نوای خرم؛ راهی برای استمرار نغمات گذشتگان
میلاد کیایی-نوازنده سنتور، آهنگساز و مدرس موسیقی
وقتی به محفلی وارد میشویم، شاهد خواندن آثار اساتید و هنرمندان قدیمی توسط جوانان بااستعداد هستیم! این تکرار آثار نشان از ضعف و خلاء در بخش آوازی و ترانهسرایی موسیقی ایرانی دارد. گرچه من خلق آثار جوانان را رد نمیکنم(چهبسا کارهای خوب و ارزشمندی هم ساخته شده باشد) اما وقتی اغلب آثار گذشتگان خوانده و تکرار میشود، موسیقیشان به دل نمینشیند؛ نه به دل خودشان و نه به دل دیگران!
به هر روی رجعت به آثار گذشتگان و تکرار آنها یکی از مهمترین معضلات حال حاضر است؛ این معضل نیز ریشه در دو نکته مهم دارد؛ اول اینکه موسیقی تولید شده آن روزگاران بوی «عشق» و «امید» میداد؛ دو ویژگی مهمی که امروزه در موسیقی ایرانی ما خیلی کمرنگ شده است. علت دوم هم نحوه تبادلنظر میان آهنگساز و ترانه در دوران گذشته بود، به این صورت که در آن زمان ترانهسرا ابتدا انگیزه و دلیلی برای خلق پیدا میکرد و بعد با مشورت آهنگساز، خواننده را انتخاب میکرد. درواقع آنها ملودی را برای یک صدا میساختند! امروز در بسیاری از موارد چنین فضایی را نمیتوان درک کرد.
من معتقدم آثار جاودانی که در گذشته ساخته شده است دیگر تکرار نمیشوند؛ باز هم تاکید میکنم آثار علی تجویدی، حبیباله بدیعی، همایون خرم، مجید وفادار و هنرمندانی از این دست، دیگر تکرار نمیشود. این عزیزان سالهاست از میان ما رفتهاند و شاید به همین دلیل باشد در کنار دلایلی که به آن اشاره کردم موسیقی ما بهویژه در بخش آوازی هم یکبعدی شده و هم به تکرار افتاده است.
و اما موسیقی اصیلی ایران و رابطه آن با کودکان امروزی سرزمینم ایران... من بر این باورم اگر بچهها را با موسیقی از جنس خودشان که خیلی فنی نباشد، آشنا کنیم قطعا میتوان شیوه نسل به نسل را کمرنگ کرد. موسیقی کودک باید از فنون سخت پرهیز کند که کودک بتواند با آن ارتباط برقرار کند. بهشخصه موسیقی اُرف را قبول ندارم بهدلیل آنکه در آن، کودک اولین موسیقی که میشنود گامهای جهانی مینور و ماژور است! درحالیکه کودک ایرانی اول باید با گامها و دستگاههای ایرانی مثل «شور» که مادر مقام ایرانی است، آشنا شود و بعد به سراغ آموختن موسیقی جهانی برود.
اعتقاد دارم اصل پیدایش طبیعت با موسیقی است که درباره مصداق آن نیز میتوانم به این موضوع اشاره کنم که در سالهای اخیر شاهد خلق آثاری از جوانان هستیم که ناهنجاری در آن موج میزند و دلیل آن را نیز میتوان ناشی از ناهنجاری موجود در جامعه دانست. روح و ذهن پاک کودک با شنیدن چنین آثاری تحت تاثیر قرار میگیرد. بههمین جهت فکر میکنم باید تجدیدنظری صورت گیرد تا از تولید آثاری که ناهنجاری، افسردگی و روانپریشی را رواج میدهند جلوگیری به عمل آید. اینها معضلاتی است که در درازمدت آثار مخربی بر روح و روان افراد میگذارد.
من بارها این نوع موسیقیها را از تلویزیون و رادیو شنیدهام، اگر به این شکل پیش برود قطعا نسل جوان دچار ناراحتیهای روحی و روانی خواهد شد که در آینده تاثیرات نامطلوبی به همراه خواهد داشت.
آثار همایون خرم بهدلیل همهپسند بودن، بهشدت مورد توجه است و درست به همین دلیل میتواند الگوی موسیقایی مناسبی برای کودک باشد؛ آثار همایون خرم را همه دوست دارند، استاد دانشگاه، راننده، کارگر و.... این ویژگی سبب میشود تا همه به این سمت گرایش پیدا کنند و طبیعی است که موسیقی خوب بر تربیت فرد و موفقیت آن در جامعه تاثیر خواهد گذاشت. البته همهپسند بودن آثار همایون خرم دلیلی بر خط بطلان کشیدن بر آثار دیگر بزرگان موسیقی نیست، بلکه اساتید بزرگی چون علی تجویدی آثار جاودان و پرمحتوایی خلق کردهاند، اما فقط قشر خاصی که به موسیقی کلاسیک علاقه دارند مخاطب آن هستند درحالیکه موسیقی خرم برای همه طبقات جامعه نوشته شده است.
سال گذشته که افتخار داوری در جشنواره «نوای خرم» را داشتم با صحنهای خاص روبهرو شدم که بهشدت من را تحت تاثیر قرار داد؛ کودکی چهارساله قطعهای از همایون خرم را بهشدت زیبا نواخت! سن و سال کم کودک و نواختن درست آن من را تحت تاثیر قرار داد و هر وقت یاد آن صحنه میافتم احساساتی و منقلب میشوم. به هر حال دکتر بردیا صدرنوری فردی بسیار خوشفکر است که این جشنواره را همراه با دوستان موسسه «راد نواندیش» برگزار میکند؛ درود میفرستم به او و تمامی مسئولانی که تلاش میکنند نغمات گذشته استمرار داشته باشد و به دست فراموشی سپرد نشود. چرا که برگزاری جشنواره موسیقی «نوای خرم» راهی برای استمرار نغمات گذشتگان است.