«شیطان درون ۲» مجبورتان میکند که سوختن یک انسان را تماشا کنید
«شیطان درون ۲» وقتی آغاز میشود، مجبورتان میکند که سوختن یک انسان را تماشا کنید. دقایقی بعد، با مردی برخورد میکنید که بارها و بارها مغزش جلوی چشم شما بیرون میپاشد.
به گزارش شما نیوز ،
«شیطان درون ۲» وقتی آغاز میشود، مجبورتان میکند که سوختن یک انسان را تماشا کنید. دقایقی بعد، با مردی برخورد میکنید که بارها و بارها مغزش جلوی چشم شما بیرون میپاشد. کمی که جلوتر میروید، با صحنهای هولآورتر روبهرو میشوید. زنی سعی میکند به یک مردِ فلج که حالتی رو به موت دارد غذا بدهد و آن قدر غذاها را در دهان او میچپاند که خفهاش میکند. پانزده-بیست ساعت بعدی که با این بازی سر میکنید مدام با چنین صحنههای دل به هم زنی مواجه میشوید... به «شیطان درون ۲» خوش آمدید.
اصلاح کنندگان راه پدر
اگر تجربه اولین «شیطان درون» را با آن همه سر و صدایی که پیش از انتشار به راه انداخت، تجربهای درجه یک در دنیای بازیهای وحشت نمیدانید، از دومین قسمت این مجموعه راضی خواهید بود. قسمت اول با اسم بزرگِ شینجی میکامی، پدر ژانر وحشت و بقا همراه بود، اما عملا چیزی جز تکرار مکرراتِ روزهای خوش آقای میکامی در آن دیده نمیشد. «شیطان درون» به خلق اتمسفرهای جذاب - و تا حدودی ترسناک- بسنده میکرد و نمیخواست از این سطوح، به جاهای عمیقتری برسد. «شیطان درون ۲» از بعضی جهات، همان شیوه قبلی را در پیش میگیرد. این بازی چرخِ ژانر وحشت و بقا را دوباره اختراع نمیکند؛ بلکه تنها سعی میکند تجربهای لذت بخش را رقم بزند.... و این تلاشِ کم ارزشی نیست. در این بازی، سه سال از وقایع نسخه اول گذشته و کارآگاه سباستین کاستیانوس که حالا بازنشسته شده، طی اتفاقاتی دوباره به یک کابوس مجازی دیگر پا میگذارند. این بار او بهدنبال دخترش لیلی میگردد؛ دختری که ربوده شده و بهعنوان هسته مرکزی سیستم شبیهساز واقعیت (یا شبیهساز کابوس؟!) استفاده میشود. این سیستم شبیه ساز، همان STEM است که در بازی قبلی هم حضور داشت؛ سیستمی که میتواند ذهن هزاران انسان را با استفاده از یک ذهن مرکزی (که در اینجا همان لیلی باشد) به هم وصل کند. آدمهایی که به STEM وصل میشوند، در شهری شبیهسازی شده به نام «یونیِن» گرد هم میآیند که گویا قرار است تبدیل به یک جور آرمانشهر شود که البته همه میدانیم نمیشود!
کابوسهای دوباره
طرح داستانی «شیطان درون ۲»، دقیقا در راستای بازی قبلی پیش میرود. گاهی آنقدر گیج کننده میشود که اصلا نمیدانید سر و ته این دنیا کجا میتواند باشد. بعد از اتفاقات بازی اول که دیدیم STEM رو به بینظمی رفت، این بار کسانی تصمیم گرفتهاند که با ذهن خالص یک بچه آن جهان را دوباره بازسازی کنند. ماموریت اصلیِ سباستین هم در این میان پیدا کردن دخترش است که تبدیل میشود به یک جور انجام وظیفه از سر اجبار و یک جستوجوی پدرانه برای دختر. سازندگان بازی این بار بر خلاف «پدرِ ژانر»، متوجه شدهاند که در این جور بازیها نباید داستان را خیلی جدی گرفت. آنها گذاشتهاند که داستان برای خودش پیش برود و هر پیچ و خمی که دلش میخواهد به خود بگیرد... گاهی حتی طنز تلخی هم در میان این داستان که روی کاغذ وحشتناک است، دیده میشود. رمز موفقیت «شیطان درون ۲» در حیطه داستان همینجاست: داستانت را خیلی جدی نگیر! چون در یک بازی وحشت و بقا، جدی گرفتن بیش از حد با عناصر رئالیستیِ دنیای واقعی منافات دارد و شاید مثال ناموفقش هم قسمت دوم «اوتلست / Outlast » باشد. داستان این بازی را از همین زاویه ببینید، مادامی که بدانید هدف بازی چیز دیگری است، بیمنطقیها و گافهایش چندان اذیتتان نمیکند.
خیره به جزئیات
انتظارات که پایین آمد، میتوانید سطح قابل قبولی از داستانگویی محیطی و بصری را خارج از طرح داستانی بازی مشاهده کنید. جزئیات بسیار زیبای شهرکِ «یونیِن» وزنهای برای این بازی محسوب میشوند. داستانگوییهای کوچک، داستان زنی که میخواهد از دسته «گمشدگان» فرار کند و ماجراهای عجیبی برای تعریف کردن دارد، خانه خالیای که سباستین را به روزهای تیمارستانش میبرد و.... میتوانند جوی ایجاد کنند که مشوق شما در کشف قابلیتهای بیشتر گیم پلی بازی شود. در حالی که محیط شهر برایتان داستان تعریف میکند، دشمنان این بازی هم خودشان تبدیل به طعمههایی برای روایت میشوند. دشمنانی که دقت طراحی بصریشان بسیار بالاست و تنوع خوبی هم در تعدادشان مشاهده میشود. آن «گمشدگان» که گفتیم یک سری شهروند بیچارهاند که نالان و گریان در بخشهای مختلف شهر، قیافههایشان هم عوض میشود. «محافظ» هم زنی سه سر است که اره مویی به دست، دنبالتان راه میافتد. این کاراکتر مخلوقِ یک دانشجوی نادیده گرفته شده هنر است که دیوانه شده! «آبسکورا» نیز موجودی چند دست و پاست که به جای سر، یک دوربین دارد و یکی از عجیبترین چیزهایی است که تا به حال به عمرتان دیدهاید... فقط باید در یک تاریکخانه با او ملاقات کنید تا بدانید چرا!
بقا در عین وحشت
«شیطان درون ۲» گیم پلی بازی قبلی را به محیطی سندباکس منتقل کرده و آن را ارتقا داده است. انگار سازندگان این بازی مشکلات بازی قبل را یک به یک نوشتهاند و از روی یک لیست، به رفع آنها در این بازی پرداختهاند که کارشان جای تحسین دارد. آنها توانستهاند یک بازی سوم شخص بسازند که به جای خود ترسناک و عمیق میشود، سر موقع میداند که چه چیزی جدی است و چه چیزی نیست و به وقتش متوجه میشود که مخاطبش دقیقا نیاز به چه چیز دارد... شاید دیالوگنویسی بازی، تنه به تنه فیلمهای ترسناک دهه ۸۰ میلادی بزند، شاید استفانوی این بازی که دشمن بزرگ اصلی است و کمی شبیه هیتلر، چندان نتواند خودش را به یادماندنی نگه دارد و شاید بویی از «شیطان درونِ» قبلی هنوز هم در این بازی مانده باشد؛ اما مطمئن باشید کاری که شینجی میکامی نتوانست انجام دهد، کارگردان این بازی، جان جوهاناس توانسته است. کار او ساختن یک بازی حدودا خلاقانه است که طعمی از دوران گذشته دارد و مشکلات بازی قبلش را هم برطرف میکند. این بازی پکیجی کامل میسازد که احساس کنید با یک عنوان کلاسیک وحشت و بقا روبهرو هستید و در این میان، مایههای روانشناسانه هم به آن تزریق میکند تا حس تازگی داشته باشد... «شیطان درون ۲» تلاش تحسین برانگیز و راضی کننده در ژانری است که «سایلنت هیل ۲»ساختن در آن کار هر کسی نیست.
امتیاز ۴ از ۵
قاسم نجاری