شمانیوز
شما نیوز

اگر ایران نمی بود،کردستانی در عراق وجود نداشت

شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): وضع امنیتی اقلیم کردستان عراق بار دیگر مشخص کرد که چگونه جلال طالبانی و حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق(PUK) توانستند بنا به دیپلماسی نو؛ شیرازه کردستان بخاطر فتنه های ترکیه و قطر و عربستان، از هم پاشیده نشود.

به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):

وضع امنیتی اقلیم کردستان عراق بار دیگر مشخص کرد که چگونه جلال طالبانی و حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق( PUK ) توانستند بنا به دیپلماسی نو؛ شیرازه کردستان بخاطر فتنه های ترکیه و قطر و عربستان، از هم پاشیده نشود. و از طرف دیگر برخلاف فرار نیروهای بارزانی که خواستند کردستان را تسلیم داعش و سیاست ترکیه کنند؛ این نیروهای کارکشته امنیتی(زانیاری) و ضد ترور حزب طالبانی بودند، و از میان 1060 شهید راه مقاومت کردها در مقابل داعش، بیش از 800 نفر از سربازان حزب طالبانی است.

روابط این حزب مام جلال با کردهای ترکیه و سوریه و بغداد و ایران و نیز پ ک ک و گوران(تغییر)، تقریبا شبکه ای مستحکم برای حفظ کردستان عراق بود و در واقع همه اشتباه های سیاسی- استراتژیکی بارزانی در میدان دادن به جولان داعش را کنترل کردند و تهدیدهای روی اربیل و کرکوک و سراسر اقلیم را رفع ساختند و شاید برای مسعود بارزانی هم مشخص شد که اگر مصر بر سیاست حمایت از ترکیه و داعش بماند؛ هر آنچه را هم دارد از دست می دهد.

روزگارانی نه چندان دور خانه ای 2 اتاقه و کاه گلی در راژان سردشت داشت و سال 1991 که اقلیم کردستان عراق را ایران بنا نهاد، سردار ایرج مسجدی دستش را بگرفت و در سفره حاضری کردستان عراق نشانید و از آن دوران، 24 سال می گذرد اما او کم کم از ایران فاصله گرفت و به سمت ترکیه خود را کشانید اما امروزه در گوشه ای خودش و حزبش تنها مانده اند و تنها به حفظ ثروت و سامان بدست آمده از فروش غیرقانونی نفت و ذخیره کردنشان در بانک های ترکیه، اندیشه می کند و اغراق نیست اگر بگوییم اقلیم کردستان عراق در آستانه فروپاشی کامل است و حزب دمکرات کردستان عراق، ثروت کردهای عراق را تاراج کرده و قطعا مردم کردستان عراق هم واکنشی قابل تامل نشان خواهند داد.

در این میان، سیاست و حکمت و عقلانیت مام جلال و همسرش(هیرو ابراهیم احمد) در برابر تهدیدها و سیاست های ویرانگر ترکیه و دوستانش در کردستان عراق، قابل تقدیر است هرچند که نتوانستند مافیای رسانه ای- امنیتی بارزانی را ساکت نگه دارند. مسعود بارزانی قبل از سفرش به آمریکا برای نوعی مداهنه سیاسی، به دیدار مام جلال رفت و گفت که در سفرش به آمریکا، نظر مساعد مقامات آمریکا را به تاسیس دولت خودمختار کردی در عراق را جلب می کند و... و مام جلال هم از پشت عینک و نگاه نافذ اما صورت تکیده و بیمار؛ تنها به گفتن این جمله بسنده کرد که زمینه لازم باید فراهم شود و " به عمل کار برآید، به سخندانی نیست".

بارزانی سپس به آمریکا رفت و 9 دقیقه ای اوباما را هم دید اما تنها چیزی را که در جلسه بیان نکرد موضوع استقلال کردستان بود و تنها از آمریکا خواهان سلاح بیشتر و پیشرفته تر بود اما آمریکا از هراس اینکه مبادا بارزانی و حزبش، از ان سلاح ها برای سرکوب مخالفان کُرد دیگر و یا وسیله ای برای آرامش در ادعای اعلام استقلال نباشد، موضوع را به مشورت با حکومت مرکزی عراق موکول کرد. و اوباما گزارش های سیا( CIA ) را داشت که " بارزانی سلاح های تاراج شده از موصل و ارتش عراق و یا سلاح های اهدایی کشورهای جهان را به صلاح الدین و جاهای دیگر برده و انبار کرده و چیز چندانی در اختیار نیروهای پیشمرگ نگذاشته".

کم کم برای بارزانی و حزبش هم مشخص شد که بدون حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق در کردستان عراق، نه آشتی و نه جنگ امکان پذیر نیست و نمی تواند یک شبه خود را قهرمان ضد ترور و یا صاحب کردستان بداند و آن توافق ماه آوریل 2014 با حزب گوران(تغییر) هم فایده در تضعیف و فتنه علیه حزب طالبانی نداشت و امروزه هم بیشتر مشخص شد که تنها اقلیم با همکاری همه گروه های سیاسی می تواند از وضعیت فعلی نجات یابد و چند حزبی و تکثر سیاسی ضامن موفقیت است و حکومت مرکزی عراق و نیز شعیان عراق هرچند دیگر باور و اعتمادی به رئیس فعلی و تحمیلی اقلیم کردستان ندارند اما شاید بخاطر دیپلماسی اتحادیه میهنی فعلا با اقلیم کردستان، تعامل دارند.

در عراق امروز، هر روز درجه نزاع میان سنی ها و شیعیان بالاتر می رود و رفتارها تندتر و داغ تر می شود اما سنی ها به میزانی که از ائتلاف داعش- بارزانی- بعث متضرر شدند در سراسر تاریخ عراق، چنین لطمه هایی ندیده بودند و البته ارتش عراق هم به نوعی در ضعف بسر می برد و گرفتار توطئه های داخلی. و امروزه هم حکومت مرکزی عراق بناچار برای رُمادی و حفظ بغداد و بیجی و تکریت و... اعتماد و تکیه اش روی نیروهای حشد شعبی(بسیج مردمی) است اما برای گرفتن موصل و مرز سامرا و تکریت هم چاره ای جز همکاری امنیتی- نظامی با پیشمرگه های کرد ندارد و تنها با حشد شعبی و ارتش، چنین موفقیتی ممکن نیست.

هرچند ترکیه علیه منافع و مصالح ایران، خط و نشان ها کشید و اقدام ها کرد اما خواب های ترکیه در کردستان عراق و سوریه محقق نشد زیرا کُردها با ایران تعامل کردند هم پ ک ک در سوریه و هم اتحادیه میهنی در عراق و تنها کارت بازی ترکیه، همان بارزانی و حزب او بود که به جایی نرسیدند و چه بسا نزدیکی گوران به بارزانی هم همان سیاست مام جلال بود و امروزه هم ایران راه های تفاهم و گفتگو با غرب و آمریکا بر سر جریان هسته ای را با موفقیت دنبال می کند و شاید فضا و زمینه ای فراهم کرد تا عربستان سعودی هم پس از 2 دهه، به فکر اعزام سفیر جدید به عراق باشد.

در کنار حفظ تمامیت ارضی عراق و مصالح امنیتی کشور؛ حکومت مرکزی عراق با کمک ایران به سمت نوعی مدیریت سیاسی- اداری چند گروهی و چند حزبی و چند قومیتی گام برمی دارد تا پروسه دمکراسی در این کشور هم دوباره آزموده شود و مشکلات حل شود و طبعا اروپا و غرب هم همان سیاست را پشتیبانی می کنند و شاید ظهور دیکتاتور جدید مانند صدام و در کردستان مانند بارزانی؛ چندان مطلوب طبع و نظر کشورهای منطقه هم نیست.

امروزه در کردستان عراق هم اوضاع به سویی بحرانی قدم می نهد، پارلمان محلی اقلیم کردستان عراق در فکر گذاشتن قوانینی برای محدود کردن و کنترل قدرت رئیس اقلیم کردستان است؛ گرچه بارزانی حرمتی برای قانون ندارد و حتی خود را از قانون عراق هم فراتر می داند اما ظاهر امر حکایت از آن دارد که درون قبیله بارزانی هم می گویند که مسعود دوباره کاندید ریاست نشود بهتر است و حزب های سیاسی کردستان عراق هم بر همان عقیده اند و از بودن و ماندن او ناراضی به نظر می رسند زیرا بیشتر نقش او، رئیس قبیله و ریس حزب بوده نه رئیس اقلیم. و طبعا بر خلاف قانون اساسی اقلیم که پیرو قانون اساسی عراق است نمی شود کسی بیشتر از 2 دوره کاندید شود گرچه او، 2 سال هم اضافه ماند و امروزه هم اقلیم نمی تواند در این وضعیت آشفته، خلاف قانون اساسی کشور هم گام بردارد و دستکاری قانون اقلیم هم به مصلحت کردستان نیست. و البته عدم صلاحیت و مشروعیت کافی برای ادامه ریاست بارزانی شاید از زمستان 1389 و تظاهرات کردستان مشهود بود که مردم کرد زیر یوغ سانسور و خودمحوری حاکم بر اقلیم، نمی خواستند سکوت کنند و بیشتر مردم کردستان، خواهان تغییرات و رشد و دوری از خشونت و کشت و کشتار بودند.

داخل قبیله بارزانی و حزب او هم رای بر آن است که یا فرزندش - مسرور- و یا نخست وزیر فعلی(نچیروان) که برادرزاده اوست (و روابط بسیار صمیمی با جمهوری اسلامی دارد) بر تخت بنشیند گرچه هر دو سابقه و دانش و لیاقت تاریخی سیاسی ندارند اما بهرحال قبیله بارزانی نمی خواهد که سلطه و کرسی ریاست اقلیم را از دست بدهد!

پس از جلسه های پی در پی اتحادیه میهنی کردستان، نزدیکی دوباره و عمق روابط بین گوران و اتحادیه میهنی مشهود تر است و سیاست هر دو حزب در اداره سلیمانی و اشتراک قدرت هم موفق بود و تنها در دهوک و اربیل(تنها دو شهر مانده در اختیار بارزانی) خبری از مشارکت سیاسی نبوده و نیست و سیاست طالبانی در آنجا غریب است. و اگر دیگر حزب های سیاسی هم همگام و همصدا با ائتلاف حزب های طالبانی- نوشیروان مصطفی امین باشند، بی گمان ریاست جدیدی بر اقلیم خواهد آمد که دیگر تکرو و خودمحور و مغرور نیست و مشی دمکراتیک را پیرو می کند نه اینکه زیر علم دمکرات؛ عین دیکتاتوری را پیاده کند.

داعش هم در عراق به سوی اضمحلال و شکست می رود و بازی او با اسلام سیاسی همه را شوکه و متنفر کرد و جز کار زشت و اعمال خلاق حقوق بشر و انسانیت و نابودی و ویرانی، کارنامه و نام و نشانی از خود به جای ننهاد و تنها ماموریت و هدف خود را که ویرانی بود به درستی انجام دادند که شاید تا 100 سال آتی هم زخم های بجای مانده درمان نشود. همه چیز را مانند هلاکو و مغول ها سوزاندند و ویران کردند و کشتند و بردند و رفتند... امروزه هم اروپا و امریکا به دنبال یافتن منافع مالی آنها در ترکیه و قطر و عربستان است و نیروی ارتش ترکیه هم شاید سرنوشتی مانند نازی ها، بیابد. وقتی که سناریوی داعش هم بهم خورد و عرب های سنی را هم از دست داد و داعش هم پس از ائتلاف با بارزانی به سوی او هم حمله ور شد در این روزها هم مانند فتنه واکنش پژاک علیه ایران؛ فتنه ماجراجویی دمکرات کردستان ایران علیه پ ک ک صرفا سیاست قدیمی و بیات شده بارزانی بود تا خود را به ایران نزدیک کند زیرا در عرصه سیاسی کردستان و عراق خود را تنها می بیند و اگر اردوغان هم در انتخابات پیش رو شکست بخورد، شاید دیگر بارزانی رفیق و یاری در میان شیعه و کرد و سنی و یزیدی و آشوری و... جز برخی از تاجران یهودی(افسران موساد) در خاورمیانه نداشته باشد. اما امروزه چون در این چند سال همه اندوخته های مالی او در ترکیه است؛ برخلاف رای کردهای ترکیه و نیز در نقطه مقابل سیاست گوران و اتحادیه میهنی؛ حامی حزب مورد تائید اردوغان است و سرنوشت خود را به اردوغان گره زده است و شاید به کلی هم نمی خواهد پل های خود به سوی ایران را خراب کند.

هم ایران و هم آمریکا به او هشدارها داده اند که خواب و خیال او درباره تاسیس کردستان مستقل با تفکر و با حضور او ممکن و عملی نیست و او که 3 ماه است کارمندان و مردم اقلیم حقوق نگرفته اند، چطور می خواهد دولت اعلام کند؟ هنوز باوری به شکست سیاسی اش ندارد و هنوز نمی خواهد بپذیرد که مرد میدان سیاست نیست و بنا به گفته خودش " تخریب می داند اما اهل سازندگی نیست! و شاید مافیای امنیتی- رسانه ای او هم می دانند که مردم کوچه و خیابان های اقلیم کردستان دیگر فریب حرفهای پر زرق و برق او را نمی خورند و اروپا و امریکا و ایران هم منافع اقتصادی و امنیتی و سیاسی خود را در راه رویاهای ناممکن این رهبر تحمیلی، فدا و قربانی نمی کنند. خواب و خیال او برای کردستان مستقل مانند رویاهای ترکیه برای ولایت موصل بوده و هست.

و ایران هم اثبات کرد که تنها دوست و حامی کردها در روزهای سخت بوده و هست و اگر ایران نمی بود در ماه هفت سال 2014، داعش اربیل را می گرفت و بارزانی شاید بعد از آن می توانست تنها از چادرهای آورگان در مرز ترکیه با دوربین به کاخ های خودش بنگرد. و شاید بار دیگر ایران اثبات کرد که حافظ و سرپناه دوستان خود می باشد مانند سوریه و بغداد و کردها که زیر چتر حمایتی ایران، بقا یافتند و چه بسا این حمایت هم پیامی برای ترکیه بود. و آخرالامر، شاید ما مورخ جماعت ها باید بگوئیم و بنویسیم که: در دوران حمله و یورش داعش؛ اگر ایران نمی بود، کردستانی در عراق وجود نمی داشت!

* عرفان قانعی فرد- پژوهشگر تاریخ معاصر سايت انتخاب خبر
آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied