شمانیوز
شما نیوز

«حرمان»‌آلبوم لحظه‌های تنهایی من است

در پالت خیلی شعرها را خودم گفته‌ام و تقریبا دستم باز بوده و چیزی که درباره «حرمان» برایم جالب است این‌که انگار این آلبوم لحظه‌های تنهایی من باشد.

«حرمان»‌آلبوم لحظه‌های تنهایی من است

به گزارش شما نیوز ، همیشه عادت کرده‌ایم از امید نعمتی به‌عنوان خواننده گروه پالت نام ببریم؛ گروهی که در آن رشد کرده و بالیده است و هویت و سرنوشت موسیقایی اعضای آن به‌نوعی با آن گره خورده است اما دی‌ماه سال گذشته این خواننده نخستین آلبوم انفرادی‌اش با نام «حرمان» را منتشر کرد؛ آلبومی که اگرچه همچنان آن را می‌شود زیرمجموعه ژانر تلفیقی(فیوژن) به‌حساب آورد اما از نظر فضا، نوع آهنگسازی‌ها و تنظیم و حتی انتخاب اشعار، فاصله خیلی زیادی با آثاری که از گروه پالت سراغ داشتیم دارد. صادق تسبیحی در این آلبوم با امید نعمتی به‌عنوان آهنگساز و تنظیم‌کننده همکاری کرده است. امید نعمتی و دیگر اعضای پالت توانسته‌اند با یکدیگر برای فعالیت انفرادی جدای از گروه به توافق برسند و این موضوع مهمی در فرهنگ گروه‌های موسیقی است که امیدواریم دیگر گروه‌ها هم برای جلوگیری از آنچه اصطلاحا به آن «دیس‌بند» می‌گویند به آن فکر کنند. نعمتی سال گذشته در قالب گروه «پالت» موسیقی تیتراژ سریال «لیسانسه‌ها» را هم اجرا کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. درباره آلبوم «حرمان» و جزییات این فعالیت انفرادی موسیقایی با نعمتی گفت‌و‌گو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

لطفا از بازخوردهای آلبوم «حرمان» بگویید. آیا از انعکاس آن میان مردم راضی بودید؟

وقتی آلبوم داشت منتشر می‌شد خودم فکر می‌کردم خیلی آدم‌ها به آن گوش نکنند مخصوصا به این دلیل که پالت مخاطب نوجوان و جوان خیلی زیاد دارد، تصورم این است که از «حرمان» استقبال چندانی نشود و به آن علاقه نشان ندهند چراکه فضای «حرمان» نسبت به فضای موسیقی پالت، فضایی شخصی بود و شنیدنش شاید مقداری سخت‌تر بود اما کاملا برعکس شد؛ یعنی افراد زیادی آن را گوش داده بودند و با جزییات درباره آن حرف می‌زدند. به‌هر حال اشعار این آلبوم با اشعار پالت خیلی فرق می‌کرد. ما در پالت سعی می‌کنیم شعرها روان و راحت و امروزی باشند اما در «حرمان» شعرها همه انتخابی بود و از شاعرانی بود که ادبیاتشان برای موسیقی پیچیده محسوب می‌شود.

به‌نظر می‌رسد قطعات آلبوم انفرادی شما خیلی چهارچوب‌مندتر و کلاسیک‌تر هستند. شاید فراروی‌ها و پیشروی‌هایی که معمولا از پالت انتظار داریم در «حرمان» خبری از آن‌ها نباشد. درست است؟

دقیقا. به‌هر حال پالت یک بند موسیقی است؛ قصه و وظایفش فرق می‌کند. پالت باید همیشه فضاهای نو را جست‌و‌جو کند و از چهارچوب‌ها تخطی کند. قطعا در «حرمان» ملودی‌ها چهارچوب‌مندتر بودند اما برایم خیلی جالب‌ بود که همان مخاطب‌ها هم دوستش داشتند.

نکته‌ای که درباره آلبوم‌های انفرادی وجود دارد این است که ممکن است به فعالیت گروهی آسیب وارد کند و نارضایتی در گروه به‌وجود بیاورد. به نظر می‌رسد شما و دیگر اعضای گروه این فضا را به جهتی هدایت کردید که این اتفاق نیفتد و اعضا پروژه‌های شخصی‌شان را هم پیش ببرند.

واقعیت این است که مدیریت این قضیه برای خود من تجربه نویی بود. ما شنیده بودیم در دنیا اعضای گروه‌ها، آلبوم انفرادی منتشر می‌کنند. ما هم سال‌ها در پالت به این موضوع فکر می‌کردیم و با آن کلنجار می‌رفتیم که اگر کسی بخواهد بیرون از گروه فعالیت بکند، چگونه باید باشد اما درنهایت به این نتیجه رسیدیم که هرکدام از ما به هرحال به‌عنوان فردی مستقل ایده‌ها و سلایقی دارد که ممکن است در برآیند گروه پالت نگنجد. بالاخره این حق را برای یکدیگر قائل شدیم که اشکال ندارد و می‌توانیم به فضاهای شخصیمان هم مجال بروز و ظهور بدهیم و بگذاریم آدم‌ها بشنوند ولی مادامی که اولویت با پالت باشد، فکر می‌کنم به گروه لطمه نمی‌زند. ما در این چند سال با همه سختی‌ها، فرازو نشیب‌ها و داستان‌هایی که داشتیم و امیدوارم روزی برسد که این مصائب و مسائل را در کتابی بنویسیم، پالت را حفظ کردیم و قصه‌ای است برای ما. یعنی حسی به این گروه داریم که ویژه و خاص است. برای خودم جالب است که تا این حد پالت را دوست دارم و تا این حد موفقیت من با موفقیت این گروه می‌تواند گره خورده باشد. ممکن است همه به ما بگویند در ایران تک‌نفره کار کردن بهتر است و این را دیده‌ایم که آدم‌هایی با یک گروه چهره شده‌اند اما تک‌نفره ادامه داده‌اند و موفق‌تر هم شده‌اند. ولی ما سعی کردیم برای پالت این اتفاق نیفتد و با همه مشکلاتی که با آن‌ها دست و پنجه نرم کرده‌ایم همه تلاشمان را داریم می‌کنیم که سال‌های سال یک گروه موسیقی بماند و این تلاش را ادامه خواهیم داد. درنهایت بعد از جلسات مختلفی که گذاشتیم توانستیم یکدیگر را قانع کنیم که این اتفاق بیفتد. اکنون هم مثلا کاوه در حال انتشار آلبومش است. روزبه فعالیت‌های خودش را انجام می‌دهد. مهیار هم پتانسیل‌هایی دارد که هیچ‌وقت در پالت از آن استفاده نکرده‌ایم یعنی ساز تخصصی‌اش سه‌تار است و هیچ‌وقت ما در پالت از سه‌تار استفاده نکرده‌ایم و مهیار همیشه ویولن‌سل نواخته است. مادامی که پالت برایمان ارزش خودش را داشته باشد و برایش بیشتر از هرچیزی وقت بگذاریم، دوام خواهد داشت.

مشکلاتی هم در این میان هست. مثلا اگر بخواهید برای «حرمان» کنسرت بگذارید و شما روی صحنه باشید، مهیار برایتان چلو بزند و کاوه گیتار و روزبه کلارینت، می‌شود کنسرت پالت یا امید نعمتی؟

کنسرت پالت قطعا مختصات دیگری دارد. مسئله‌ای که همیشه داشتیم این بود که به‌لحاظ اقتصادی موسیقی در ایران روی درآمد کنسرت می‌چرخد. موزیسین‌ها آنقدر مجبور می‌شوند کنسرت بگذارند که نیازهای مالی‌شان تامین شود، کنسرت‌هایشان دیگر لوث می‌شود. ما فکر کردیم این‌گونه می‌توانیم فاصله‌‌های بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم کاملا بتوانیم موزیک‌های جدید بسازیم، برای کنسرت‌ها برنامه‌ریزی کنیم و بعد از یک سال با قدرت اجراهای موفق داشته باشیم. در این فواصل فکر کردیم آدم‌ها می‌توانند فعالیت کنند. فکر نمی‌کنم پروژه «حرمان» برای من تور طولانی و کنسرت‌های بلندمدت داشته باشد. به‌نظرم آلبومی بود و چند کنسرت و تمام. بعدش دوباره پالت ادامه دارد. همه تلاشمان این بوده که این‌ها با هم گره نخورد و به‌نظرم موفق هم بوده‌ایم چون در چند ماه اخیر به شهرستان‌ها رفته‌ایم و با علاقه‌مندان رو در رو صحبت کرده‌ایم و جالب آن‌که مشاهده کردیم آدم‌ها کاملا این تفکیک را قائل هستند که این پالت است و این امید نعمتی است.

اتفاقا یکی از پرسش‌های من این بود که باتوجه به تفاوت فضای موسیقی «پالت» و آلبوم «حرمان»، چه میزان از سلیقه شما در آلبوم دخیل بوده و چه میزان از سلیقه صادق تسبیحی؟

به هرحال در پالت خیلی شعرها را خودم گفته‌ام و تقریبا دستم باز بوده و چیزی که درباره «حرمان» برایم جالب است این‌که انگار این آلبوم لحظه‌های تنهایی من باشد. چون هر آدمی دو بعد شخصیتی دارد. یکی لحظه‌های تنهایی خودش است و دیگر لحظاتی است که در اجتماع ظاهر می‌شود. ممکن است خیلی روزها غمگین و ناراحت باشم ولی وقتی با پالت روی صحنه می‌روم باید امید نعمتی‌ای باشم که همه انتظار دارند و این تضاد همیشه برایم خیلی جالب بوده است و فکر می‌کنم شاید در «حرمان» این تضاد وجود داشته باشد. شاید «حرمان» آن لحظات تنهایی‌ خودم بوده است. در حالی که در پالت شاید وجه اجتماعی‌تری از خودم را بروز داده باشم. گمانم این است از نظر سلیقه‌ای در «حرمان» شاید پنجاه‌پنجاه بوده باشد یعنی برخی جاها سلیقه صادق تسبیحی بوده و برخی جاها سلیقه من. در تنظیم‌ها سلیقه صادق خیلی موثر بوده و من هم خیلی دل به آن داده‌ام تا دستش باز باشد و بتواند کارهایی که دوست دارد را در آن انجام دهد. این اشتراکی که من و صادق روی این کار گذاشتیم سلیقه «حرمان» را شکل داده است. شاید حرمان مخرج مشترک من و صادق باشد.

به‌نظرتان خیلی آلبوم ناامیدانه‌ای نیست؟ آن‌طور که حتی از اسمش هم برمی‌آید.

خودم یک روزهایی کاملا ناامیدم ولی وقتی با مخاطبان روبه‌رو می‌شدم باید روی دیگری نشان می‌دادم. مثل پدر خانواده که وقتی حالش بد است همچنان سعی کند کسی این حال بد را نفهمد. من در پالت همیشه این‌گونه بوده‌ام. مثلا توری که در اروپا داشتیم خیلی برای ما سخت بود و تحت فشارهای عجیب و غریبی بودیم. از طرف دیگر معمولا کنسرت‌گذاران اروپا درست مدیریت نمی‌کنند، حتی ممکن است کلاهبردار باشند و.... حالا تصور کنید با استرس، کم‌خوابی و حتی ناهارنخورده روی استیج می‌رفتم و باید هم‌زمان خوشحال هم می‌بودم. فکر کردم که آن لحظه‌های ناخوشی را در «حرمان» با مردم در میان بگذارم. به هر حال آن هم لحظاتی از خود من هستند.

به‌نوعی این انعکاسی غیرمستقیم از مسائل اجتماعی در آثار هم می‌تواند باشد؟

بله. تصور کنید یک نقاش همیشه گل می‌کشیده است. یکباره نگاه می‌کند و می‌بیند از قبل از انقلاب گل کشیده است، در دوران جنگ هم همین را تصویر کرده و تا دوران حاضر. فکر می‌کنم نمی‌توانم از این دست هنرمندان باشم. به هر حال در این جامعه زندگی می‌کنیم، روزهایی اتفاقاتی می‌افتد که امیدوار می‌شویم، روزهای رخدادهایی باعث حال بدمان می‌شود و ناامید می‌شویم. همه این‌ها در روح و ناخوداگاهمان نفوذ می‌کند و وقتی می‌خواهیم اثری خلق کنیم در آن تجلی می‌کند. ‌

سهند آدم‌عارف

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied