شمانیوز
شما نیوز

افشای پشت پرده ی توافق هسته ای ایران و 5+1

شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): مهرداد عمادی، اقتصاددان مقیم بریتانیا و از گروه مشاوره بین المللی بتامتریکس است. حاصل نامه‌های الکترونیکی سایت خبری «انتخاب خبر» به «مهرداد عمادی» گفت‌وگوی اختصاصی و اسکایپی «اعظم شکوهی»، خبرنگار سیاسی- اقتصادی این رسانه بود که در ادامه می‌خوانید. این کارشناس اقتصادی در این گفت‌و‌گو پشت پرده ی توافق هسته ای ایران و 5+1 را افشا می کند و به تشریح عملیات تخریب گرایانه و مداخله جویانه گروه ها و برخی کشورها بر سر این توافقات می پردازد.

به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):

مهرداد عمادی، اقتصاددان مقیم بریتانیا و از گروه مشاوره بین المللی بتامتریکس است. حاصل نامه‌های الکترونیکی سایت خبری «انتخاب خبر» به «مهرداد عمادی» گفت‌وگوی اختصاصی و اسکایپی «اعظم شکوهی»، خبرنگار سیاسی- اقتصادی این رسانه بود که در ادامه می‌خوانید. این کارشناس اقتصادی در این گفت‌و‌گو پشت پرده ی توافق هسته ای ایران و 5+1 را افشا می کند و به تشریح عملیات تخریب گرایانه و مداخله جویانه گروه ها و برخی کشورها بر سر این توافقات می پردازد.

- جناب آقای دکتر عمادی ضمن سلام و تشکر از همکاری های انجام شده در خصوص انجام این مصاحبه خبری با سایت خبری انتخاب خبر. به عنوان اولین سؤال؛ به نظر حضرتعالی چرا گروه 1+5 در انجام توافق هسته ای با ایران مصمم است؟ به نظر شما آیا شرایط اقتصادی داخلی جمهوری اسلامی ایران و فشار افکار عمومی ایرانیان داخل و خارج کشور در جهت انجام مذاکرات 1+5 با ایران و انجام توافق نهایی با این کشور، تاثیرگذار بوده و یا شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه جهانی به ویژه منطقه اروپا و ایالات متحده و نیاز به بازار ایران و سرمایه گذاری اقتصادی در این کشور دلیل این امر بوده است؟

تصور می کنم که شرایط اقتصادی داخلی جمهوری اسلامی و بازتاب تغییرات اقتصادی که در طول زمان از سال 2007 به بعد در ایران به وجود آمد، زمینه را از نظر سخت افزاری از محیط بیرون کشور نامناسب تر کردند، علاوه بر این که طبق نظر اقتصاددانان داخل ایران، در درون کشور نیز زمینه هزینه های مستقیم و غیرمستقیم به خصوص هزینه های غیرمستقیم که برای اقتصاد ایران بسیار سنگین بوده است، بهتر دیده شد و با این که در ابتدا بزرگی و اندازه این هزینه ها در درون اقتصاد ایران باور نشد به طوری که متاسفانه هنوز در خصوص گردآوری آمارهای به روز در این زمینه و مهمتر از آن ارائه این آمارها به مدیران سیاسی و اقتصادی کشور کار زیادی نیاز به انجام است، همه این ها باعث شد که تغییر در زیربنا و زمینه برای بازنگری در مذاکرات و نه توافق ایجاد شود؛ البته در حال حاضر در مورد پیش از توافق سخن می گویم.

سه سال پیش در سمیناری در یک وزارتخانه دولتی آلمان، دو نفر که در دولت فدرال مسوولیت داشتند چند سوال درباره اثرات تحریم در ایران از من پرسیدند و من خاطرنشان کردم آنچه که شما خواستار اعمال فشار بر آن بودید، فقط هزینه دربر داشته زیرا فشار وارده شما که فکر می کردید بر برنامه اتمی ایران اعمال شود، عملاً به طور مستقیم بر دوش مردم گذاشته شده و باید فکر کرد که آیا شما هیچ دید و انتظاری برای همکاری از جانب مردم ایران ندارید؟! زیرا این مردم مهمترین شریک تجاری شما در سال 2003 بودند علاوه بر این که ایرانیان مهره مهمی در منطقه خاورمیانه به حساب می آیند؛ که این صحبت من از هامبورگ به برلین منتقل شد که فشار بر مردم ایران و عکس العمل روانی در درون جامعه ایران نسبت به رفتار غیرانسانی در خصوص کالاهای مورد نیاز جامعه، نوع دید جامعه ایران را نسبت به غرب تغییر داده است و نیاز به تغییر دید غرب نسبت ایران احساس می شود.

دو سال قبل از سمینار هامبورگ نیز یکی از اقتصاددانانی که در ایران فعالیت داشت و نسبت به هرچه در مورد ایران گفته می شد حساسیت داشت اعلام کرد که این تحریم ها هیچ اثری بر روی ایران نخواهد گذاشت زیرا ایران تجارت خود را با کشورهای دیگر با هدف دگرسو کردن تجارت و رابطه مادی با دنیای بیرون از جمله هند و چین که صحبت روز بود، ادامه خواهد داد.

همین اقتصاددان در سمیناری دیگر به طور دوستانه گفت که تجاری که از ایران می آمدند و سال ها تجارت خارجی ایران را انجام می دادند اکثراً ورشکست شده اند و کسانی که در حال حاضر در تجارت خارجی ایران حضور دارند درک درستی از ارزش قراردادها برای کشور ندارند تا به این ترتیب بتوان حداقل هزینه را پرداخت کرد و ریخت و پاش هایی که می کنند نشان دهنده این است که آنها هیچ گاه خود پول در نیاورده اند و کارکنان اقتصادی نبوده اند؛ این تغییرات درست است که در سطح خرد صورت گرفته اما به تصور من آنها آیینه کوچکی هستند که نمایانگر آن تصویر بزرگ تغییرات در درون و بیرون کشور هستند که این تغییرات نه تنها در داخل ایران بلکه در خارج از ایران نیز وجود داشته است.

به این ترتیب حدود 80% تغییرات در درون ایران از سوی افکار عمومی و حدود 30% از این تغییرات از سوی افکار عمومی ایرانیان خارج کشور اعمال شد؛ حتی 5 سال پیش در اتریش گفته شد که از نظر امور علمی، صدمه بسیار سنگینی نیز در ایران تحمل می شود اما برخی با این دید، برخورد کردند و با این نظر، مخالف بودند به طوریکه حتی حاضر به رسیدن آسیب به کشور بودند که البته این دید طی حدود 20 ماه اخیر بسیار کاهش یافته که این حاصل یک دگرگونی در افکار عمومی خارج کشور بود که به منافع ملی کشور اهمیت دادند و باعث تغییر در رفتار افکار عمومی ایرانیان خارج کشور شد.

- انجام توافق هسته ای با ایران چه تأثیراتی بر اقتصاد جهانی به ویژه منطقه اروپا خواهد داشت؟

کسانی که از خارج کشور ارتباط کاری با بخش خصوصی و دولتی داشتند به هزینه تحریم ها بر روی کشور یا بی تفاوت و یا کم توجه بودند که با این موج افکار عمومی، این گروه نیز از حالت بی تفاوتی خارج شدند و بازگوکنندگان صدمه هایی که مردم ایران از تحریم ها دیده اند، شدند و اگر در سطح کلان در درون ایران به مسأله نگاه کنیم دلیل نزدیک شدن به توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 که به نظر من این توافق به انجام خواهد رسید این بود که در ایران چند اتفاق رخ داد که در غرب، اثرگذاری فوق العاده ای داشت.

در ابتدا در خارج از ایران دیده شد که همگامی بین مسایل بنیادی کشور و تمایل به گفتگوی مستقیم در مورد پرونده هسته ای بین مردم و دولت پس از انتخابات و مقام معظم رهبری به وجود آمد که بسیار مهم بود و نمی توان میزان اهمیت آن را مشخص کرد و این نگاه که موضع ایران بسیار لرزان و ناپادیدار است بسیار بسیار کم رنگ شد و یک واقع بینی در ایران به وجود آمد.

پس از انتخابات، رفتار واقع بینانه ایران مبنی بر این که انتظار ما از غرب باید متناسب با توان غرب و برآورده کردن این انتظار در کوتاه مدت و درازمدت باشد بسیار اثر مثبتی بر بازنگری در صحبت های مرتبط با توافق و همچنین مطرح کردن دیگر مسائل با ایران به عنوان کشوری که واقع بینی سیاسی در آن حاکم است، گذاشت.

در واقع فقط یک متغیر نبود که باعث اثر مثبت گذاردن بر روی مذاکرات باشد تا غرب را نسبت به به توافق رسیدن با ایران مصمم تر کند، بلکه تغییر نگاه گروه 1+5 نسبت به مسائل درون ایران، انتظارات برخی طیف ها مبنی بر این که افزایش فشار باعث آشوب های اجتماعی و ناآرامی ها می شود که پیش از این دیده نشده بود چرا که فشارهای اجتماعی و بیکاری در ایران افزایش یافته است؛ در عین حال رفتار مردم ایران نیز در مسائل اصلی مربوط به امنیت جامعه نسبت به 30، 40 سال پیش بسیار متین تر و واقع بینانه تر شده است و غرب نیز این پیام را دریافت کرد که در حال فشار آوردن بیش از حد به مردم ایران است؛ علاوه بر این که متوجه سود فراوانی که در تجارت عاید کشورهای جانشین غرب از جمله چین، ترکیه و امارات شده بود را متوجه شدند.

همه این مسائل، بیداری جدیدی در غرب ایجاد کرد که ایران کشور قابل انکاری از نظر اهمیت نیست؛ بنابراین وقتی این دو مسأله دست به دست هم دادند، یک مقدار فضا را برای این که ایران را به چشم یک هزینه نبینند بلکه به عنوان یک فرصت برای همکاری و افزایش توان اقتصادی اروپا برای پوشش بهتر از طریق مرزهای جنوبی اتحادیه دیده شود، باز کرد.

- انجام توافق هسته ای چه تأثیرات اقتصادی بر منطقه خاورمیانه خواهد داشت و آیا جایگاه ایران را در تحولات آینده این منطقه استوارتر خواهد ساخت؟

اگر نگاهی به کارنامه تیم مذاکره کننده ایران بیندازیم متوجه می شویم که طی این مدت، عملکردی امیدافزا داشته است و تمامی این مسائل، ما را به جایی رسانده که یک فرصت غیرقابل تکرار در این قرن را برای سرمایه گذاری ها و همکاری های اقتصادی ایجاد کرده است به طوری که 3 روز پیش با حضور در نشست شرکت های مهندسی نفتی و گاز این مسأله مطرح شد که نباید به ایران به عنوان یک اقتصاد 75 میلیونی نگاه کرد بلکه ایران دروازه ی جدیدی برای ورود به محوطه اقتصادی است که تا 400 میلیون نفر امکان فروش و همکاری اقتصادی ظرفیت دارد و 300 میلیون نفر فقط در مرزهای زمینی ایران امکان فعالیت اقتصادی و سرمایه گذاری دارند و ایران، کانالی برای سرمایه گذاری است که می توان از آن طریق، بازارهای جدیدی در دسترس داشت.

وقتی همه این مسائل، کنار هم گذاشته شوند متوجه می شویم که مذاکرات ایران با گروه 1+5 بسیار طولانی و پیچیده بود که خوشبختانه هم اکنون این پیچیدگی ها بسیار روشن تر شده است که بدون دگرگونی نگاه در درون ایران و تغییر موضع غرب نسبت به ایران و نقش مهم آن ممکن نبود و سرخط تمامی اینها انرژی بود که مردم ایران به گروه مذاکره کننده برای پیشبرد مذاکرات دادند و در غرب به طور قابل توجهی باور شد که ایران سرمایه بزرگی است و فراموش نکنیم که باور مردم به صمیمیت تیم مذاکره کننده ایران و باورشان در راستای منافع کشور، پاسخ مثبتی را از سوی غرب نسبت به مذاکرات در پی خواهد داشت.

- با توجه به آغاز مذاکرات برای نگارش توافقنامه نهایی، علت سنگ اندازی های آمریکا بر خلاف بیانیه اعلام شده و تغییر در مفاد بیانیه چیست؟

در شهریور سال گذشته طی گفتگویی خصوصی که با برخی دولتمردان آمریکایی داشتم این دید وجود داشت که ایران کشور بسیار مهمی است و نباید ایران را به سویی هل داد که فرصت هایی برای روسیه و چین و کشورهای دیگر به وجود بیاید و از ایران به عنوان کارت بازی و برگ برنده استفاده کنند، و پاسخ آنها در خصوص این سوال که گامی که باید آمریکا در جهت به توافق رسیدن با ایران بردارد چیست؟ اعلام کردند که در واقع، تیمی که خواستار مذاکره با ایران و درگیری مستقیم و رو در رو به جای درگیری نظامی و تحریم های بیشتر است تیم رئیس جمهور آمریکا است که بر مبنای مشاوران و دیدگاه مهره مهم بودن ایران است، اما مسائلی خاصی در این بین وجود دارد از جمله مسأله اسرائیل و این که خواستار بازگشت ایران به عرصه بین الملل به عنوان یک مهره فعال نیست و اعمال فشار خواهد کرد و سال هاست که با تحمیل و استفاده از زور خواستار منافع خود در منطقه است.

در همین جهت، طی دو سال گذشته مسائل عمده آمریکا در ایران مورد توجه قرار گرفت؛ علاوه بر این که کشورهایی که رابطه تنگاتنگ با آمریکا دارند برای انجام نشدن این مذاکرات به طور مستقیم و یا غیرمستقیم با فشار وارد کردن به آمریکا سعی در به گِل نشاندن و توقف روند مذاکرات را دارند و خواستار اعمال فشارهای بیشتر بر روی ایران هستند؛ این کشورها در واقع از قطر گرفته تا ترکیه و از پاکستان تا عربستان این ها همگی مسائلی را در مورد ایران با آمریکا مطرح کرده و ایجاد فشار کرده اند.

به نظر من بیشترین سهم رفتار این کشورها و اعمال فشار آنها بر روی آمریکا، متوجه ایران است چرا که اگر طی سال های گذشته یک دیپلماسی و سیاست خارجی فعال و سازنده با این کشورها داشتیم نه حق دلالی دادن به ترکیه و امارات و غیره، و اگر به سیاست رهبری ترکیه، پاکستان، عربستان، امارات و قطر نگاهی بیندازیم می بینیم که یک نگاه بسیار نگران کننده و منفی نسبت به ایران وجود دارد که ترجمه عملی در مورد رفتار ایران پیدا نمی کند.

این کشورها با اشاره به قدرت ایران در منطقه ادعا می کنند که ایران می خواهد یک امپراطوری در منطقه به وجود آورد و کشورهای ما را در این امپراطوری حل کند؛ در صورتی که این گفته هیچ مصداق واقعی ندارد، علاوه بر این که ایران، زمانی که در افغانستان دخالت کرد در واقع زمانی بود که واقعه 11 سپتامبر رخ داد و برای برکناری طالبان کمک کرد؛ حتی در گفتگویی که با وزیر امور خارجه پبشین بریتانیا رابین کوک متوفی داشتم، اعلام کرد که نقش ایران در منطقه و به خصوص افغانستان غیر قابل انکار است.

علاوه بر این، طی ماه های اخیر کمک ایران به عراق برای عقب راندن گروه تکفیری داعش در صورتی که عربستان بر آمریکا با پول دلارهای نفتی برای حمایت از این گروه فشار می آورد، نشان دهنده این است که اگر ایران نبود باید می دیدیم داعش تا کجاها می توانست پیش برود بنابراین این نگرانی های کشورهای همسایه در واقع کم کاری دیپلماسی خارجی ایران در خصوص گفتگو و ایجاد منافع مشترک با این کشورها را نشان می دهد.

وقتی مذاکرات لوزان برگزار شد تیمی از کشورهای منطقه خاورمیانه از همین کشورها به پاریس می رفتند و دو نفر از آنها از پاریس به ژنو می رفتند و در این فاصله اشخاصی از درون مذاکرات می رفتند و با این دو نفر پیام بگیرند و بتوانند فشارهای آنها را در مذاکرات منتقل کنند؛ بنابراین مذاکرات در واقع صحبت با آمریکا نیست بلکه صحبتی که با آمریکا می شود در جهت منافع 5 کشور در منطقه خاورمیانه است که به طور مستقیم کوشش می کنند که میزان انتظارات و تحریم هایی که بر ایران گذاشته می شود را بالاتر و بالاتر ببرند زیرا خواهان بازگشت ایران به عنوان یک بازیگر فعال در رابطه با غرب و آمریکا به طور مستقیم نیستند زیرا به این می اندیشند که پس اهمیت ترکیه به عنوان پایگاه جنوبی ناتو چه خواهد شد و یا اهمیت عربستان سعودی به عنوان مهمترین منبع تجارت با آمریکا چه خواهد بود و اهمیت امارات به عنوان بزرگترین منبع تزریق پولی به آمریکا پس از چین و تایوان چه خواهد شد؟

بنابراین این نگرانی ها در سطح منطقه را ما نتوانستیم به درستی مدیریت کنیم، و در این راستا واقعیت این است که در کنگره آمریکا خیلی راحت می توان کسانی را که لابی عربستان سعودی و اسرائیل برای آنها هزینه کرده اند و میزان ملاقات هایی که بین سناتورها و هیئت های این کشورها صورت گرفته است، را یافت.

با توجه به این امر می توان دو مسأله را پیش برد؛ اول این که بلافاصله دیپلماسی و سیاست خارجی خود را در این کشورها تغییر سوی دهیم و اعتمادسازی باور پذیرایجاد کنیم که در دو کشور پاکستان و ترکیه این دیپلماسی بلافاصله پاسخ می دهد اما در مورد کشوری چون قطر، کمتر خوشبین هستم و معتقدم دشواری های زیادی با قطر خواهیم داشت و در مورد عربستان سعودی نیز اختلافات، ریشه سیاسی دارد.

بنابراین در خصوص کشورهای منطقه، مقصر خود ما هستیم زیرا بیشتر می توانستیم در این زمینه کار کنیم تا گروه هایی که در این کشورها به طور مستقیم، خواهان چالش و رو در رویی با ایران هستند در کشور خود صدایی پررنگ و پرطنین پیدا نکنند؛ هر چند الأن هم دیر نیست و از هرکجا این اقدام و اعتمادسازی شروع شود دیر نیست.

از سوی دیگر، مورد دیگری که به نظر من دارای اهمیت است این است که مسأله دریای خزر نیاز به فعال سازی بخش سیاسی گفتگو با کشورهای حوزه دریای خزر دارد زیرا اکنون برخی تفاوت ها و اختلاف ها بین کشور ایران و آذربایجان به وجود آمده که متأسفانه در آن حوزه نقش و صدای ایران هر روز کوچکتر می شود که محصول چالشی است که ترکیه در منطقه ایجاد نموده و اگر بتوانیم مسائل خود را با آنکارا به طور مثبت بدون گروکشی پیش ببریم. ایران به عنوان یک مهره بسیار فعال، در اقتصاد آذربایجان و روابط سیاسی با آذربایجان هم می تواند هم به آذربایجان در خصوص مسایلش با روسیه کمک کند و هم این که برای ایران نیز مهم است که در دریای خزر صدای اصلی، ایران و نه ترکیه باشد.

- با تشکر از وقت گرانبهایی که در این اختیار این رسانه قرار دادید.

من هم آرزوی موفقیت برای شما دارم. منبع:انتخاب خبر

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied