چرا تابعیت ایرانی انگلیسی خطرناک است؟
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): جای تاسف و اسباب نگرانی است که امروزه و در کشوری که به تنهایی سنگر اصلی مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهی های استعمارنو است مدیرانی دولتی، پاسپورت انگلیسی و تابعیت دوگانه دارند و در عین حال قرار است از آنها انتظار داشته باشیم حساس ترین تاسیسات زیربنایی ایران را مدیریت کنند
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، تاريخ پرفراز و فرود دو قرن اخير ايران آكنده از دسيسه ورزي ها و دشمني هاي آشكار و نهان دولت بريتانيا است اگرچه شايد نسل امروز به واسطه عدم آشنايي درست با تاريخ كشور، فقط عيان ترين وجوه مداخله استعماري اين دولت در پنجاه سال اخير ايران را با نمادهايي همچونطرح ريزي و حمايت از كودتاي ضدمردمي 28 مرداد1332، تسلط بر شريان هاي حياتي اقتصاد ايران در سالهاي حكومت پهلوي دوم ، مخالفت آشكار با انقلاب اسلامي 57، حمايت علني از تجاوز عراق و پشتيباني از صدام حسين ، حضور موثر در برنامه انزواي ايران در دهه 70 شمسي و نقش ممتاز در طراحي و اجراي تحريم هاي ضدايراني در سالهاي اخير مي شناسند؛ اما واقعيت اينجاست كه مداخله روباه پير درايران عزيز ما محدود به اين پنجاه سال نيست و قدمتي بيش از 200 سال دارد.
بيرق منحوس بر بام خانه بزرگان ايران عصرقاجار
با تضعيف دولت ايران در اثر جنگ هاي متمادي با روسيه ، از اواخر حكومت فتحعلي شاه سياست ورزي در ميان دولتمردان ايراني به مرور جاي خود را به ترس و احتياط داد ، هنوز يك سال از قتل اميركبير به دستور ناصرالدين شاه نگذشته بود كه در پي مجادله اي داخلي ميان حكومت تهران و فرماندار هرات و با تهديد قشون هند بريتانيا ، ميرزاآقاخان نوري صدراعظم وقت ، قباله شهر هرات را به نام ملكه بريتانيا امضا و سرتاسر افغانستان از ايران جدا شد. اين واقعه تلخ سرآغاز قدرت گرفتن دولت بريتانيا در ايران شد و ميرزاآقا خان نوري لقب اولين دولتمرد ايراني را گرفت كه زير بيرق منحوس حمايت هاي سياسي بريتانيا درآمد .
ميرزا آقاخان عاقبت بخير نشد اما روايت تلخ برافراشتن بيرق بريتانيا بربام خانه دولتمردان ايراني هم به پايان نرسيد ؛ اين جريان در تمامي سالهاي حكومت دولت قاجار ادامه يافت و به ويژه در سالهاي رونق نهضت مشروطه ، سفارت بريتانيا با هدف به انحراف كشاندن انقلاب عدلت خواهي ايرانيان تلاش هاي بسياري به كار برد و تعداد قابل توجهي از دولتمردان ايراني را به حمايت هاي خويش دلگرم ساخت ، نوشته هاي پراكنده كادر ديپلماتيك بريتانيا در تهران در خلال سالهاي 1270 تا 1300 شمسي گوياي اين واقعيت است كه يك اپيدمي نحس و شرم آور در ميان دولتمردان ايراني براي ورود به جرگه اتباع رسمي و غيررسمي بريتانيا ايجاد شده بود .
اين ها افرادي بودند كه در ازاي حمايت دولت فخيمه!! حاضر بودند هست و نيست مملكت آباء و اجدادي شان را فدا كنند ، دولتمرداني كه حافظه تاريخي ايرانيان از آنها جز با صفت ننگين ياد نكرده است، دراين ميان البته بودند رادمرداني همچوم ستارخان قراچه داغي مجاهد نستوه ضداجنبي كه در تنگنايي شديد و در پاسخ به دعوت كنسول روس براي درآمدن ستارخان به زير پرچم روسيه گفت: من می خواهم هفت دولت زیرسایه بیرق ایران باشد شمامی خواهیدمن زیربیرق اجنبي بروم؟هرگزچنین کاری نخواهدشد!
پاسپورت تاج نشان ؛ جايگزين بيرق شوم
با رواج عرف هاي ديپلماتيك و نظام مند شدن قواعد حقوقي تابعيت و مليت بعد از جنگ جهاني اول و تشكيل جامعه ملل و كنوانسيون جهاني حقوق تابعيت ، روش هاي حمايت بريتانيا از مهره هاي خودفروخته اش در ايران تغيير كرد و بيرق مرسومي كه بر سردر خانه دولتمردان ايراني و به نشانه تحتالحمايه بريتانيا بودن آن دولتمرد ، نصب مي شد جاي خود را به پاسپورتي منقش به تاج رسمي سلطنتي خاندان ويندزور داد .
نگاه حقوقي به مساله و آثار خطرناك تابعيت دوگانه در سرنوشت ايران
مساله داشتن پاسپورت كشوري ديگر از چندجنبه حائز اهميت است: نخست اينكه براساس اصل دوم حقوق بين الملل هیچ فردی نباید بیش ازیک تابعیت داشته باشد و وقتي يكي از اتباع دولت ايران( به ويژه يكي از كاركنان رسمي دولت ايران) پاسپورت بريتانيايي مي گيرد بايد نخست از تابعيت دولت ايران خارج شده باشد ، هرچند امروزه تعدادي از شهروندان ايراني مهاجر به كشورهاي ديگر توانسته اند با مخفي كردن تابعيت دوم خود همچنان دو پاسپورت داشه باشند اما وقتي اين مساله را درباره برخي مديران و به ويژه مديران ارشد و تصميم گير مي شنويم ابعاد خطرناك آن را بيشتر درك مي كنيم.
بازخواني تفسير علماي حقوق بين الملل و حقوق خصوصي درباره رابطه بين تابعيت و دولت ها مي تواند خطرناك بودن اين وضعيت را بيشتر نمايش دهد: يكي از اساتيد ايراني در تفسير خود نوشته است" ازلحاظ حقوقی بین دولت واتباع آن،یک رابطه محکمی به نام تابعیت وجود دارد که اقامت درخارج ازکشورنمیتواند موجب قطع شدن آن شود. تابعیت متضمن یک سلسله حقوق وتکالیفی برای دارنده آن میباشد که فرد تبعه همانگونه که ازامتیازات مدنی وسیاسی شهروند یکشورمتبوع خودبهره منداست بایدالزامات آنرا نیز پذیراباشد"
بر اين اساس وقتي يكي از مديران ايراني تابعيت دولت بريتانيا را كسب مي كند خواسته يا ناخواسته حقوق و تكاليفي بر وي اعمال مي شود و به تعبيري در ازاي دريافت حقوق مدني (گذرنامه و حق شهروندي) الزاماتي را هم مي پذيرد و دقيقا اينجاست كه حس خطرناك بودن نتيجه اين اتفاق، براي هر ايراني نگران كننده مي شود . وقتي سرنوشت حمايت هاي بريتانيا از دولتمردان ايراني در تاريخ 200 سال اخير را كنار هم مي گذاريم، وقتي به نتيجه برافراشته شدن بيرق بريتانيا بر خانه ميرزاآقاخان نوري، الهيار خان آصف الدوله ، ناصرالملك ، مستشار الدوله، سيدضياالدين طباطبايي ، علي سهيلي، فضل الله زاهدي و ديگر دولتمردان مشهور ايران طي 200 سال گذشته را مرور مي كنيم از نتيجه احتمالي پاسپورت انگليسي داشتن برخي مديران امروز بر خود مي لرزيم.
با كمال تاسف داستان شرم آور تمايل به دريافت حمايت بريتانيا درميان برخي دولتي هاي ايران هنوز ادامه دارد و هستند معدود دولتمرداني كه به اغواي دولت استعماري بريتانيا تحت حمايت آن در مي آيند و سايه ايران عزيز را به بهاي پرچم و نشان استعمار مي فروشند.
بغض ملت ايران از روباه پير تمام شدني نيست
امروزه يكي از نگراني هاي جدي سيستم مديريت كلان ايران و قواي سه گانه؛ مقابله با دشمني هاي نظام سلطه است كه مسلما دولت انگلستان در كارگرداني اين نظام ضدايراني سهمي چشمگير دارد؛ به همين دليل وقتي دارابودن تابعيت مضاعف بريتانيايي از سوي برخي افراد را مي شنويم اين سوال برايمان پيش مي آيد كه مگر اين افراد در خواب به سر مي برند؟ مديران بالادست آن مديران در چه رويايي سير مي كنند كه اجازه جولان دادن به اين دست افراد را مي دهند و دست دو پاسپورتي ها را در تصميم گيري هاي مهم باز مي گذارند؟ واقعا ملت ايران خون اين همه جوان رشيد را تقديم انقلاب و نظام جمهوري اسلامي كرده است كه در سومين دهه عمر اين نظام برخي مديران با پست هاي كليدي، پاسپورت تاج نشان بريتانيا در جيب داشته باشند؟ مديراني كه حتي شنيده ايم در ماه اخير بدون كسب هيچ گونه اجازه اي از مسئولان بالاتر، به بريتانيا رفت و آمد داشته اند ، مديراني كه طي دوران مديريتشان نه تنها هيچ دستاورد ارزشمندي براي اقتدار ايران به دست نياورده اند معتقدند تا زماني كه ايران با قدرت هاي جهاني از در آشتي در نيايد هيچ بخشي از اقتصاد ايران رشد نمي كند.
البته از افرادي با پاسپورت و تابعيت بريتانيا انتظاري جز اين هم نمي رود و همانطور كه گفتيم حافظه تاريخي ايراني ها با اين دست سخنان از ميرزا آقاخان عصرقاجار گرفته تا مهره هاي رنگارنگ بريتانيا در رژيم طاغوتي پهلوي به خوبي آشناست اما واقعا بعيد مي دانستيم در سيستم امروز هم از اين دست افراد را ببينيم .
پيشتر هم هشدارهايي در لفافه كلام درباره اين گونه اتفاقات تلخ منتشر شده است و اكنون هم هشدارمان به مسئولان دولتي است كه مراقب سيستم خود باشيد و بدانيد كه كسي كه در مجموعه شما پاسپورت انگليسي دارد قرار نيست علامتي خاص روي پيشانيش داشته باشد، مي تواند يكي مثل همه ما ايراني ها باشد، يكي مثل همه آن صدها نفري كه در طول تاريخ اسير وسوسه هاي روباه پير شدند.
در پايان گزارش جملاتي پرمعنا و سراسر نور از زبان رهبر و مقتداي مان ، رهبر معظم انقلاب در رابطه با انگلستان نقل مي كنيم ؛ معظم له در ۲ مهر ۸۸ در سخناني فرمودند: «دولت انگليس كه كارنامه دويست ساله حضورآن ها وارتباط آن هابا كشورما،كارنامه سرتا پا سياه است- واقعا يكنقطه ويكجا نداريم كه بشودنشان داد كه دولت انگليس به نفع ملت ايران يكقدم كوچكي برداشته باشد؛هرچه بوده ضرر؛ هرچه بوده صدمه هاى بزرگ اينها اعلان مي كنندكه ماطرفدارملت ايرانيم! ...اگرملت ايران، بغض ونفرت ازدولت انگليس را از دل خودپاك نكرده باشدوپاك نكند،حق دارد وبه نظرهر عاقلي هم ،حق باملت ايران است. كارى كه انگليسيها بامردم ايران كردند وبلايى كه برسر ِاين ملت آوردند،هيچ وقت ازيادها نخواهدرفت. پيك نفت
