شمانیوز
شما نیوز

شبکه های اجتماعی و سبک زندگی جوانان

شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):فضای مجازی دربردارنده ی فرصت های زیادی است که خیلی اوقات از آن غفلت می شود. این فضا تنها برای سرگرمی نیست. شاید خیلی از ما ندانیم که در شبکه های اجتماعی هستند گروه هایی که بحث های علمی و تخصصی را به طور جدی پیگیری می کنند. یکی از این گروه ها فرهنگخانه است. گروهی با صد و سه نفر عضو که همگی از چهره های شناخته شده ی فرهنگی کشور هستند.  

الهام دهقان، خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان/ مروری بر اظهار نظرهای پیرامون فضای مجازی نشان دهنده دو رویکرد کلی است. رویکرد اول معتقد است فضای مجازی دربردارنده ی فرصت های بسیاری زیادی است که باید از آن استفاده کرد و در این میدان استفاده از راهکارهای سلبی نظیر فیلترینگ و ... جایگاهی ندارد اما رویکرد دوم معقتد است این فضا مملو از تهدیدات بی شمار است که اگر کنترل نشود می تواند بسیار مخرب و آسیب زا باشد. در این میان شبکه های اجتماعی، با استفاده از دستاوردهای وب 2 توانسته است قشر نوجوان و جوان را بیش از گذشته به خود مشغول کند. با توجه به همین تاثیرگذاری، موضوع بحث یکی از مناظرات وایبری در گروه فرهنگخانه، رابطه ی میان عضویت در شبکه های اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان طراحی شد تا با بررسی فرصت ها و تهدیدهای شبکه های اجتماعی، بتوانیم به قضاوت مناسبی از وضعیت فعلی شبکه های مذکور و راهکار مواجهه با این پدیده اجتماعی برسیم. آنچه پیش رو دارید گزارشی است از مناظره ی مذکور. محمد صادق افراسیابی،( مدیر گروه روابط عمومی دانشکده خبر): با سلام و تشکر از دوستان حاضر در این میزگرد مجازی می خواهم عرض کنم در خصوص شبکه های اجتماعی و سبک زندگی جوانان دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول ، مطالعه ی تاثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی جوانان است و رویکرد دوم بررسی رابطه ی حضور در شبکه های اجتماعی و سبک زندگی جوانان است. استفاده از واژه تاثیر از نظر علمی نیازمند داشتن گروه آزمایش و گروه کنترل است. به همین دلیل فرآیند انجام کار، برای اثبات تاثیر فرایند خاصی است و پیچیدگی های خاص خود را دارد. آنچه الان موضوع بحث ما است توصیفی است از رابطه ی میان شبکه های اجتماعی و سبک زندگی با هدف درک بهتر فرصتهای و تهدیدهای شبکه های اجتماعی در حوزه ی سبک زندگی اسلامی ایرانی. اگر برداشت حقیر از موضوع درست است لطفا دوستان ضمن تکمیل نظر خودشان را در این رابطه بیان کنند. اجمالا اینکه پژوهشی که حقیر در سال نود و یک با موضوع شبکه های اجتماعی و سبک زندگی انجام دادم بیانگر این بود که میان عضویت در شبکه های اجتماعی و سبک زندگی جوانان ارتباط وجود دارد. در این پژوهش، شاخص‌های مرتبط در رابطه با عضویت در شبکه‌های اجتماعی و تغییر جایگاه فعالیت افراد به طور مثال انجام ندادن تکالیف درسی، کاهش مطالعه، افزایش حضور در فضای مجازی و عدم ارتباط با افراد خانواده بررسی شد. همچنین، نتایج نشان داد سبک زندگی مجازی و عضویت در شبکه‌های اجتماعی بر نحوه آرایش پروفایل، نحوه انتشار تصاویر وسبک بیان افراد تاثیر دارد. همچنین شبکه‌های اجتماعی تاثیرات دیگری از جمله تغییر سبک ازدواج، از بین رفتن قبح ارتباط با جنس مخالف، دوستی‌ها و رواج ازدواج اینترنتی دارند تا جایی که درصد قابل توجهی از افراد اذعان کردند که به دنبال یافتن شریکی از جنس مخالف در فضای مجازی هستند. بر اساس نتایج پژوهش در خصوص انگیزه مردان برای عضویت در شبکه‌های اجتماعی سرگرمی، مشارکت در بحث‌های گروهی، ابراز عقیده، آشنایی با دوستان جدید، برقراری ارتباط با جنس مخالف و دعوت دیگران برای عضویت، بالاترین فراوانی را داشت؛ در مورد زنان نیز سرگرمی، کسب درآمد، طرح مباحث شغلی و حرفه‌ای، مشارکت در بحث‌های گروهی، ابزار عقیده، کسب اطلاعات و دانش در مورد موضوعات مختلف و کسب اخبار جدید مطرح شده است که در نهایت ۵۰ درصد از زنان و ۴۴ درصد از مردان گفته‌اند که به اهداف خود رسیدند. شیوه ی انجام پژوهش، نظرسنجی پیمایشی اینترنتی بوده است. این پیمایش به وسیله ۹ هزار پرسشنامه در فضای اینترنت و در طول دو ماه در تمام ساعات شبانه‌روز برای اعضای شبکه‌های اجتماعی ارسال شد، بعد از جمع آوری پرسشنامه ۶۰۰ نفر همکاری کردند و از بین آنها ۴۵۰ پرسشنامه تکمیل شد که برخی از آنها ناقص بود و پرسشنامه ۳۸۰ نفر برای بررسی نهایی انتخاب شد. سید محسن میربهرسی (معاون سابق پلیس فتا) : بسیار جالب بود دکتر. قبلا مطالعه کرده بودم,دستتون درد نکنه,اما خوب است به فرصت,تهدید و چگونگی تبدیل تهدید به فرصت در چارچوب همان موضوع اصلی بپردازیم,منابع آماری و جامعه آن هم شاهد خیلی خوبی میتواند باشد در مباحث. افراسیابی: اما قطعا با توجه به بیان مشاهدات دوستان و مطالعاتی که در این خصوص داشته اند، نتایج کار حقیر قابل نقد و بررسی و تکمیل است که به همین دلیل خواهش میکنم هر یک از دوستان نظرات ارزشمند خود را بیان کنند. میربهرسی: اهمیت و میزان و نوع حضور و نوع زیستن در فضای مجازی و نسل جوانی که در این فضا ,فضایی مبهم ولی جذاب رو میبینه,اونو به نوع دیگری از زندگی سوق داده که میشه اسمشو بزاریم زندگی دوم ، و این زیستن دوم ما رو با آسیبهای جدیدی روبرو کرده که تا بحال شاهدش نبودیم و واسمون چالش درست کرده . این نگرانی مختص ایران نیست,با کمی مطالعه میبینیم که کشور های غربی هم بارها نگرانی خودشونو بیان کردن افراسیابی: دقیقا. این نگرانی جهانی است. میربهرسی: فرصتی نیست که به علل گرایش جوانان به این سبک زندگی بپردازم,اما این نوع زندگی تاثیرات خودشو خیلی سریع نشون داده,با کمی هدایت که حلقه مفقوده والدین و مربیان آموزشی و متولیان حاکمیتی است شاید بجای تهدیدات امروزه فرصتهای بیشتری رو در این رویکرد جوانان شاهد بودیم ، سرعت ورود این ابزار به کشور و عدم فرهنگسازی مناسب باعث شده آسیب بیشتری رو شاهد باشیم اعظم خان آبادی (فعال فرهنگی و پژوهشگر در علوم اجتماعی) : بنده فکرمیکنم آسیب جدی ای که درکوتاه مدت اثرات منفی عمیقی خواهد داشت درزمینه ارتباط باجنس مخالف است واقعیت جناب دکتر اون عبارت ازبین رفتن قبح ارتباط را نقد میکنم و بنظرم آنچه آسیب جدی ست سبک بی هدف و بدون اصول در روابط هست ، درکشورما آموزشی برای برقراری ارتباط انسانی با جنس مخالف وجودنداشته و ندارد متاسفانه. مریم عمای (فعال فرهنگی و رسانه ای): هر ابزاری میتونه مفید باشه ولی بیشتر هدف ما رفع نواقص و عیوبه پس من هم دغدعه هامو میگم. نحوه شروع خیلی از چیزها در روند ادامه اون موثره.در مورد فضای مجازی این مسئله کمی پیچیده تر شده و با اینکه اکثر مراجعه کنندگان دنبال گذراندن زمان طولانی و استفاده مکرر از اون نیستند با این حال کنترل بر چگونگی ادامه فعالیت در اون تا حدودی غیرقابل پیش بینی و برنامه ریزیه ، در ابتدا اکثر مراجعه کنندگان با ارزشهای خانوادگی و اعتقادی خود وارد اینگونه فضاها میشن اما چیزی نمیگذره که در دریایی از اطلاعات غرق شده و در مورد نوجوانها دیگه حتی پدر مادر نمیتونن کمکی به طبقه بندی این اطلاعات بکنن. در این بین عدم تحرک و تغذیه و خواب مناسب سلامتی نوجوان و جوان را تحت تاثیر قرار داده و هجوم اطلاعاتی که مناسب سن و شخصیت نوجون نیست ابتلا به بلوغ زودرس رو بهمراه داره و در سنین بالاتر گاهی انحرافات و میل به خلوتهایی که منتهی به انحطاط اخلاقی خواهد شد. همچنین بداخلاقی، کم حوصلگی، پرخاشگری و عدم توانایی برقراری ارتباط با خانواده و حتی همسالان هم از اثرات استفاده زیاد از حد اینجور شبکه هاست. محمد صادق افراسیابی : فرمایشات خانم عمادی درست است. حقیر مقاله ای دارم با عنوان گپ های دخترانه از گرمای بهشت تا سرمای جهنم. در این مقاله گفته شده شاید پیشتر زمانی که در مورد گپ های دخترانه، مطلبی میشنیدیم، تصویر یک دختر با تلفنی که به گوش گرفته است، در ذهنمان مجسم می شد. این پندار مربوط به زمانی می شد که دختران و تلفن مترادف هم بودند؛ اما امروز با شیوع ارتباطات جدید الکترونیکی نظیر ای میل، اس ام اس، چت و ... لازم است در تصور ذهنی خویش اصلاح به عمل آوریم. چرا که همزمان با استفاده دختران از کاربردهای IT و ICT برای استفاده های شخصی، انجام تکالیف مدرسه و ... روز به روز بر تعداد دخترانی که ساعات زیادی از عمر خویش را در دنیای مجازی صرف می کنند، افزوده شده و به تبع آن نوع گپ های دخترانه نیز به سوی گپ های اینترنتی و حتی تحول گپ به بازدید از سایت های دوستی و ... تغییر جهت داده است. کسی می داند که اینک دختران ما در شاهراههای اطلاعاتی چه می کنند؟ من معتقدم اکثریت آن ها بدون گذراندن دوره های آموزشی لازم ، در این شاهراه در حال رانندگی هستند؛ یک رانندگی مرگبار! طبق مطالعه ای تحقیقاتی با عنوان « اثرات اینترنت: دختران و رسانه های جدید » ، اگر چه بسیاری از دختران جوان دارای دانش رایانه هستند، اما همین ها وقتی که در یک موقعیت عاطفی شدید نظیر رویارویی با سایت های محرک جنسی و یا چت با جنس مخالف قرار می گیرند، به افرادی آسیب پذیر و بی سواد مبدل می گردند. این گزارش که در فیبریه سال 2002 میلادی توسط موسسه دختران پویا در آمریکا منتشر شد، یکی از اولین تحقیقاتی است که در جهت بررسی اثرات میزان ساعات آنلاین دختران بر زندگی اجتماعی و احساسات آن ها، با جامعه آماری هزار و دویصد و چهل و شش دختر سیزده الی هیجده ساله انجام شد. دکتر میشل کن، مدیر بخش تحقیقاتی موسسه می گوید:« این مطالعه نشان می دهد در حال حاضر دختران، دانش ها و مهارت های کار با فناوری های جدید را به خوبی آموخته اند، اما از نظر بلوغ اجتماعی به تکامل لازم نرسیده اند و این ضعف زمانی که آن ها با یک موقیت گپ محرک اینترنتی مواجه می شوند، خود را نشان می دهد. بنابراین اگر چه معمولا پدران، مادران، معلمان و سایر بستگان دخترانمان با اینترنت آشنایی کافی ندارند، اما آن ها می توانند با راهنمایی عزیزانشان از جهت اجتماعی و فرهنگی نقشی حیاتی داشته باشند». اکثر دختران، از سایت ها و موقعیت های شهوانی اجتناب می کنند و آن را « بسیار آزار دهنده» می خوانند، اما بسیاری اوقات به صورت کاملا اتفاقی در دام چنین وضعیتی گرفتار آمده و در نتیجه سردرگم می شوند که چه باید کرد؟ دختری چهارده ساله می گوید:« این وضعیت دقیقا مثل تصادف یک عابر پیاده با ماشین است. عابر میخواهد خود را از جلوی ماشین کنار بکشد، اما نمی تواند». هنگامی که بسیاری از پدران و مادران، معلمان و اساتید، لیستی از «نبایدها»، تهیه کرده اند که؛ « اطلاعات شخصیت را به کسی نده»، « به ایمیل هایی که از طرف افراد غریبه دریافت میکنی جواب نده»، « با ناآشنایان صحبت نکن»، و ... آنچه یک دختر می خواهد، تنها کمی حمایت و دلسوزی بیشتر است. دختران به راهنمایی احتیاج دارند تا بتوانند از پس رویارویی با موقعیت های خطرناک پیروزمندانه برآیند، تاکید می کنم آن ها به کمک احتیاج دارند، نه نصایح آزاردهنده! این پاراگراف آخر نظر حقیر بود و مابقی مطالب ترجمه ای مطالب مرتبط با موضوع در مجلات اروپایی است . هدی خان محمدی(مدرس فناوری اطلاعات و ارتباطات): آقای افراسیابی علت خاصی هست که موضوع نوشتار شما به دختران بر می گرده؟ چون من خیلی از این مطالب رو در مورد پسر ها هم قائل می شم. البته نه همه موارد. مریم عمادی: در این میان اگر خانواده همچون دوست با نووجون برخورد نکنند و دنیاهای متفاوتی داشته باشند اونها هرچه بیشتر وقت وانرژی خود را در این مسیر گذاشته و چیزی نمیگذره که دنیای مجازی جز لاینفک زندگیشون خواهد شد و بازگشت به آغوش خانواده با جذابیتهایی که شبکه ها و نرم افزارها دارن سخت خواهد شد. بنظر بنده دو عامل میتونه کمک کننده باشه یکی الگوسازی درست در خانواده همچون استفاده با زمان تعیین شده و محدود،همراه کردن فرزندان در زمان استفاده از این فضاها و نداشتن حریم های پنهانی در نگاه آنها و و دنبال کردن مشتاقانه فعالیتهای اونها در این فضاها که حس تنهایی که عامل مخرب هست رو از بین ببره. از طرفی فهماندن این نکته که ارزشها و ضدارزشها در فضای مجازی نیز بهمان شکل تعریف میشوند و نمیتوان در محیط های خلوت بگونه ای دیگر نگاه و عمل کرد. و اینکه نبود عامل قهری اجازه هر رفتار و تفکری را نخواهد داد اعظم خان آبادی: البته مقاله آقای افراسیابی منحصرا جامعه دختران رو بررسی کرده اما نتایج مشابهی برای پسران هم قابل براورد هست. میربهرسی: در ایران مسئله دختران به این دلیل قابل توجه تر است که دختران در دنیای واقعی عرصه کمتری برای حضور یافته اند,محدودیت, درست یا غلط برای ایشان بیشتر است و این طبیعیست که اوقات بیشتری را در این زندگی دوم بگذرانند. عمادی: ما به جوونها باید مسوولیت پذیری در قبال خودشون و اطافیانشون رو آموزش بدیم.اینکه چطور از ارزشهاشون کوتاه نیان. میربهرسی: در فرهنگی که رقابت در فضای مجازی به دلیل هویت های پنهان ساده تر شده است, طبیعیست که دختران هر آنچه را در واقعیت نیابند از این امکان مجازی درخواست نمایند و داشته های مجازی برای خود بیافرینند عمادی: اتفاقا دختران در فضاهای مجازی صادق ترند و پسرا بیشتر دنبال پنهان کردن نداشته ها البته کلا بحث جنسیت یه مقوله کاملا مفصلیه.آسیبها ، هم کلین هم در ابعاد مختلف میشه بهشون پرداخت. خان آبادی: البته نکته ای که جناب میربهرسی درخصص محدودیت فرمودند قابل تامل هست. افراسیابی: نباید بحث ما منحصر شود به این تحقیق. این موضوع را صرفا به عنوان شاهدی برای بحث خانم عمادی عرض کردم. طبیعتا هم دختران هم پسران نوجوان یعنی تین ایج ها مخاطب بحث ما هستند هدی خان محمدی: خوب به عنوان کسی که چند سالی رو معلم کامپیوتر مدرسه دخترانه بودم باید بگم استفاده بچه ها از شبکه های مجازی و حتی میزان آسیب دیدن اونها از هر لحاظ در این فضاها ارتباط مستقیم با نوع ارتباط بچه ها با والدین / دانش والدین و پر شدن خلا های عاطفی و ... در خانواده داره. یعنی بچه هایی که رابطه بهتر و موثر تری در خانواده با اعضای خانواده دارن . پدر مادر هایی که تسلط کافی به تکنولوژی های ارتباطی دارند بچه هاشون کمتر در این وادی ها سردرگم می شوند میربهرسی: موافق نیستم,هر دو از امکان هویت پنهان حداکثر استفاده را میبرند ولی آنی که بیشتر راه نجات خود از تنهایی را میابد دخترانند,الگوهای مشارکت در شبکه های اجتماعی را ببینید?دختران در مد,آرایش,تصاویر نمایشی از خود پیش تازترند, زیرا در واقعیت محدودیت داشته اند,که البته این در آسیبها صدق میکند و در فرصتها شاید برابرند عمادی: سبک زندگی ماشینی و تنبلی و راحت طلبی هم این نوع ارتباط رو متداولتر کرده ولی ما هرگز نمیتونیم تصور کنیم که چطور میتونیم بهش معتاد و یا ازش استفاده نادرست کنیم. خان آبادی: و میشه نکات دیگری ازجمله حاکمیت نظام پدرسالاری دربسیاری از شهرستانهای ما علیرغم آموزه های دینیمان هم اشاره کرد . عمادی: دقیقا درست میگید خانم هدی.خیلی روابط خانوادگی در نوع استفاده موثره...گرچه اینقدر گستردگی این شبکه ها و تبلیغات و گروههای که ناخودآگاه عضو میشن وسیعه که باز نمیشه قطعی گفت. خان محمدی: به نظر من نمی شه مثل یک کاتالوگ فرهنگ استفاده از این ابزار ها رو به اونها الحاق کرد . این ها همه بستر ارتباطی هستند . پس بهتره یک الگوی درست از ارتباط تعریف شده باشه و اون رو به همه تامیم بدیم. میربهرسی: البته برای بررسی باید هم گروهها و هم نوع استفاده از این ابزار دسته بندی شوند عمادی: برخی خانواده ها کلا نفی میکنن و نوجوان رو از محیط خانواده زدا که مسلما اون جون کوتاه نمیاد و از جای دیگه خواسته شو برآورده میکنه. برخی کلا آزاد میزارن و کنترلی ندارند و شناخت آنچنانی هم ندارند خان آبادی: دسته بندی که پیش بریم منظم هم به راهکارمیرسیم عمادی: اما هستند خانواده هایی که بشدت دغدغه شده براشون و دارند میجنگند و کنترل میکنند و ....اما خیلی هاشون در این مسیر موفق نیستند. بنظر دوستان اشکال اصلی کجاست؟ خان محمدی: ما هر سخت افزار و نرم افزار ارتباطی عرضه می شه داد این رو بر میداریم که بومی نشده مورد استفاده قرار گرفته در صورتی که در یک نگاه کلان تر اگر ارتباط تعریف شده باشه بسترش می تونه متفاوت باشه. میربهرسی: این موضوع آب یخ سوژه جالبیست,جوان ما هدایتگر در این عرصه ندارد و از الگوی غربی پیروی میکند,در حالی که مسایل مهم مانند فروش دختران شیعه و ایزدی ,کشتار کودکان غزه و یا کمبود آب را داریم که میتواند پتانسیل خوبی برای جوان باشد رضا نامی (مشاور ماهنامه ی مدیریت ارتباطات) : نگاه آقای میربهرسی و واژه زندگی دوم بسیار واژه مناسبی است. میربهرسی: البته این واژه دیگر کاربردی شده و یک واقعیت است خان محمدی: خانوم عمادی به نظرم مشکل در تعریف و کارکرد خانواده هست . عمادی: تعریفی که قابل قبول جوان باهوش امروزی باشه. آخه خانواده فقط میجنگه تعریفی نداره براش خان محمدی: یعنی فکر می کنم یه خانواده سالم با تعریف درست از جایگاه پدر و مادر و فرزندان و دانش کافی برای تربیت و راهبرد اعضای خانواده می تونه مشکلات رو مدیریت کنه این موضوع رو هم به شکل یک مسئله در خانواده قابل حله نامی : یه سوال دارم. دوستان چرا همه نگران فضای مجازی هستند؟ شاید اگه نگاه بدنبال مزیت ها باشد بهتر به راهکارهای استفاده از این دنیای جدید برسیم عمادی: آقای نامی حرف شما درسته.اما استفاده مفید از اون تا حدود زیادی مشخصه و شاید برای هر فرد متفاوت.البته این وظیفه خانواده و متولیان آموزشیه که انگیزه و راه استفاده درست رو به جوان اموزش و در عمل نشون بدن میربهرسی: جالب است که این زندگی دوم ,میان زندگی اول تعریف میشود و نه خارج از آن,کنار هم و در یک چار دیواری اما با افکاری دور از هم خان محمدی: بله جناب میربهرسی درست می فرمایید و با مرزهایی کاملا متفاوت عمادی: و تا حدودی مخرب هم. درست نمیگم جناب میربهرسی میربهرسی: بله,با هم و بدون هم زندگی میکنند خان آبادی: بله جناب نامی قرار برین شد که ابتدا آسیبها رو بشمریم و بعد بسراغ راهکار بریم. خب جناب میربهرسی واقعیت این هست ک ازین زندگی دوم گریزی نیست میربهرسی: باز هم تکرار میکنم, تهدید اصلی نا آگاهی والدین,متولیان و اولیا و مربیان از این فضا میباشد نه خود تکنولوژی هانيه ناظري( كارشناس ارشد ارتباطات و مدرس دانشکده ی خبر): ما خيلي سال پيش اين دغدغه ها و نگراني رو براي ورود به دنياي اينترنت هم داشتيم براي كودكان و نوجوانان و جوانان و خيلي سال قبل تر هر رسانه اي كه وارد جامعه شد نگراني هايي به همراه داشت اما در نهايت چه اتفاق خاصي در پس اين نگراني ها افتاده؟ نامی : خانم ناظری: به بهترین شکل جامعه خودش را با ابزار جدید وفق داده خان آبادی: دقیقا هانيه ناظري : به نظر من اتفاقي كه افتاد در هر دوره از ظهور رسانه هاراين بود كه سبک زندگي ما رو تغيير داد ولي اين قضيه به خودي خود نه مثبت هست نه منفي میربهرسی: این فضا تنها جاییست که خانواده دست فرزند خود را رها میکند و او را به خود وامیگذارد هانيه ناظري : افرين اقاي نامي. كاملا موافقم با نظر شما. میربهرسی: تنها دلیل آنهم عقب افتادن والدین از این تکنولوژی نسبت به فرزندان است. سمانه ناظریان (فعال فرهنگی و رسانه ای) : به نظرم بانو ناظری، اون سالها ما مشکل تک فرزندی خانواده ها رو نداشتیم. عمادی: حتی والدینی که آشنا هستن نمیتونن کنترل کننده باشند.حالا بماند که خودشان هم اگاهی کمتری دارند و این خود میشود غوز بالا غوز ناظریان : گمونم یکی از دلایلی که میزان استقبال فرزندان ما از این زندگی دوم رو بیشتر کرده تنهایی شون و عدم حضور همسالان در خانواده ها - در دنیای غیر مجازی شون -- هست. افراسیابی: بنده هم با نظر جناب. سرهنگ میربهرسی موافقم. باز هم برمیگردیم که لازمه ی استفاده ی صحیح از شبکه های اجتماعی تمرکز حاکمیت بر حمایت از گسترش سواد رسانه ای و سواد دیجیتالی خانواده ها، کودکان و نوجوانان است. میربهرسی: دقیقا دکتر,رسیدیم به همینجایی که اشاره فرمودید. خان آبادی: آموزش! حلقه گمشده فرهنگ ماست... ناظري: جامعه هميشه اول يك تكنولوژي رو پس ميزنه بعد به مقاومت ميپردازه بعد با اكراه اونو مي پذيره و بهش منتقده و نهايتا ميشه جزئي از زندگي روزمره اش و وقتي اين اتفاق مي افته ديكه زماني هست كه بدليل همزيستي با اون تكنولوژي ما روش استفاده از اون رو ياد گرفتيم يعني به اگاهي رسيديم ولي اين اتفاق در طول زمان مي افته. قابل اموزش مثل كتابهاي درسي و دانشگاه نيست. در اثر همزيستي ياد گرفته ميشه عمادی: سواد دیجیتالی هم برود بالا عزت نفس نوجوونی که متزلزله از بین خواهد رفت.فقط شناخت ابزار کافی نیست باید در بحث آموزش اعتماد بنفس عزت نفس و خویشتن داری نوجوونها کار بشه تا با کوچکترین پیسنهادی ارزشهای خانوادگی رو فراموش نکنن میربهرسی: واقعا آیا سهم سازمانها در این مسیولیت خطیر روشن شده است?ارشاد چه سهمی دارد?سازمان تبلیغات?حوزه هنری?مدرسه?خانواده?ایا سهم آنان مشخص است?آیا در قبال بودجه های دریافتی بازخواستی هم هست? این فضای مجازی به همان اندازه ای که ما را با تهدیدات روبرو میکند با فرصتها هم روبرو میسازد,اما ما به دلیل کوتاهی فقط با تهدیدات روبرو بوده ایم و فرصتهای روبرویمان اندک خان آبادی: و البته بانو عمادی عزیز، آموزش به خانواده ها تا دوستانی درکنار فرزندانشان باشند و نه زندان بانانی کنترل کننده آموزش... آموزش... آموزش... میربهرسی: در اصطلاح نظامی مبحثی هست بنام کانالیزه کردن,اتفاق را به نقطه ای هدایت میکنند که موقیت حاصل آن باشد,یا همان تبدیل تهدید به فرصت, افراسیابی: همه چیز نیاز به آموزش داره. در جهان امروز کسی موفق است که مهارت استفاده از ابزارهای گوناگون و متنوع دنیای ارتباطات را بداند. اما آموزش منحصر به آموزش کلاسیک نیست. رسانه های جمعی، کرسی های آزاد اندیشی و گروه های مرجع تاثیر بسیار مهمی در امر آموزش دارند البته معتقدم مدارس و دانشگاه ها هم سهم خود را دارند که الان به دلیل دور شدن از بحث اصلی وارد آن نمیشم. اما اگر بعدها فرصتی شد ادله خودم را ارائه خواهم داد. خان آبادی: هدایت به نقطه ای که موقعیت حاصل آن است ناظري : با نظر اقاي دكتر افراسيابي كاملا موافقم. و فكر هم ميكنم اموزشهايي بر اساس تجربه يا رسانه هاي جمعي خيلي مفيدتر هستند و اصلا قايل به نظريه اموزش صرف و مستقيم نيستم. مهارت استفاده از هر رسانه اي در بستر استفاده از اون و كسب تجربه بدست مياد منتها با داشتن دانش كافي قبلي كه بتونه تجارب رو دسته بندي و كاناليزه كنه و ازش استفاده كنه عمادی: بله.آموزش در رسانه های جمعی بشکل حرفه ای و زیرکانه و جذاب خیلی بهتر از آموزش مستقیمه خان آبادی: ضمن تایید نظر دکتر و شما بانو آموزشهای این چنینی درکنار برنامه های مدون آموزشی درنهادهای آموزشی و سیاستگزاری بلندمدت و اصولی جواب میده نامی : فقط یه مساله وجود داره. وقتی اکو سیستمی مثل فیس بوک که در تمام دنیاهمه درحال استفاده هستند را اول ببندیم و بعد شروع به اموزش تهدیدهای آن بکنیم. اول اتفاق در ذهن مخاطب بی اعتمادی به بنیان این آموزشها خواهد بود عمادی: جناب نامی دقیقا نکته خوبی رو اشاره کردید.ما همیشه ابتدا باعث جبهه گرفتن جوان میشیم و دیگه نمیتونیم به دژ دفاعی اون نفوذ کنیم.ارزش ما میشه ضد ارزش اون حتی بدون منطق افراسیابی: البته مدارس هم از طریق مستقیم و هم از طریق انجمن اولیاء و مربیان نقش مهمی میتوانند ایفا کنند. حتی کتابهای درسی نقش مهمی به اعتقاد حقیر دارند و شخصا معتقدم باید سواد رسانه ای و سواد دیجیتالی در قالب متون درسی تدریس شود. البته عرض کردم برای جلوگیری از به حاشیه رفتن بحث اصلی اجازه دهید اگر نقطه نظری در این مورد خاص دارید بعدها به صورت تخصصی تر وارد این مبحث شویم نامی : مادر ترزا را دعوت میکنند به تظاهرات ضد جنگ. ایشان پیغام میدهند زمانیکه راهپیمایی برای صلح داشتید خواهم آمد. راحله حقیقی (کارشناس معاونت امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) : دوستان از اموزش گفتید و اموزش و اموزش سید حمید حسینی (رئیس دانشکده علوم مجازی قرآن و حدیث): کاش همین نوع نگاه در مسؤولان فرهنگی ما وجود داشت اون موقع شاهد این همه مشکلات نبودیم حقیقی : باور داشته باشیم، اگر تربیت نوجوان درست باشه، تندترین گردباها هم تکانش نمیدهد، چقدر برای آگاهی او تلاش میکنیم اما نکته اساسی اینکه، ما چقدر چارچوب اعتقادات نوجوانمان را تقویت میکنیم؟ اعتقادات که درست باشه، انواع فناوری ها هم نمیتونه روان او را بهم بریزد ناظریان : اینکه چقدر با نوجوانان مون دوست بوده ایم و تلاش کرده ایم که نوجوانمان ما را به عنوان بهترین دوست مورد اعتماد خود قبول بدارد؟ میربهرسی : مدتها شاهدیم که تمامی روسای قوا در شورای عالی فضای مجازی حضور دارند,اما نتیجه چیست?نگرانی روز افزون . حل این مشکل خرد جمعی را میطلبد که کار کارشناسی را تبدیل به کاربردی کنند نه اینکه همیشه مشکلات در یک لوپ کارشناسی باقی بمانند,شرح وظایف,تعیین حد مسئولیتها,تخصیص بودجه براساس دستآوردهای عملی و مشارکت نسل جوان در این امر مهم است,باید به جوان اعتماد کرد و یقین دارم که میتوان موفق شد ناظري : به نظر هر رسانه اي به هر حال فرهنگ خاص استفاده از خودش رو وارد جامعه ميكنه و بهتره نيروهاي رسمي و حكومتي و گروههاي غير رسمي و ليدرهاي فكري بجاي صرف زمان و انرژي روي مقابله با اون پديده جديد سعي كنن با تصويت بنيانهاي فرهنگي جامعه ابعاد تهديداميز رسانه جديد رو كم كنند اما اين قطعا به اين معنا نخواهد بود كه تغييري در سبك زندكي پيش نياد! اصلا لازمه استفاده بجا از رسانه اين هست كه منطبق بشه با سبك زندگي ما و البته در مواردي هم روي اون تاثير بگذاره میربهرسی :سرکار خانم حقیقی,سخت است,سخت,باور کنیم که مشکل وجود دارد و باید چاره ای کرد حقیقی : بله کاملا موافقم جناب میربهرسی، شما استاد بنده هستید، یقینا اگاهید به این موضوع که تربیت درست، صمیمیت و دوستی با فرزند نتیجه بی نظیری خواهد داشت میربهرسی : ابتدای انقلای جوانان را باور کردیم,در جنگ آزمودیم,نتیجه اش را هم دیدیم,تضمین دفاع از دین و کشور بود,چرا باز باورشان نکنیم? حسینی: من چندی پیش یادداشتی رو با همین موضوع شبکه های اجتماعی در سایت تعلیم نوشتم. البته کمی طولانی تر از مباحثی است که دوستان اینجا ارائه می کنن ولی گمان میکنم کاملا مربوطه. لذا اگه اجازه بدید لینکش رو تقدیم میکنم و متنش رو کپی میکنم تا به عنوان اظهار نظر بنده در این بحث محسوب بشه. این لینک را ببینید. http://taalim.ir/?page=showpost&blogid=2046 داستان فیس‌بوک و سفر به کفرستان این روزها موضوع شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های پرطرفداری چون فیس‌بوک و توییتر به بهانه‌ای برای ادامه مجادلات سیاسی و فرهنگی میان جناح‌های گوناگون کشور تبدیل شده است. آنچه در این جریان بیش از دیگر نکات موجب تأسف می‌شود، سطح دغدغه کسانی است که وظیفه برنامه‌ریزی، قانون‌گذاری و تلاش برای پیشرفت و ارتقای این سرزمین را بر عهده دارند. در شرایطی که کشورهای پیشرفته توانسته‌اند این شبکه‌ها را به برترین ابزار آموزشی و فرهنگی برای توانمندسازی شهروندان خود تبدیل کنند (در این باره این یادداشت را ملاحظه فرمایید)، مهم‌ترین دغدغه گروهی از مسئولان ما این است که استفاده از فیس‌بوک را مجرمانه بدانند یا عضویت در این شبکه را عبور از خطوط قرمز اعلام کنند؟! بر فرض که باید با این شبکه‌ها مقابله کنیم؛ آیا از خود نمی‌پرسیم چرا از زمانی که دسترسی به آنها را مسدود کرده‌ایم تعداد کاربران ایرانی این صفحات، صدها و بلکه هزاران برابر شده است؟ آیا نباید از اشتباهات خود درس بگیریم و از اصرار و لجاجت بر روش‌هایی که ناکارآمدی و زیان آنها روشن شده، دست برداریم؟ واقعا چه کسانی از این سیاست سود می‌برند؟ آیا جز این است که بیشترین سود در این شرایط، نصیب تولیدکنندگان و فروشندگان ابزارهای عبور از فیلترینگ می‌شود تا به اهدافی چون گردآوری اطلاعات کاربران و جاسوسی یا کسب درآمدهای هنگفت اقتصادی دست یابند؟ به نظر شما مسدود شدن صفحات مورد نیاز کاربران در کنار فعالیت آزاد و بدون دردسر فروشندگان ابزارهای عبور از آن، شک‌برانگیز نیست؟ و تأسف‌بارتر اینکه مخالفت با ابزاری کاربرمحور که خودش هیچ محتوایی تولید نمی‌‌کند و تنها زمینه ارتباط با دیگران و آگاهی از محتوای تولیدی آنها را فراهم می‌سازد، به نام دینی ترویج می‌شود که ارتباط با افکار و اندیشه‌های گوناگون را شرط هدایت و مغز انسانیت می‌داند. فتواها و موضع‌گیری‌هایی که همگان را به‌ یاد تحریم و ممنوعیت تلفن، بلندگو، سینما، ویدیو، ماهواره و دیگر دستاوردهای فناوری‌های نوین در دوره‌های گذشته و تلاش‌های بی‌خاصیت و شکست‌ خورده در مقابله با آنها می‌اندازد. البته در اینکه بسیاری از این مخالفت‌ها از سر دلسوزی و خیرخواهی و به خاطر توجه به آسیب‌ها و مفاسد این شبکه‌ها ابراز می‌شود تردیدی نیست. اما آیا برای مقابله با جنایات ناشی از چاقوکشی باید همه چاقوهای شهر را توقیف و ممنوع کرد؟ آیا همان‌گونه که قبلا در جایی دیگر توضیح داده بودم، این بزرگواران برای مقابله با مفاسدی که از طریق تلفن گسترش می‌یابد یا حتی برای جلوگیری از گناهان فراوان زبان، همین روش را توصیه می‌کنند؟ آیا اگر تنها بخشی از بودجه‌های کلانی را که برای رصد و محدودسازی اینترنت صرف می‌کنیم در مسیر فرهنگ‌سازی و تولید محتوای مفید هزینه می‌کردیم و از امکانات و ظرفیت‌های همین شبکه‌ها برای آگاه‌سازی کاربران نسبت به آسیب‌ها و خطراتی که در کمین آنهاست بهره‌ می‌گرفتیم، دستاوردهای بیشتری نداشتیم؟ چرا این تجربه روشن فرهنگی و تربیتی را نادیده می‌گیریم که تنها با اعتماد و پذیرش شخصیت و حق انتخاب انسان است که می‌توان زمینه رشد و کمال او را فراهم ساخت و اگر قرار بود با منع و اجبار، مردم را هدایت کرد، خداوند و اولیای او به این کار سزاوارتر بودند. شاید برخی با خود این‌گونه می‌اندیشند که اگر بتوانند حتی در حد یک گام خود یا دیگران را از این محیط آلوده دور سازند، باید همان مقدار را مغتنم شمرند و با عمل به این تکلیف، زندگی پاکیزه‌ای را برای خود و دیگران رقم بزنند. این در حالی است که چنین نگاهی با سیره و روش پیشوایان اسلام منطبق نیست. نقل نمونه‌ای از برخورد اولیای دین با موضوعاتی از این دست، تا حدودی تفاوت نگاه آنان را با شیوه‌ای که این روزها به اسم دین ترویج می‌شود آشکار می‌کند حقیقی : نه به اندازه شما، اما خوب میدانید اسیبهای این فضا را خیلی بیشتر از دوستان و همسالانم به واسطه مسوولیتی که داشتم، لمس کردم .مشکل وجود دارد، مشکلی وحشتناک، جنگی نابرابر که خانواده را نشانه رفته، اما چه باید کرد؟ میربهرسی : حتما خانم حقیقی,همین است که میفرمایید و ایمان دارم به آن,ولی جوان امروز جایگاهش را میخواهد که در انقلاب جنگ داشته و امروز ندارد حقیقی : جوانان ما در ابتدای انقلاب به نظرم اعتقاد قوی داشتند، در جنگ هم همین، تلاش کردند، جایگاه خود را پیدا کردند حسینی: در کتاب امالی شیخ طوسی و چند منبع معتبر حدیثی دیگر نقل شده است که یکی از یاران امام صادق (علیه‌السلام) به ایشان عرض کرد: من به کشورهای غیر اسلامی و سرزمین مشرکان سفر می‌کنم؛ ولی برخی از متدینان مرا از این کار پرهیز می‌دهند و می‌گویند اگر در آنجا از دنیا بروی با آنان محشور خواهی شد. آن حضرت از او پرسیدند: اگر در آن سرزمین‌ها باشی، امر ما را یادآوری و دیگران را به سوی آن دعوت می‌کنی؟ وقتی او به این پرسش پاسخ مثبت داد و گفت در کشور اسلامی انگیزه‌ای برای تبلیغ دینی ندارد، ولی در سرزمین مشرکان چنین فرصتی را پیدا می‌کند، امام صادق (علیه‌السلام) به او بشارت دادند که: اگر در آنجا از دنیا بروی، به تنهایی همچون یک امت محشور خواهی شد در حالی که نور وجودت پیشاپیش تو در حرکت خواهد بود. در جریان فوق، مانند آنچه این روزها درباره استفاده از شبکه‌های اجتماعی تصور می‌شود، گروهی از متدینان نگران بوده‌اند که آلودگی‌های اخلاقی و اعتقادی محیط کفر و شرک، طهارت روح و اعتقادات سالم مسلمانان را خدشه‌دار کند؛ لذا راه مقابله با این آسیب را منع از ورود به آن محیط می‌دانسته‌اند. اما پیشوای آگاه دین، بر خلاف این نظر، معتقد بودند پرهیز و انفعال در این مسائل سودبخش نیست و کسی که از مصونیت و انگیزه درونی برخوردار نباشد، در کنترل‌شده‌ترین شرایط نیز در معرض بدترین آسیب‌ها خواهد بود. اما اگر با احترام به تشخیص و انتخاب افراد، به آنها شخصیت و هویت دهیم، نه تنها آنان را در برابر بسیاری از آسیب‌ها مصونیت بخشیده‌ایم، بلکه می‌توانیم زمینه رشد و تعالی مضاعف آنها را نیز فراهم آوریم. میربهرسی : امروز هم همانند ,خود باوری را که بگیریم این میشود حقیقی : پس بر میگردیم به ریشه میربهرسی : بله ریشه جوانان همان ذات خوب است که جوان پیش از سال 57را در سال 59به عرش خدا میبرد. حقیقی : اما در این فضای جامعه که جوانی با تمام تلاش و کوشش جایگاهی نداره ، اما یکنفر از راه نرسیده بهترین جایگاه تقدیمش میشود به واسطه انواع سفارش ، آیا من باید خودباوری داشته باشم؟؟؟؟ نامی : مطالب جناب سید محسن را که میخوانم ناخداگاه احساس خوبی بهم دست میده میربهرسی: امروز هم ذاتش خوب است,عرصه بدهیم,خود را نشان میدهند,اما این فرهنگ غرب است که بجای ما,او میدان میدهد حقیقی : پس مشکل ریشه ای است، خانواده همه تلاشش رو به کار میبنده اما همین که نوجوان وارد جامعه میشه، روز به روز بی مهری ها انقدر به او هجوم میاره که دیگه تحمل نمیکنه، میره وارد فصای مجازی میشه برای تخلیه روانی، اونجا هم که تا بخواهیم دام پهن است عمادی: چقدر خوب تفسیر کردید جوان و نداشتن فضای مناسب رو برای پرورشش.واقعا جوان امروز اگر اعتمادبنقسی نداره بخاطر اعتماد نکردن بهشه حقیقی : با فرمایش شما کاملا موافقم جناب میربهرسی ناظري : كاملا درسته اقاي نامي و اقاي سيد محسن. خانم حقيقي به نظر من نگراني هايي كه الان شما مطرح كرديد هميشه در هر دوره اي بوده و نهايتا هيچ اتفاق اسف ناكي نيفتاده! چرا بايد اونقدر احساس سست بنيادي كنيم كه بترسيم از حضور رسانه؟ رسانه ها امروز جزئي از زندگي ما هستند و اگر سبك زندگي گذشته رو بخواهيم نگه داريم جايي در دنياي جديد پيدا نمي كنيم و ارتباطمون با دنيا قطع ميشه. به نظرم بايد با اعتماد به جوانان اجازه داد هر تكنولوژي مسير هميشگي و طبيعي خودش رو طي كنه تا در جامعه و در زندگي ما نقش بگيره و جاي خودشو پيدا كنه حقیقی : فکر کنم منظورم رو بد بیان کردم من با تکنولوزی مشکل ندارم عرضم اینه، تربیت درست باشه، تکنولوزی هیچ مشکلی به وجود نمیاره، و البته میدان دادن به جوانان که جای خودش رو داره و واقعا مهمه میربهرسی : دوستان,یاد تان می آورم, زمان ما,ما زود مرد شدیم و دختران زود بزرگ شدند,چرا?چون به آنها میدان دادند,من شانزده سالم بود به جنگ رفتم و بیست سالگی گردانی هدایت میکردم,جوانان دیروز ما بودیم,چرا باور نداریم جوان امروز هم همان است?مگر او از پوست و خون ما نیست?اعتماد کنیم,بد نمیبینیم,و البته مانند آن روز ها که پیرانی و روشن ضمیرانی کنارمان بودند ,تنهایشان نگذاریم, ngo های جوانان,بابت رویدادهای مذهبی,سیاسی,و بخصوص اجتماعی,کمپینهای اجتماعی ,بابت مراسم ملی و مذهبی در فضای مجازی و اداره آنها توسط جوانان یکی از راههای موفق میتواند باشد حقیقی : استاد ما همیشه میفرمودند: چارچوب اعتقاداتتون رو مشخص کنید، تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید، بعد ، هر منبع اطلاعاتی ، اعم از فیلم، عکس، موسیقی، کتاب و ... رو مطالعه کنید و ایمان داشته باشید از مسیر خارج نمیشید حسینی: البته خانم حقیقی باید توجه داشت که تعصب و پیش فرض هم درست نیست میربهرسی : یادم میاید یک جوان هفده ساله,در چهار سال پیش ,کمپین آب بازی راه انداخته بود و در عرض سه هفته,27000عضو پیدا کرد بنام آب بازی,ما چه کردیم با این استعداد?بجای تشویق سرکوبش کردیم و دستگیر کردیم به جرم آب بازی, حسینی: اتفاقا باید با دیدن نظرات مختلف راه درست رو انتخاب کرد حقیقی : تعصب نه جناب حسینی، بهترین حالت تعادل در رفتار و تربیته، با این پیش فرض لطفا نظرات بنده رو بخوانید میربهرسی : همچین استعدادی هست ولی به کار گرفته نمیشود و همین میشود که در عرض سه روز اکثر هنر مندان ما و جوانان جذب کمپینن آب یخ میشوند، ببخشید حاشیه رفتم,اما گرم بحث که میشوم راه مرا میخواند حسینی: درست میفرمایید ما اگر به جای مناسک و ظواهر روش فکر کردن و استقلال فکری رو به بچه ها آموزش بدیم اونها به زودی تغییر مسیر نمیدن و همیشه استقلال شخصیتی خودشون رو حفظ میکنن خان آبادی: ما هم استفاده میبریم جناب بهرسی حقیقی : فرمایشات شما متین و صحیحه جناب میربهرسی، عرض من همان است که شما میفرمایید، اما از زاویه دید و ادبیات خودم ،دقیقا جناب حسینی میربهرسی : خواهش میکنم.به دلیل شغل قبلی همیشه نگران جوانان بوده ام,بپذیریم که جوان این تنها عرصه در دسترس خود را هم دارد میبیند که از دست میدهد و بجای بازی کردن,بازی میخورد حقیقی : چه باید کرد؟ عمادی: دقیقا یکی از دلایل نداشتن میدان مانوری بحز فضای مجازی است.همچنین تفریح مناسب حسینی: البته منظور من کم اهمیت بودن مناسک و ظواهر نیست ولی معتقدم حتی اگه هدف ما حفظ همون مناسک و شعائر هم باشه در روزگار فعلی چاره ای جز درونی کردنش نداریم میربهرسی : سرکار خانم حقیقی چون دیدگاه شما دیدگاه همه ما هم هست آنرا مورد بحث قرار ندادم,حقیر بافرض همان دیدگاه که فرمودید عرض کردم خان آبادی: بله. پلیس درونی تنها کنترل کننده ممکن است ، سایرین از خانواده تا نهادهای فرهنگی دیگر میتونن فقط نقش همراهی رو داشته باشند عمادی: واقعا نگاه تربیتی جناب حسینی عالیه حقیقی : نقش حاکمیت در این زمینه چیه؟ میربهرسی : ما با برخورد غلط جوان را وادار به جبهه گیری کردیم,وگرنه او که حرفی نداشت,خوی جوان طعیانگریست,ما خود طعیانگری کردیم اما تحمل نکردیم جوان امروز همان من دیروز است ، حاکمیت,متولیست نه پاسبان, حقیقی : واقعا، کاش همه بزرگترها انقدر بزرگوار بودند مثل شما و جناب حسینی. نمیدونم اصلا آیا کسی با پا
آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied