شمانیوز
شما نیوز

چاره ای جز توافق با آمریکا نبود

مجمع جهانی اقتصاد در ایستگاه چهل‌وششم؛ جایی که لابی‌های سیاسی و اقتصادی در بالاترین سطح ممکن اما با تشریفاتی به‌مراتب کمتر از دیدارهای دو یا چندجانبه دیپلماتیک، صورت می‌گیرد و در پاره‌ای موارد، اقتصاد و سیاست در سال جاری میلادی را تحت‌الشعاع رایزنی‌ها قرار می‌دهد. «داوس» در هفته گذشته، باز هم توجه محافل جهانی را به خود جلب کرد و مانند همیشه خبرساز بود

justify;padding: 10px;">

روزنامه اعتماد مصاحبه مفصلی با محمود سریع القلم ترتیب داده است که خلاصه ای از آن را می خوانید: مجمع جهانی اقتصاد در ایستگاه چهل‌وششم؛ جایی که لابی‌های سیاسی و اقتصادی در بالاترین سطح ممکن اما با تشریفاتی به‌مراتب کمتر از دیدارهای دو یا چندجانبه دیپلماتیک، صورت می‌گیرد و در پاره‌ای موارد، اقتصاد و سیاست در سال جاری میلادی را تحت‌الشعاع رایزنی‌ها قرار می‌دهد. «داوس» در هفته گذشته، باز هم توجه محافل جهانی را به خود جلب کرد و مانند همیشه خبرساز بود.
محمود سریع‌القلم بهترین گزینه است. استادتمام دانشگاه شهیدبهشتی، ازجمله استادان ایرانی است که موردتوجه محافل علمی و پژوهشکده‌های بین‌المللی قرار دارد.
داوس مهم‌ترین گردهمایی سال، متشکل از شرکت‌های بزرگ است که حدود ٨٠ درصد اعضای آن را تشکیل می‌دهند. ١٠ درصد سیاست‌مداران و ١٠ درصد نویسندگان و دانشگاهیان و خبرنگاران هم در این نشست شرکت می‌کنند. درباره اهمیت داوس، همین بس که نشست و گردهمایی مشابهی در طول سال نداریم که این سه گروه یک‌جا جمع شوند و عمدتا مسائل اقتصادی و سیاسی، اقتصاد سیاسی، فرهنگی، ژئوپلیتیک، فن‌آوری، اجتماعی و امنیت جهانی را در جلسات و میزگردها مطرح کنند.
به نظرم ایران اساسا در داوس حضور ندارد که بخواهد از آن استفاده کند. امسال ١٢٠ شرکت صنعتی، تولیدکننده و بانک از کشورهای عربی آنجا حضور داشتند ولی از ایران حتی یک نماینده صنعت یا بانک یا تولید نبود.
به طور کلی کشور ما کشوری بین‌المللی نیست. ما یک کشور محلی هستیم و با سازوکارهای داخلی خودمان زندگی می‌کنیم. اینکه فرض کنید برای شرکت بسیار مهمی مثل «مپنا» -که به نظر می‌رسد در کل خاورمیانه شاید نمونه هم نداشته باشد- شرکت در چنین نشستی یک فرصت مغتنم است تا در ارائه فن‌آوری و توانمندی‌های مهندسی و تولیدی ایران فعال باشد و ضمن یادگیری، کارهای مهم خود را نیز به‌عنوان توانمندی‌های ایران به دیگران معرفی کند.
کلا کشور ما کشوری نیست که به فعالیت در سطح جهانی علاقه‌مند باشد. ما حدود ١٢ سال است از مدارهای صنعتی و فن‌آوری و فکری جهانی دور بوده‌ایم و تازه لاک‌پشت‌وار در حال برگشتن هستیم. حتی به نظرم ادبیات سیاسی ما با جهان، بیشتر تحت‌تأثیر جنگ سرد است. وزارت خارجه ما هنوز از جنگ سرد بیرون نیامده و ادبیاتش شبیه ادبیات سازمان ملل است و ادبیات سیاسی به معنای رئال‌پلیتیک (real politique) و ژئوپلیتیک و فهم قدرت و اقتصاد و فن‌آوری جهان نیست. در داوس، سیاست‌مداران از انگلستان تا جمهوری آذربایجان، با اعداد و ارقام صحبت می‌کردند. ادبیات ما در سیاست عمدتا اصرار می‌ورزد که ما خیلی خوب هستیم، به ما ظلم شده است .
ما فکر می‌کنیم جهان جایی است که ما صرفا باید به دیگران نصيحت و توصیه کنیم. متأسفانه سیاست خارجی ما تحت‌تأثیر این است که افراد را بیشتر نصيحت و به منطق، اخلاق و انسانیت دعوت کنیم. فرق بین آقای اولاند و آقای پاپ در این است که اولی می‌گوید اهداف فرانسه چیست،
قدرت آمریکا از بخش خصوصی‌ آن ناشی می‌شود. در‌حال‌حاضر اعضای فیس‌بوک، یک‌میلیاردو ٤٠٠ ‌میلیون نفر و بیشتر از جمعیت چین است. چین ٣٥ سال قبل معمار بزرگی داشت به نام دن شیائوپینگ که جمله بسیار معروفی دارد؛ «ما باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که در دنیا خیلی در چشم نباشیم»؛ واژه‌ای که به کار برد یا از چینی به انگلیسی ترجمه شده،
(hiding brightness) است. او اعتقاد داشت باید با جهان به صلح برسیم.
نقش چین در‌حال‌حاضر به‌مراتب در نظام بین‌الملل از روسیه بالاتر است. روسیه بیشتر از قدرت نظامی‌اش استفاده می‌کند در‌حالی‌که چینی‌ها با قدرتمندشدن در درون، در قدرت اقتصادی، تولیدی و مالی و با ذخیره‌کردن ٦/٣ تریلیون دلار، این نقش را ایفا می‌کنند. مشکل سیاست خارجی ایران این است که عمدتا تبلیغاتی است.
یکی از نکاتی که امسال بسیار برای من جذاب‌تر از سال‌های قبل بود، این بود که رهبران کشورها از آمریکا تا برزیل، از چین تا انگلستان، از آفریقای جنوبی تا هند، درباره موقعیت و چالش‌هایی که دارند بسیار شفاف صحبت کردند. یعنی کشورها با شفافیت بسیار بالا می‌گفتند چه مشکلاتی در حکمرانی دارند و این را با صحبت‌هایی که درباره ایران به صورت رسمی گفته شد، مقایسه کردم. ما یک نمای تبلیغاتی موفق و منحصربه‌فرد جهانی از خودمان ارائه می‌دهیم.
یکی از جذابیت‌های داوس این است که کسی به کسی فخر نمی‌فروشد، پز نمی‌دهد، فیلم نمی‌آید، نمایش نمی‌دهد. من این عبارت (educate me) (به من بیاموز) بیل گیتس را از بیش از ١٠ برنده ادبیات و علوم نوبل، کیسینجر، نخست‌وزیران و سیاست‌مداران اروپایی و آسیایی شخصا شنیده‌ام. یکی از دوستان من که شرکت بسیار موفق مشاوره در امور نفت و گاز در خارج دارد، می‌گفت به ده‌ها شرکت و دولت در دنیا مشورت می‌دهد و کار می‌کند اما ایرانی‌ها با او کاری ندارند. مدیران ما عموما با افراد ضعیف کار می‌کنند و آن حالت قاجاری تسلط مدیران بر زیرمجموعه‌ها، بسیار قوی است. اگر با دنیا کار کنیم، حد و وزن و سطح خود را بهتر متوجه می‌شویم.
در رابطه با تم داوس، چند جمله عرض می‌کنم؛ چون پنج، شش ماه وقت برای مقالاتی که ارائه کردم صرف شد و دوست دارم این دانش در کشور خودمان هم منتقل شود. تم امسال داوس، «انقلاب صنعتی چهارم» بود. انقلاب صنعتی اول در سال ١٧٨٤ صورت گرفت که انقلاب بخار و تولید مکانیکی بود. انقلاب دوم صنعتی در ١٨٧٠ بود که تولید انبوه و دوره «برق» بود. انقلاب سوم ١٩٦٩ بود که کامپیوتر و صنعت کامپیوتر در دنیا به راه افتاد و بعد از سال ٢٠٠٠ هم هوش مصنوعی و IT‌ در دنیا تحقق پیدا کرد. امروز در دنیا حدود ٥/١٣‌میلیارد وسیله برای اتصال به اینترنت از طریق موبایل، تبلت، لپ‌تاپ و کامپیوتر وجود دارد. پیش‌بینی می‌شود تا چهار سال دیگر این تعداد به ٥٠‌ میلیارد وسیله افزایش یابد. Twitter، ٦٤٦ میلیون نفر و اینستاگرام ١٥٢ میلیون نفر عضو دارد. ارقام با ما سخن می‌گویند.
‌یعنی الان تقریبا حدود دو برابر کل جمعیت جهان، وسیله هوشمند ارتباطی وجود دارد.
بله؛ این نحوه زندگی، تعامل، فکرکردن و اتصال را در جهان تغییر می‌دهد. پنهان‌کردن مسائل برای حکومت‌ها، خیلی دشوار شده است. در دنیای مجازی، ‌میلیون‌ها نفر با هم در تعامل هستند و تبادل فکری می‌کنند. اینها چالش‌های جدید حکمرانی است. حتی وضعیت کشوری مانند چین مثل سابق نیست. الان در چین ٨٠٠ ‌میلیون موبایل وجود دارد. چین با وجود سنت‌های قدیمی، با سرعت بسیار بالایی وارد دنیای اینترنت شده است. یکی از کشورهای خیلی جالب در داوس امسال، هند بود که برای ایجاد تحول در کشور پهناور خود از طریق انقلاب صنعتی چهارم، تلاش جدی دارد.
شرکتی در دنیا هست به نام UPS که کالا تحویل می‌دهند. ابزار اصلی آنها، کامیون است. فکر کرده‌اند اگر کامیونی وسط جاده خراب شود، ممکن است زمانی که قرار بوده کالا به دست مصرف‌کننده برسد، تغییر کند و این به شهرت و کارآمدی شرکت لطمه بزند. آنها از طریق یک نرم‌افزار که روی قطعات مهم کامیون، نصب شده، می‌فهمند آن قطعه دچار مشکل شده و کدام کامیون در کدام محور، یکی از قطعات آن عادی رفتار نمی‌کند و بهتر است تعویض شود.
حتی نحوه سوارشدن در تاکسی هم تغییر کرده است. وقتی سوار تاکسی می‌شوید، دستگاهی روبه‌روی شماست که می‌توانید کارت بکشید و یک برگه به شما می‌دهد که در آن اسم راننده، شماره اتومبیل، زمان طی‌شدن مسافت، محل سوارشدن و پیاده‌شدن، میزان کرایه و شماره‌کارت اعتباری در آن درج شده است. وقتی شما این هزینه را پرداخت می‌کنید، در خودرو باز می‌شود.
انقلاب صنعتی چهارم یک‌سری ضعف‌ها هم دارد. از جمله اینکه مشکل اشتغال به وجود آورده، چون زندگی صنعتی شده و نرم‌افزار کامپیوتری اولویت پیدا کرده است. الان حتی نرم‌افزاری را طراحی کرده‌اند که به کامپیوتر می‌گوید چطور خودش نرم‌افزار طراحی کند. این اتفاق، اثرات عمیقی در ساختار اشتغال به‌خصوص در کشورهای صنعتی گذاشته است. پیش‌بینی می‌شود در یک دهه آینده در ١٥ اقتصاد برتر جهان، هفت‌ میلیون نفر شغلشان را از دست بدهند و فقط دو‌ میلیون نفر شغل جدید پیدا کنند.
منطق اتحادیه اروپا همین بود؛ یعنی کشورها وقتی به هم قفل می‌شوند، در حوزه‌های سیاسی نمی‌توانند هر کاری که می‌خواهند انجام دهند و مجبور به تعامل می‌شوند. روسیه در این رابطه یک استثناست و خیلی به اقتصاد جهان قفل نیست. اگر روسیه روابط گسترده‌ای با آمریکا به لحاظ اقتصادی داشت، حتما در ماجرای اوکراین، به‌گونه دیگری رفتار می‌کرد. چرا اروپایی‌ها با روسیه تعامل می‌کنند و سعی می‌کنند آن را بفهمند و مخالف روش‌های نظامی و حذفی هستند؟ چون اروپا و روسیه، تجارتی حدود ٤٥٠‌میلیارددلاری دارند که خیلی در تعامل این دو اثرگذار است. اینکه این مدل درباره ایران و خاورمیانه هم اجراشدنی است یا نه، باید به آمار بازگشت. درگیری و نزاع و مشکلات منطقه به این دلیل است که تنها پنج درصد از تجارت در خاورمیانه بین کشورهای آن صورت می‌گیرد و ٩٥ درصد فعالیت اقتصادی خاورمیانه با بیرون از این منطقه انجام می‌شود.
تسلط بر زبان انگلیسی درحال‌حاضر، یک مسئله عادی در دنیاست اما در ایران، خیلی‌ها به همین دلیل از حضور در محافل جهانی هراس دارند. مثلا شما اگر وزرای اقتصاد، انرژی و خارجه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را ببینید، مسلط به زبان انگلیسی هستند. امسال وزیر انرژی امارات در داوس حدود ٢٠ دقیقه درباره مسائل ژئوپلیتیک و انرژی سخنرانی کرد و بسیار مسلط بر آمار، ارقام، جمله‌بندی‌های دقیق و افعال بود.
نوع تصمیم‌گیری در ایالات متحده، با کشورهای دیگر متفاوت است. پنج تحلیل مهم و کلیدی در دستگاه‌های مختلف امنیتی و دفاعی آمریکا درباره ایران اثرگذار بود. اول اینکه عملکرد ایران در منطقه خاورمیانه تدافعی است نه تهاجمی.
ایران کشوری است که در منطقه حضور دارد، به خاطر اینکه خودش را و وضع موجود داخلی خود را حفظ کند. اسرائیل سر جای خودش است، چهارمین قدرت IT دنیا محسوب می‌شود، در سال ٢٠١٤، اسرائیل حدود چهار‌ میلیارد دلار نرم‌افزار امنیت سایبری فروخته و ٢٠ درصد از این سرمایه‌گذاری در سطح جهان در اسرائیل انجام می‌شود و در دوران ریاست‌جمهوری اوباما، پیشرفته‌ترین سیستم‌های دفاعی به اسرائیل فروخته شد.
از سوی دیگر، عملکرد ایران در عراق به نظم موجود در عراق، بسیار کمک کرده است. اگر ایران در سوریه حضور دارد، پیامد بهار عربی است که بافت منطقه را عوض کرده و ایران برای دفاع از امنیت ملی خودش آنجا حضور دارد تا بتواند در لبنان حضور داشته باشد و با فلسطین تعامل کند. ایران دنبال حفظ خودش و سهم قدرتش در منطقه است. حفظ وضع موجود (status quo) برای جمهوری اسلامی، اصل است.
ایران خارج از عراق و سوریه، مانعی برای منافع آمریکا در خاورمیانه نیست. بی‌ثباتی در ایران منجر به تأمین منافع ملی آمریکا نمی‌شود. بی‌ثباتی ایران به نفع روسیه و چین و سلفی‌گری است.
میانگین سنی مسئولان کلیدی ایران حدود ٧٣ سال است و ایران در یک دهه آینده در فرایند تغییر مدیران قرار خواهد گرفت که مدیران جدید، نه اینکه انتخاب‌های دیگری داشته باشند، بلکه تنها انتخابشان تمرکز بر مسائل اقتصادی خواهد بود. به‌خاطر فرسایش محیط ‌زیست در ایران، به خاطر اینکه ایران با مسائل جدی ساختار عمرانی روبه‌روست، اتفاقاتی که در صنعت نفت و گاز دنیا رخ می‌دهد و ایران به‌شدت به آنها وابسته است و برای حیات خودش و پاسخ‌گویی به مردمش، انتخاب‌های ایران در آینده مشخص است و بیشتر بر مسائل اقتصادی متمرکز خواهد شد.
اعتقاد دارم هر دولتی در خرداد ٩٢ انتخاب می‌شد، به طرف حل‌وفصل موضوع هسته‌ای به عنوان یک موضوع حاکمیتی می‌رفت؛ چون مذاکرات ایران و آمریکا قبل از این دولت شروع شده بود.
کار اصلی در تحلیل‌های علمی، جدا‌کردن مواضع رسانه‌ای از نیات اصلی است. در آمریکا به دلایل مختلف داخلی و وضعیتی که لابی‌ها در آن دارند، علنا گفته نمی‌شد که ما ایران را در این مجموعه کلان بی‌ثبات منطقه‌ای خاورمیانه، یک کشور بی‌ضرر می‌دانیم یا اینکه ما می‌خواهیم ثبات ایران را از اختلافاتی که با جمهوری اسلامی داریم، جدا کنیم؛ چون آنها احساساتی نیستند که بگویند می‌خواهیم انتقام بگیریم یا درباره فلان موضوع برخورد کنیم. آنها منافع بسیار کلانی دارند و وقتی به ایران نگاه می‌کنند، یک نگاهشان به روسیه و یک نگاهشان به چین است. یک نگاهشان به مسائل افغانستان و پاکستان، عراق، داعش و اسرائیل است.
‌همین امروز هم گروهی در داخل کشور حداقل در حوزه سیاست داخلی به گونه‌اي رفتار می‌کنند که تصویر مناسبی از ما به دنیا مخابره نشود. قطعا نیروهای مؤثری وجود دارند که به این باور نرسیده‌اند که شما رسیده‌ايد. حتی اگر عدد و رقم هم در اختیارشان باشد، رویکردهای اساسی‌شان را خلاف این تنظیم می‌کنند.
اینکه تعامل با آمریکا قبل از دولت آقای دکتر روحانی شروع شد. یعنی ایران مایل بود که مسئله را حل کند؛ چون مشکلات جدی اقتصادی از سال ٩٠ شروع شد. فضای بحث و گفت‌وگوی جهانی از آن موقع شروع شده بود. دولت آقای احمدی‌نژاد از ٨٤ تا ٩٢ خیلی فرق کرد. نگاه‌ها و تعاریفی که از مسائل داشت، به‌واسطه تجربه یا مشکلاتی که با آنها روبه‌رو شد، تغییر کرد.
من فکر می‌کنم ما خیلی به خبرهای سایت‌ها و فضاهای انتقادی به سیاست‌های تعاملی در جهان بها می‌دهیم. کسانی که باید حل‌وفصل مسائل کلان کشور را بپذیرند، آن را پذیرفته‌اند. مسئله اصلی این تعامل است که در مذاکرات هسته‌ای انجام شد. یکی از ویژگی‌های بسیار مثبت کشور ما این است که زمانی که لازم باشد عقلانیت به نحو احسن به کار گرفته می‌شود.
فضای سیاسی ایران این جریان‌ها را هم دارد. ممکن است این‌طور بحث کنیم که فضای جدید حل‌وفصل اختلافات را تسریع کرد؛ چون مدیریت کشور به ‌دنبال توازن میان جریان‌هاست، اما نکته این است که تعامل با جهان و حل‌وفصل مسئله هسته‌ای و ضرورت برداشتن تحریم‌ها موضوعاتی بود که کشور به‌طور جدی با آن روبه‌رو بود. اگر تحریم‌های نفت و گاز را برنمی‌داشتند و اگر سرمایه‌گذاری خارجی صورت نمی‌گرفت، خبری از درآمدهای جدید نبود. اگر تحریم‌‌های بانکی برداشته نمی‌شد، کشور ما با رکود بیشتر و فرسودگی نهادینه‌شده روبه‌رو می‌شد.
آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied