هنر جنگ
برای تمام گیمرهای بزرگ و کوچک جهان، نام کمپانی بلیزارد و سری «وارکرفت» (World of Warcraft) نامی آشناست
به گزارش شما نیوز ،
نهتنها برای طرفداران ژانر نقشآفرینی و بازیهای MMORPG (تمامآنلاین)، بلکه برای تمام گیمرهای بزرگ و کوچک جهان، نام کمپانی بلیزارد و سری «وارکرفت» (World of Warcraft) نامی آشناست. سری بازیهایی که دهها میلیون کاربر را ساعتها درگیر کردند و آنها را مجاب به خرید صدها هزار دلار تجهیزات و جادو کردند. مبالغی که گیمرها با عشق و علاقه به پای بلیزارد میریختند و این استودیو نیز بهصورت شبانهروزی در تلاش است عنوان «وارکرفت» را زنده نگه داشته و از خستگی گیمرها از این بازی و دنیای آن جلوگیری به عمل آورد. برای رسیدن به این مهم بسیاری از سازندگان دست به ساخت قسمتهای جدید میزنند که درمورد «وارکرفت» چنین سیاستی محکوم به شکست است. کاربران هر سال نمیتوانند از یک بازی به بازی دیگر کوچ کرده و قید تمام پیشرفتها و تسلیحات خود را بزنند. لذا بهترین روش عرضه بستههای الحاقی است. آن هم نه مانند بستههایی که اکتیویژن برای «دِستنی» عرضه میکند. این بار از بستههای الحاقیای سخن میگوییم که علاوه بر افزودن قارهها و نژادهای جدید، دهها ساعت مراحل داستانی هم به گیمپلی میافزایند تا مبادا گیمرها به بازی دیگری کوچ کنند. با این حال بلیزارد همواره موفق به ساخت بستههای الحاقی فوقالعاده نمیشود و عملا بازیکنان را ناامید میسازد. این بار به بهانه معرفی جدیدترین بسته الحاقی «وارکرفت» یعنی «نبرد برای آزرات» (Battle of Azeroth) قصد داریم به بررسی اجمالی بدترین و بهترین بستههای الحاقیای بپردازیم که تاکنون برای این بازی عرضه شدهاند.
Warlords of Draenor
سرداران بیسپاه
نخست به آخرین عنوان و بهنوعی مورد تنفرترین بسته الحاقی این بازی میان کاربران میپردازیم. این نسخه که قرار بود بار دیگر بسیاری از کاربران که از وارکرفت خسته شده بودند را دوباره بر سر کامپیوترهایشان بازگرداند، بهصورت مفتضحانهای شکست خورد. قرار بود بار دیگر تمرکز بازی بر نبرد اورکها و اتحاد انسانها معطوف شود. تمام نکاتی که گیمرها منتظر آن بودند قرار بود که در این نسخه گنجانده شوند. از مبارزات جذاب، آشنایی با تاریخ تمدن درینی (Draeinei) پیش از سقوط و از همه مهمتر قابلیت خرید خانه، نکاتی بودند که گیمرها برای آنها لحظهشماری میکردند. حال چه چیزی میتوانست بازی را از بدل شدن به یک شاهکار بازدارد. جواب سوال این است: همه چیز. درحالیکه کاربران تصور میکردند قرار است با دشمنان متنوعی روبهرو شوند. فسمت اعظم دشمنان بازی را اورکهای سبز و زشت تشکیل میدادند. از هشت سیاهچالهای که در نسخه سرداران به بازی اضافه شدند، تنها دو سیاهچال عاری از هر گونه اورک بودند، درحالیکه دیگر سیاهچالهها دست کمی از خانههای زیرزمینی این نژاد نداشتند. از سوی دیگر بزرگترین ایراد بازی مربوط به ساخت قلعه و محل دیدار بازیکنان بود که گیمرها در آنها میتوانستند به مکالمه با یکدیگر، ذخیرهسازی منابع و بررسی ماموریتهایی بپردازند که در فیسبوک منتشر میشد. با این که فضای اجتماعی در اوایل به نظر خوب و کارآمد میرسید اما پس از مدت کوتاهی مشکلات عدیده آن خود را نمایش دادند. بلیزارد دو پچ برای این نسخه منتشر کرد که شماره نخست آن تنها به رفع چند ایراد بسنده کرد. با این حال دومین پچ تنها بستهای بود که چیزی به بازی اصلی میافزود. نکته منفی این بود که پچ عرضهشده عملا از بسته سرداران پرمحتواتر بود و نکته منفی دوم هم این بود که پس از عرضه این پچ، تا یک سال هیچ چیزی اعم از ماموریت یا پچ گرافیکی برای بازی عرضه نشد.
Cataclysm
بسته خستگی
صحبت درخصوص این بسته الحاقی سخت است؛ بر این اساس که نمیتوان گفت خوب است یا افتضاح. نخستین تغییری که به بازی افزوده شده بود و تقریبا همه کاربران نیاز به آن را احساس میکردند، تغییرات گرافیکی محیط بازی بود که بهشدت داشت قدیمیشدن خود را به نمایش میگذاشت. دیگر بستههای الحاقی وارکرفت را از کیلومترها دورتر میتوانید قضاوت کنید زیرا نکات مثبت و منفی آنها خود را نشان میدهند اما صحبت در مورد «کاتکلیسم» سخت است چون هیچ نقطه قوت یا ضعف سرآمدی ندارد. سیاهچالهها، ماموریتها و دشمنان افزودهشده به بازی هیچ کدام نقطه قابلتوجهی در خود ندارند و پس از چند ساعت از تمام آنها خسته و دلزده میشوید. بهعنوان مثال آخرین بخش بسته الحاقی یک ماموریت حمله (Raid) است به نام روح اژدها. ماموریتی که ترکیب خستهکنندهای از نبردها و تلپورتهای بیپایان است. بیش از این که این حمله شبیه یک ماموریت پایانی و حماسی باشد. شباهت به حملات تمرینی مخصوص بازیکنان تازهکار دارد. بزرگترین نقاط قوت این نسخه بهبود نرخ فریم بازی و درجه سختی جدید آن است. درنهایت میتوان گفت کاتکلیسم یک بسته الحاقی افتضاح نیست، ولی نقطه خاصی هم برای تعریف از خود ندارد.
The Mist of Pandaria
هنر جنگ پانداها
تنها بسته الحاقی وارکرفت که اکثریت قاطع ناظران معتقد بودند شکست خواهد خورد، «غبار پانداریا» بود. پاندارنها نژادی باستانی در دنیای وارکرفت هستند که سرچشمه بهوجود آمدنشان به دروغ سیزدهی بازمیگردد که حتی قدیمیتر از خود بازی است. وقتی بلیزارد خبر از عرضه این عنوان داد، همه با خود گفتند کونگفو پاندا به وارکرفت میآید، لذا شکست آن حتمی است. با این حال وقتی بازی عرضه شد، تمامی افرادی که زمانی آن را مسخره میکردند سریع تغییر موضع دادند و برای تجربه آن خود را پشت کامپیوترها حبس کردند. آنها نهتنها با یکی از بهترین بستههای الحاقی وارکرفت، بلکه با یکی از بهترین ساختههای استودیو بلیزارد سروکار داشتند. بهدنبال انتقادات از مسیر بسیار تاریکی که بازی در پیش گرفته بود، سازندگان بسته «غبار پانداریا» را ساختند که بسیار زیبا و بامزه بود اما نه در آن حد که به هسته بازی ضربه بزند. محیط پانداریا با الهام از معماری چینی ساخته شده و بسیاری از کاربران که پیش از این تصور میکردند محیطسازی بازی نمیتواند بهتر شود، به اشتباه خود پی بردند. با این حال بازی عاری از اشتباه و نقطه ضعف نبود. با این که نمیتوان مراحل آن را با کاتکلیسم مقایسه کرد اما ماموریتها در غبار پانداریا هم چندان متنوع نیستند. بزرگترین نقطه ضعف بازی چالشهای روزانه است که گیمرها را مجبور میکند برای به دست آوردن تسلیحات بهتر، بهصورت روزانه در ماموریتهایی بهشدت تکراری و خسته کننده شرکت کنند. درنهایت «غبار پانداریا» را نمیتوان یک نسخه بینقص نامید ولی باتوجه به نواقص بستههای الحاقی پیشین، بدون شک این نسخه توانست روح تازهای در کالبد بازی بدمد.
Wrath of The Litch King
میراث شاهزاده سیاهپوش
هیچ دشمنی را نمیتوان در کل بازی یافت که گیمرها به اندازه آرتاس خواهان مبارزه با او باشند. شاهزاده خیانتکاری که سالها ذهن گیمرها را تسخیر کرده بود، درنهایت راه خود را به سوی بازی یافت تا با گیمزها را به چالش بکشاند. لذا وقتی خبر ساخت «میراث لیچ کینگ» منتشر شد، بسیاری از طرفداران از خودبیخود شدند. سازندگان با این بسته بسیاری از نقاط ضعف گذشته را پوشش دادند و تلاش کردند با افزودن سکانسهای سینمایی و مراحل پرعمق، بازی را بدل به یک فیلم سینمایی جذاب کنند. چالشها روزانه هم بهبود داده شده بودند تا گیمرها برای دریافت پول حداقل لذتی هم از بازی ببرند. با این حال در بخش حمله، بازی بزرگترین تغییر خود را شاهد بود. گیمرها میتوانستند به انتخاب درجه سختی ماموریت پرداخته و گزینه مورد علاقه خود را انتخاب کنند. از سوی دیگر حجم افراد شرکتکننده هم در ابتدای هر حمله قابل تعیین بود که عددی میان ۱۰ تا ۲۵نفر است.
بازیکنان میتوانستند با تشکیل گروه، و سفر به قلمروهای مختلف، بازی را با سرعت مورد علاقه خود پیش ببرند. ولی این موضوع یک شمشیر دولبه بود که باعث میشد بسیاری از گیمرها در سرورهای خود بهصورت موقت و دائمی نقل مکان کنند. «میراث لیچ کینگ» بازی را باردیگر به قلههای افتخار نزدیک کرد و نشان داد بلیزارد نهتنها میتواند بهترین بازیها را بسازد، بلکه قادر به بهبود و گسترش آنها به بهترین شکل ممکن است.
Burning Crusade
جنگهای صلیبی
بعید است که کسی در انتخاب این بسته الحاقی بهعنوان بهترین عضو فهرست شک داشته باشد. اولین و بهنوعی بهترین بسته الحاقی وارکرفت بدون شک «جنگهای صلیبی سوزان» است. علاوه بر معرفی بسیاری از المانهای پرطرفدار و پرعمق بازی در این بسته، داستان و مراحل داستانی آن را هم میتوان یکی از بزرگترین نقاط قوت دانست. اصلیترین کاری که این بسته الحاقی انجام داد، جبران اشتباهاتی است که بلیزارد در نسخههای پیشین مرتکب شده بود. علاوه بر تمام این نکات، بلیزارد چهار نقشه حمله (Raid) در این نسخه گنجانده بود که عملا تبدیل به مراحلی افسانهای شدند. بلیزارد تغییراتی را در این بازی اعمال کرد که انقلابی در بازیهای MMORPG به راه انداختند و امروز هر استودیویی بخواهد بازی تمام آنلاین بسازد از این تغییرات تقلید میکند.
دانیال کریمیطار