شمانیوز
شما نیوز

جنگ قدرت برای کسب قدرت در شهرداری تهران

به این ترتیب جنگ قدرت برای به دست آوردن مدیریت شهر تهران کاملا منطقی به نظر می رسد. این جنگ قدرت در این دوره نیز ناگزیر وجود دارد. دو جریان کارگزاران و اتحاد ملت بازیگران اصلی جنگ قدرت داخلی اصلاح طلبان هستند. باید دید که کدامیک پیروز این رقابت می شوند. شاید هم پدیده ای همچون محسن مهرعلیزاده ناگهان دو گروه قدرتمند سیاسی اصلاح طلبان را کنار بزند.

به گزارش شمانیوز: غلامحسین کرباسچی شهردار پیشین تهران و یکی از چهره های شاخص اصلاح طلبان روز شنبه در گفت و گویی از خصوصیات یک شهردار خوب برای پایتخت گفته است. او معتقد است شهردار تهران باید "انگیزه داشته باشد، یعنی نخواهیم کسی را وادار کنیم که این مسئولیت را قبول کند، درحالي كه برای آن انگیزه‌ای ندارد. دوم این‌که حداقل اطلاعاتی از وضع شهر و تجربه کار در شهرداری داشته باشد. سوم همان موضوعی است که آقای خاتمی هم بر آن تاکید کردند و آن این است که شهردار تهران باید یک شخصیت شناخته‌شده ملی و مورد توجه باشد و نهایتا شهردار آینده تهران باید دارای برنامه عملی باشد."

پیدا کردن فردی با این شاخص ها و خصوصیات کار ساده ای نیست. شورای شهر تهران اکنون یک دست اصلاح طلب است، قاعدتا به دنبال پیدا کردن چهره ای اصلاح طلب برای مدیریت پایتخت است. در این بین گزینه های مختلفی مطرح شده اند، رقابت سنگینی بین گروه های مختلف اعتدالگرا و اصلاح طلب برای به دست آوردن این کرسی حیاتی به وجود آمده است.
تا کنون5 گزینه مطرح شده است؛ محمد علی نجفی، محسن هاشمی، محسن مهرعلیزاده، محمود حجتی، منصور بیطرف، حسین مرعشی و پیروز حناچی نام هایی هستند که بیشتر در افکار عمومی و محافل سیاسی اصلاح طلب مطرح شده اند.
هر کدام از این گزینه ها از سوی جریانی معرفی شده و حمایت می شوند. محمد علی نجفی، محسن هاشمی و حسین مرعشی گزینه های حزب کارگزاران هستند. محمود حجتی و منصور بیطرف از سوی اصلاح طلبان نزدیک به سید محمد خاتمی و به طور مشخص حزب اتحاد ملت پیشنهاد شده اند.
پیروز حناچی و عباس آخوندی نیز جزو گزینه ها بوده اند که البته کمتر مورد حمایت سیاسی قرار گرفته و شانس کمی دارند.
شاید پدیده این لیست محسن مهرعلیزاده است که به صورت تکرو و با حمایت برخی فعالان سیاسی و اقتصادی وارد میدان شده است، با این حال توانسته تا حدودی خود را به عنوان یکی از گزینه های اصلی مطرح کند. مهر علیزاده فعالیت رسانه ای گسترده ای نیز برای نشستن بر کرسی شهردار تهران آغاز کرده است. گفته می شود او از حمایت حداقل 5 یا شش عضو شورا برخوردار است.
در این بین عده ای می گویند اسحاق جهانگیری می توانست برای شهرداری تهران گزینه بهتری باشد. چرا که او هم چهره‌ای ملی است و هم اینکه از حمایت تمام گروه های سیاسی اصلاح طلب و اعتدالگرا برخوردار است. گویا جهانگیری شهرداری تهران را نپذیرفته است.
به این ترتیب رقابت سیاسی برای انتخاب شهردار را می توان اینگونه خلاصه کرد که محمد علی نجفی بالاترین شانس را دارد، اما برخی گزارش ها حاکی از آن است که دولت تمایل دارد او به شهرداری نرود و در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور خدمت کند، از طرف دیگر گفته می شود خود نجفی نیز انگیزه ای برای نشستن بر کرسی شهردار تهران ندارد.
پس از نجفی محمود حجتی بیشترین شانس را دارد. او یک چهره کاملا اصلاح طلب و از مدیران باسابقه کشور است. حجتی در چهار سال دولت حسن روحانی نیز در وزارت کشاورزی کارنامه موفقی از خود به جا گذاشته است.
محسن مهرعلیزاده، از مدیران صنعتی و ورزشی کشور بوده است که اکنون سودای رسیدن به شهرداری تهران را دارد او زمانی سودای ریاست جمهوری داشت که به شدت شکست خورد گویا اکنون شانس بیشتری برای پیروزی دارد.
محسن هاشمی نیز یکی از گزینه های جدی بود، شاید بتوان گفت جدی ترین گزینه، او بالاترین رای را در میان اعضای شورای شهر تهران کسب کرد اما با تصمیم شورا مبنی بر این که هیچ کدام از اعضا نمی توانند گزینه شهرداری شوند شانس خود را از دست داده است مگر اینکه شورا در تصمیم خود تجدید نظر کند. توصیه ای که غلامحسین کرباسچی در این باره مطرح کرده است: «به‌نظرم شورا کمی سختگیرانه به موضوع خروج یک نفر از اعضا برای تصدی شهرداری نگاه می‌کند. به‌هرحال زمانی که همه اعضای شورای شهر از یک طیف سیاسی هستند، طبیعی است که خروج یک نفر از اعضا مشکل خاصی را به وجود نمی‌آورد. ضمن این‌که نفر نخست علی‌البدل هم نماینده یک طیف و یک جریان فکری است كه در اين شهر زندگي مي‌كنند ولو در اقليت. چه ایرادی دارد نماینده آنها هم در شورا حضور داشته باشد.»
حسین مرعشی نیز شانس رسیدن به کرسی شهردار تهران را دارد. او که دایی محسن هاشمی است از فعالان حزب کارگزاران و رییس سازمان میراث فرهنگی در دولت سید محمد خاتمی بوده است. با این حال شانس او از دیگر گزینه ها کمتر است.
این خلاصه ای بود از گمانه زنی ها و بحث ها بر سر انتخاب شهردار تهران. اما این انتخاب بسیار چالش برانگیز است. بسیاری از ناظران معتقدند هیچ کدام از این گزینه های برای رسیدن به مدیریت شهری تهران گزینه ایدئال نیستند. آنها وضعیت پایتخت را بسیار دشوار و حتی اسفناک می دانند و معتقدند گزینه های مطرح شد توان کافی برای مدیریت تهران را ندارند. تنها محمد علی نجفی است که رای منفی کمتری دارد.
نگاهی به گزینه های شهرداری تهران نشان می دهد مدیرانی که برای این پست مهم و بسیار کلیدی مطرح هستند، سابقه مدیریتی "توسعه گرا" دارند، از محسن هاشمی و حسین مرعشی گرفته تا مهرعلیزاده و بیطرف. این شاید بزرگترین چالش باشد چرا که محمد باقر قالیباف شهردار 12 ساله تهران، غلامحسین کرباسچی، مرتضی الویری، ملک مدنی و حتی محمود احمدی نژاد که شهرداران پیشین تهران بودند همگی با این استراتژی مدیریتی عمل کرده اند. استراتژی که تهران امروز را به وجود آورده است.
اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در سالهای اخیر بارها به عملکرد توسعه گرایانه و کمیت محور قالیباف انتقاد کرده اند، اما اکنون که قدرت را در دست گرفته اند خود به سمت مدیران توسعه گرا رفته اند. این نشان می دهد شورای جدید شهر تهران استراتژی متفاوت و جدیدی برای اداره شهر ندارد.
سوال اساسی این است که چرا انتخاب شهردار تهران اینقدر چالش برانگیز است؟ چرا رقابتی سنگین سیاسی برای رسیدن به کرسی شهرداری تهران شکل گرفته است؟ و اینکه تهران با چه وضعیتی روبه رو است که انتخاب را اینقدر سخت کرده است. این شهر چه خصوصیاتی دارد که بیشتر کارشناسان معتقدند که باید یک چهره ملی به این کرسی تکیه زند؟
چالش ها بی پایان بارهای شنیده ایم که می گویند "تهران در آستانه انفجار جمعیت قراردارد"، این گزاره ای درست است. هر روز بر جمعیت تهران افزوده می شود، جمعیتی که بیشتر حاصل مهاجرت است. براساس سرشماری سال 95 جمعیت استان تهران 12میلیون 800هزار نفر اعلام شده است. در این بین 5 میلیون نفر در شهرستان های استان تهران ساکن هستند و حدود هشت میلیون نفر جمعیت شهر تهران است.
براساس گزارش مرکز آمار " نرخ رشد جمعیت استان تهران طی دوره ١٣٩٠ تا ١٣٩٥ حدود ٧٢ /١‌درصد بوده که از متوسط کشوری یعنی ٢٤ /١‌درصد حدود ٤٨ /٠‌درصد بیشتر بوده که از نظر نرخ رشد جمعیت در رده هفتم در میان استان‌های کشور قرار دارد. استان تهران در ‌سال ١٣٩٥ حدود ٦ /١٦‌درصد جمعیت کشور را در خود جای داده که در ‌سال ١٣٩٠ در حدود ٢١ /١٦‌درصد از جمعیت کشور در آن ساکن بوده که در حدود ٤ /٠‌درصد به سهم استان تهران در ‌سال ١٣٩٥ اضافه شده است."
این آمار نشان می دهد رشد جمعیت تهران در این سال ها متوقف نشده بلکه افزایش چشمگیری هم داشته است. این در حالی است که تهران به اعتقاد بسیاری از کارشناسان به هیچ عنوان ظرفیت این جمعیت را ندارد.
فضایی برای افزایش جمعیت وجود ندارد، وضعیت آب در این شهر بحرانی است. آلودگی هوا در تهران از معظلاتی است که به نظر می رسد سالها برنامه و زمان می طلبد، اکنون شرایط به گونه ای است که حتی کلاغ ها هم از تهران فراری هستند. آلودگی فقط به هوا باز نمی گرددد، معظل پارازیت، آلودگی صوتی و... نیز مطرح است.
ترافیک تهران سرسام آور است و توسعه شدید بزرگراه ها و شبکه های ارتباطی و زیرزمینی تهران در دوران محمد باقر قالیباف هم هیچ گونه کمکی به حل آن نکرده است. تهران شهر فرسوده ایست، بازسازی آن هزینه کلان و زمان فراوان می طلبد. این شهر هویت خود را کاملا از دست داده است و نیازمند بازسازی هویتی است.
درباره مشکلات و معضلات پایتخت می توان ساعت ها سخن گفت، مشکلاتی که همه از آن ها با خبر هستند، آن ها را می شناسند، اما تاکنون هیچ گام درستی در راستای بهبود وضعیت صورت نگرفته است، تهران برخلاف اهداف چشم انداز 20 ساله "شهر زندگی نیست." مشکلات تهران آنچنان زنجیروار به یکدیگر مرتبط هستند که رفع آن ها نیازمند برنامه بسیار دقیق، صبر بی پایان و مدیریتی قدرتمند است.
جذابیت های مدیریتی تهران چالش های تهران انتخاب یک مدیر توانمند برای آن را بسیار سخت کرده است، بسیاری از مدیران حاضر نیستند ریسک مدیریت شهر تهران را بپذیرند، به طور مثال یکی از آن ها محمد علی نجفی است که گفته می شود علاقه ای برای حضور در شهرداری تهران نشان نداده است.
اما با وجود تمام این چالش‌ها مدیریت این شهر جذابیت هایی هم دارد که باعث شده است، مسابقه سیاسی برای رسیدن به کرسی شهرداری تهران راه بیافتد.
این جذابیت ها چه هستند؟
زمانی گفته می شد که شهرداری تهران پل رسیدن به ریاست جمهوری است. این گمانه وقتی تقویت شد که محمود احمدی نژاد از همین مسیر رییس جمهور شد، اما دو بار شکست قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری این فکر را تضعیف کرد، با این وجود شهرداری تهران همچنان از اهمیت سیاسی ویژه ای برخوردار است. این اهمیت زمانی روشن می شود که شهردار پایتخت بنا به صلاحدید رییس جمهور می تواند در جلسات هیات دولت شرکت کند.
براساس گزارش ها این نهاد پر قدرت 50هزار نفر کارمند دارد، این یعنی شهرداری پایتخت به اندازه کل سازمان صداوسیما نیروی انسانی دارد، این تعداد نیروی انسانی نشان از اهمیت شهرداری تهران است.
در این بین گفته می شود بیش از800 پست مدیریتی در شهرداری تهران تعریف می شود. این رقم می تواند برای هر گروه سیاسی جذاب و وسوسه کننده باشد.
بارها شنیده شده و گفته شده که "زندگی در تهران یک فرصت است." نماینده ارومیه می گوید "این شهر با وجود اینکه 15 درصد جمعیت کل کشور را داراست، 50 درصد امکانات کشور را در خود جای داده است. " بیشتر این امکانات با مدیریت شهرداری تهران توزیع می شود.
شهرداری تهران مدیریت همه فضای شهر را داراست، زمین، زیر زمین و هوا. این مسئله قدرت فزآینده را به مدیر می دهد، محمد حقانی یکی از اعضای کنونی شورای شهر تهران روایتی مطرح می کند که جاذبه مدیریت بر زمین، هوا و زیرزمین شهر تهران را به خوبی نشان می دهد.
حقانی در مناظره ای خطاب به علیرضا دبیر از اعضای موافق عملکرد شهرداری تهران گفت: «شما (شهرداری) بوستان مادر را فروختید، پولش را به چه حسابی ریختید؟ مگر نباید همه درآمد‌ها وارد خزانه شهرداری تهران شود و بعد از آن خزانه پول برداشت شود؟ این پول بوستان مادر که من خبر دارم حدود 470 میلیارد تومان است و از فروش زمینی که فضای سبز تثبیت شده بوده به دست آمده. من 14 سال معاون شهرداری بودم این بوستان تابلو داشت حالا به هر دلیلی این بوستان را فروختند، به من بگویند این 470 میلیارد به چه حسابی ریخته شده است؟»
جاذبه مدیریت بر فضای تبلیغاتی تهران نیز اهمیت فزآینده ای دارد که می تواند گروه های سیاسی را به جنگ وادار کند.
گزارش ها از این حکایت دارد که بود جه عمرانی تهران برابر با کل بودجه عمرانی کشور است، این موضوع نشان می دهد حجم کار عمرانی و توسعه ای در پایتخت بسیار بالاست.
علیرضا دبیر درباره بدهی های شهرداری تهران می گوید: «شهرداری تهران تا پایان بهار 95حدود 20 هزار میلیارد تومان بدهی دارد که حدود 11 هزار میلیارد تومان از این باید به بانک‌ها پرداخت شود و سر رسید شده آن نزدیک 7 هزار میلیارد تومان است یعنی 4هزار میلیارد تومان آن برای انتهای سال 97 است. همچنین شهرداری از این 20 هزار میلیارد نزدیک 8 هزار میلیارد تومان هم به پیمان‌کارها بدهکار است.»
این آمار نشان دهنده گردش مالی بسیار بالای شهرداری تهران در طول یک سال است. این گردش مالی و فضای کسب و کاری که فعالیت های عمرانی شهرداری ایجاد می کند می تواند برای هر گروه سیاسی و حتی اقتصادی جذاب باشد و آن ها را ترغیب به بدست آوردن کنترل این منبع مالی بزرگ کند.
به این ترتیب جنگ قدرت برای به دست آوردن مدیریت شهر تهران کاملا منطقی به نظر می رسد. این جنگ قدرت در این دوره نیز ناگزیر وجود دارد. دو جریان کارگزاران و اتحاد ملت بازیگران اصلی جنگ قدرت داخلی اصلاح طلبان هستند. باید دید که کدامیک پیروز این رقابت می شوند. شاید هم پدیده ای همچون محسن مهرعلیزاده ناگهان دو گروه قدرتمند سیاسی اصلاح طلبان را کنار بزند.

به هر حال چیزی که مشخص است قرار نیست سورپرایزی در کار باشد. چالش ها همان‌ها و گویی روش‌ها هم همان است. شورای جدید شهر تهران هیچ ابتکار عمل تازه ای از خود نشان نداده است. طرح جدیدی در کار نیست و گزینه های شهرداری تهران هم نشان می دهد قرار نیست تغییر روشی در کار باشد، شاید فقط مدیر بهتری بیاید.

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied