شمانیوز
شما نیوز

خبرنگاران در مقابل منزلم صف بسته‌اند

ادبیات همان‌قدر که می‌تواند چیز بزرگی باشد، گاهی هم می‌تواند نیرویی برای شر باشد.چیزهای مثل جایزه نوبل ادبیات وجود دارند تا تلاش کنند و تضمین کنند ادبیات نیرویی برای خیر است.

به گزارش شما نیوز ، ک ازوئو ایشی‌گورو، نویسنده انگلیسی ژاپنی‌تبار عصر پنج‌شنبه پنجم اکتبر، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۷ شد. ایشی‌گورو وقتی پنج‌ساله بود همراه با خانواده‌اش به انگلستان مهاجرت کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاق در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده‌ است. ایشی‌گورو یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب «هنرمندی از جهان شناور» برنده جایزه وایت‌برد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب «بازمانده روز» برنده جایزه بوکر شده است. این دو اثر در ایران با ترجمه‌هایی از یاسین محمدی و نجف دریابندری به‌فارسی چاپ و منتشر شده‌اند. از بین آثار او کتاب‌های «وقتی یتیم بودیم» و «هرگز رهایم مکن» نیز به فهرست نهایی جایزه بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸ ، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در میان ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده ‌است. تقریبا همه آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شده‌اند و از دیگر مترجمان آثار او می‌توان به سهیل سمی اشاره اشاره کرد. وی پس از اعلام خبر بردن نوبل به‌صورت تلفنی با آدام اسمیت، سرپرست علمی واحد رسانه‌ای آکادمی نوبل گفت‌و‌گو کرد که ترجمه این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

- ابتدا باید دریافت جایزه نوبل ادبیات را به شما تبریک بگویم.

-ممنونم. متاسفم که خیلی تماس گرفتید. این‌جا مطلقا همه چیز به‌هم ریخته است. ناگهان سروکله تعداد زیادی از رسانه‌ها و خبرنگاران پیدا شده و با کمال تعجب باید بگویم در خیابان صف بسته‌اند!

-این اتفاقات قابل تصور است؛ بنابراین فکر می‌کنم روز شما به‌طور غیرمنتظره‌ای کاملا تغییر کرده باشد. چگونه از این خبر مطلع شدید؟

-من در آشپزخانه نشسته بودم و داشتم ایمیلی برای یکی از دوستانم می‌نوشتم که زنگ تلفن به‌صدا درآمد. می‌دانید؟ داستان چندان با اطمینان کامل شروع نشده بود؛ آخر دوستان دفتر کارگزاری ادبی من در حال تماشا کردن برنامه زنده اعلام برنده جایزه نوبل بودند و فکر می‌کنم انتظارش را هم نداشتند که من این جایزه را ببرم. آن‌ها فقط منتظر بودند ببینند چه کسی امسال برنده نوبل ادبیات می‌شود. بعد از آن تماس بود که دیگر به‌طور مداوم تلفنم زنگ می‌خورد و هر بار سعی می‌کردم به خودم بقبولانم که خبر دروغ است، شایعه است، جعلی است و از این قبیل... اما هرچه تماس‌ها بیشتر می‌شد مطمئن‌تر می‌شدم. در نهایت وقتی بی‌بی‌سی خبر رسمی را اعلام کرد، ماجرا را جدی گرفتم. ولی از آن موقع به‌بعد همین‌طور سرم شلوغ است. این‌جا کمی شبیه کشتی اسرارآمیز «ماری سلست» شده است- همه چیز دقیقا همان‌طور بود که در ساعت ۱۱ جریان داشت، پیش از این‌که این اتفاق بزرگ رخ بدهد و بعد سرگیجه‌ام شروع شد. حالا هم که آدم‌ها در خیابان صف بسته‌اند تا با من مصاحبه کنند.

-پس طوفان فرونشسته است؟

-نه، نه، فکر نمی‌کنم تا مدت‌های طولانی فرو بنشیند. منظورم این است که برنده نوبل شدن به‌طور خنده‌داری افتخاری معتبر است. فکر نمی‌کنم جایزه‌ای معتبرتر از این جایزه وجود داشته باشد و به نظرم بخش زیادی از این اعتبار نتیجه این واقعیت است که آکادمی سوئدی نوبل موفق شده از نزاع‌های سیاسی، حزبی و از این قبیل‌ گروه‌گرایی‌های جناحی خود را دور نگه دارد. تصور می‌کنم این از معدود چیزهایی است که درستی و سلامتش هنوز مورد احترام افراد زیادی در سراسر جهان قرار دارد، بنابراین بخش زیادی از حسی که از دریافت این جایزه به من دست داده به دلیل جایگاه واقعی آکادمی نوبل است و این دستاوردی بزرگ برای خود آکادمی نوبل محسوب می‌شود. در طول همه این سال‌ها آکادمی موفق شده جایگاه والایش را در اغلب حوزه‌های متفاوت زیستی بشر که به آن مفتخر است، حفظ کند. همچنین دلیل دیگری که دریافت این جایزه برای من افتخاری فوق‌العاده به‌حساب می‌آید این است که... می‌دانید نام من در ادامه مسیر نام قهرمانان بزرگ زندگی‌ام که نویسندگان بسیار بزرگی هستند می‌آید. صادقانه بگویم نویسندگان بزرگ تاریخ این جایزه را دریافت کرده‌اند و این فوق‌العاده است که یک سال پس از باب دیلن که از ۱۳ سالگی قهرمان زندگی من بوده، این جایزه را دریافت کرده‌ام. او شاید بزرگ‌ترین قهرمان زندگی‌ام بوده باشد.

-نکته بسیار جالبی است.

-بله، شاید باورتان نشود که خیلی خوب صدای باب دیلن را تقلید می‌کنم، اما نمی‌توانم اکنون این کار را برای شما هم انجام دهم.

-مطمئن هستم اگر می‌خواندید لذت می‌بردم اما اکنون آن را از دست دادم. شاید وقتی که برای دریافت جایزه به استکهلم آمدید لطف کنید و برایمان بخوانید!

-بله، می‌توانم سعیم را بکنم.

-حتما همین‌طور است. اکنون در بریتانیا باید وضعیت جالبی برقرار باشد. آیا فکر می‌کنید زندگی در انگلستان و به‌طور کلی غرب اهمیت ویژه‌ای برای شما در مورد دریافت جایزه نوبل داشته است؟

-بله فکر می‌کنم اهمیت داشته است. درواقع پیش از این‌که تماس تلفنی بین ما برقرار شود در حال نوشتن یک بیانیه مطبوعاتی بودم و داشتم فکر می‌کردم در سه سطر چه می‌توانم بگویم. ‌فکر می‌کنم زمان‌‌ دریافت این جایزه برای من بسیار به‌موقع بود چون احساس می‌کنم در ۶۳ سالگی نمی‌توانم زمانی را فراموش کنم که درباره ارزش‌هایمان در جهان غرب مطمئن نبودیم. می‌دانید؟ معتقد هستم ما در حال عبور از زمانه عدم قطعیت بزرگ درباره ارزش‌‌داوری‌ها و رهبری‌هایمان هستیم و مردم به‌هیچ وجه احساس امنیت نمی‌کنند. بنابراین امیدوارم چیزهایی نظیر جایزه نوبل به نحوی به چیزها، پدیده‌ها و امور مثبت و به ارزش‌های نجیب جهان کمک کند، که این‌ خودش به‌نوعی به تداوم زیست شرافت‌مندانه و بانجابت کمک خواهد کرد.

-گمان می‌کنم چیزی که در همه این سال‌ها درباره‌اش نوشته‌اید، پرسش درباره جایگاه ما در جهان یا ارتباط ما با جهان است. این شاید درون‌مایه‌ای باشد که شما بیشتر به آن پرداخته‌اید، درست است؟

-بله، من این‌طور می‌گویم، منظورم این است که این‌طور فکر می‌کنم و اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنم شاید یکی از چیزهایی که همیشه برایم جذاب بوده این است که چطور همزمان در جهان‌های بزرگ و کوچکی زندگی می‌کنیم؛ این‌که ما صحنه‌ای شخصی داریم که در آن باید تلاش کنیم احساس رضایت‌مندی و عشق را دریابیم، اما این صحنه به ناچار با جهانی بزرگ‌تر تقاطع دارد، جایی که سیاست، یا حتی جهان‌های ویران‌شهری می‌توانند دست بالا را داشته باشند خیلی برایم جالب است. بنابراین فکر می‌کنم همیشه به این موضوع علاقه‌مند بوده و هستم. ما همزمان در جهان‌های کوچک و بزرگی زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم هیچ‌کدام را فراموش کنیم و یا نسبت به این یا آن‌یکی بی‌تفاوت باشیم.

-این‌ها چیزهایی است که شاید بهتر باشد روز دیگری درباره‌اش حرف بزنیم.

-بله.

-پس بگذریم. حالا وقتی که می‌خواهید از خانه بیرون بیایید با این صف خبرنگاران چه می‌کنید؟ در مقابل این سیل توجهی که از امروز به‌بعد به سمت شما می‌آید چه احساسی پیدا می‌کنید؟

خوب... من با دیدی مثبت با این موضوع برخورد می‌کنم؛ درست است که کمی نگران‌کننده است، چون فکرش را نمی‌کردم امروز که از خواب بیدار شوم قرار است روزی متفاوت از روزهای معمول را تجربه کنم. فکر می‌کنم جالب است که خبرنگاران و رسانه‌ها نوبل ادبیات را تا این حد جدی می‌گیرند. اگر روزی کسی برنده جایزه نوبل ادبیات شود و هیچ‌کس علاقه‌ای به این خبر نداشته باشد، احساس ترس خواهم کرد. چون به معنای آن است که اتفاقات وحشتناکی در جهان رخ داده است.

-روزی برای جشن گرفتن ادبیات، طبیعتا باید روز خوبی باشد.

-بله، و فکر می‌کنم ادبیات همان‌قدر که می‌تواند چیز بزرگی باشد، گاهی هم می‌تواند نیرویی برای شر باشد. می‌دانید، فکر می‌کنم چیزهای مثل جایزه نوبل ادبیات وجود دارند تا تلاش کنند و تضمین کنند ادبیات نیرویی برای خیر است.

آدام اسمیت ترجمه:علی مینایی

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied