شمانیوز
شما نیوز

شلیک کاتیوشا به‌سمت تئاتر شهر!

نمایش «شلیک به تئاتر شهر» با نویسندگی و کارگردانی شایان افکاری هر روز ‌غیر از شنبه‌ها ساعت۲۱ در سالن شماره‌یک خانه ‌نمایش مهرگان روی صحنه می‌رود.

شلیک کاتیوشا به‌سمت تئاتر شهر!

به گزارش شما نیوز ، نمایش «شلیک به تئاتر شهر» با نویسندگی و کارگردانی شایان افکاری هر روز ‌غیر از شنبه‌ها ساعت۲۱ در سالن شماره‌یک خانه ‌نمایش مهرگان روی صحنه می‌رود. در این نمایش که براساس فیلمنامه «گلوله‌ها بر فراز برادوی» اثر وودی آلن نوشته شده است، ایوب آقاخانی، آناهیتا همتی، سام کبودوند، بهرام سروری‌نژاد، حسین کشفی‌اصل، مهدی میرزاییان، ترانه کوهستانی، عباس بابایى، امین قنبری و اریک قاراسمیان بازی می‌کنند. به بهانه این اجرا با شایان افکاری؛ نویسنده و کارگردان نمایش و سام کبودوند، بهرام سروری‌نژاد، مهدی میرزاییان و ترانه کوهستانی گفت‌وگو کرده‌ایم.

آقای افکاری شما نمایشنامه «شلیک به تئاتر شهر» را براساس فیلمنامه «گلوله‌ها بر فراز برادوی» نوشته‌اید. درباره تغییراتی که بر فیلمنامه وودی آلن اعمال کردید تا با شرایط امروز تئاتر ما هماهنگ باشد، بگویید.

شایان افکاری: این دو متن در ساختار چندان باهم تفاوت ندارند. تنها برخی فضاها اضافه شده‌اند و برخی تاثیرات که طی تجربیات این چند سال دیده‌ام را نوشته‌ام. این نمایش سه سال پیش و پس از دیدن فیلم وودی آلن نوشته شد. البته برای نگارش نمایشنامه، به این فیلم رجوع دوباره نداشتم و حتی در زمان نگارش و زمانی‌که می‌خواستم نام شخصیت‌ها را بدانم، دوباره سراغ فیلم نرفتم بلکه خودم این بخش‌ها را نوشتم و بعد صحنه‌ها از هم تفکیک شدند و برخی از حشو و زواید حذف شدند و درواقع از فیلمنامه بیشتر و بیشتر به‌سمت نمایشنامه رفتیم. در ابتدا نام آن، «تیراندازی در تئاتر» بود و پیش از این یک‌بار در بازیگاه اجرا شد. دوباره متن را بازنویسی کردم. حتی در زمان تمرین نمایش هم یک یا دو صحنه را حذف کردیم. این نمایش شوخی با مقوله تئاتر و یا بهتر بگویم با مقوله شهرت است.

آقای کبودوند شخصیت «چچ» بسیار خاص و غریب است، این شخصیت یک هفت‌تیرکش است که از ادبیات و خصوصا تئاتر آگاه است. چگونه این شخصیت پیچیده را ساختید؟

سام کبودوند: شخصیت پیچیده است اما در پروسه تمرین چندان چالش نداشتیم چون این شخصیت برای من شناخته‌شده بود و می‌دانستم به چه سمتی قرار است بروم. نمی‌خواستم این شخصیت زمخت باشد و کمی شیرینی به بازی‌ام اضافه کردم تا تماشاگر این شخصیت را پس نزند چراکه قرار است او شهید راه هنر و منجی باشد و منجی دوست‌داشتنی است.

نوعی گرفتگی در صدای «چچ» وجود دارد که او را مرموزتر می‌کند. این صداسازی چگونه شکل گرفت؟

سام کبودوند: یک روز سر تمرین‌ها به این فکر رسیدیم که شاید قبلا «چچ» را دار زده‌اند و صدایش را از دست داده است. درواقع می‌خواستیم هیچ المانی از یک انسان فرهیخته در این شخصیت نباشد. صدا را فیکس کردیم.

آقای سروری‌نژاد شما نقش گانگستری را بازی می‌کنید که قصد دارد در تئاتر سرمایه‌گذاری کند. چه میزان برای ساختن این شخصیت به آثار خارجی مراجعه کرده‌اید و چه میزان این شخصیت را با مختصات ذهنی خود ساخته‌اید؟

بهرام سروری‌نژاد: این کاراکتر را در کشور خودمان ندیده‌ایم و نمی‌توانیم شناخت درستی از چنین شخصیتی از نزدیک داشته باشیم. شناخت ما همشه آن‌چیزی است که در فیلم‌ها دیده‌ایم و در کتاب‌ها خوانده‌ایم. این نمایش چون کمدی است و فانتزی دارد، با کمک شایان افکاری گانگستری را ساختیم که علاوه‌بر قدرت و صلابتی که باید داشته باشد تا از او حرف‌شنوی داشته باشند، کمی فانتزی باشد البته نباید از حالت واقعی خارج شود. تلاش کردم تمام اعمال و رفتارش طبیعی جلوه کند و فقط لحنی نسبتا فانتزی داشته باشد تا باورپذیر باشد. این کار سخت اما دل‌پذیر بود.

شایان افکاری: بار ششم یا هفتم است که تجربه کار با اهالی رادیو همچون محسن بهرامی، بهرام سروری‌نژاد، ناهید مسلمی و ایوب آقاخانی را دارم. واقعا کار کردن با این دوستان مثل رانندگی با فرمان هیدرولیک و ماشین آخرین مدل است! به‌سرعت نقش را درمی‌آورند.

بخش موسیقی نمایش با آثار قدیمی خارجی به‌صورت پلی‌بک آغاز می‌شود اما در ادامه، امیرحسین محمدخانی، ادامه قطعات را با گیتار الکتریک می‌نوازد و فضایی متفاوت را می‌سازد. درباره استفاده هم‌زمان از موسیقی پلی‌بگ و زنده بگویید.

شایان افکاری: ما ابتدا برای سالنی بزرگ‌تر طراحی کرده بودیم و به‌مرور طراحی‌های ما مینیمال‌تر شد. همین مسئله سبب شد فضاهای قراردادی را با ترس و اضطراب بشکنیم. به‌عنوان‌مثال دیوار چهارم را با قرار دادن بازیگر میان تماشاگران شکستم، نوازنده ما به‌صورت هم‌زمان بازیگر هم هست و... از سویی دیگر داخل صحنه ما نمی‌شد و نیازی نبود تمام لوکیشن‌ها را تعریف کرد و بخشی از این تغییر صحنه‌ها را برعهده نور گذاشتیم. در بحث موسیقی هم نوعی مشتق‌گیری از گری‌مور داشتیم. اتفاقا گیتاریست ما نگران بود و می‌گفت تا امروز کسی این کار را نکرده است اما من گفتم می‌توانیم بگوییم که بدعت کرده‌ایم!

سام کبودوند: می‌خواستیم موسیقی ریتم صحنه باشد و ما و موسیقی یکدیگر را کامل کنیم. حتی در ابتدا قرار نبود موزیسین وارد بازی ما شود اما شب اجرای جنرال اتود زدیم و این بخش هم در راستای اجرا اضافه شد. همواره معتقدم موسیقی جزء لاینفک تئاتر است و همیشه باید به‌عنوان یک عنصر شکل‌دهنده و تاثیرگذار از آن استفاده کرد.

بهرام سروری‌نژاد: صحنه‌هایی که من بازی می‌کنم چندان به موسیقی وابسته نیست اما موسیقی یک ضرب‌آهنگ است که توسط ساز به گوش ما می‌رسد و حس را منتقل می‌کند. مهم نیست این موسیقی پلی‌بک باشد یا زنده مهم این است که حس را به‌درستی منتقل کند و به‌عنوان کاراکتری همراه با کار وجود داشته باشد. باید موسیقی به گونه‌ای باشد که نتوان آن را از کار حذف کرد.

آقای میرزاییان شما نقش تهیه‌کننده تئاتر را بازی می‌کنید که مابه‌ازاهای فراوانی دارد اما شما کمی این شخصیت را کمیک‌تر در نظر گرفته‌اید. چه میزان از مابه‌ازاهایی که در تئاترمان می‌بینیم وام گرفته‌اید و چه میزان براساس تصورات ذهنی شخصیت را ساخته‌اید؟

مهدی میرزاییان: درواقع تهیه‌کنندگی تئاتر بسیار نوپاست. این شخصیت در تئاتر ما چندان عمر طولانی‌ای نداشته است. مابه‌ازاهایی که شایان افکاری روی آن‌ها تاکید داشت و خود ما با آن‌ها کار کرده‌ایم، در ساختن شخصیت هالی‌دی موثر بوده‌اند. طبیعتا دور شدن تهیه‌کننده‌ها از وظیفه اصلی خود که کمک در آماده شدن تئاتر باشد و در تئاتر ما بسیار رایج است، در این شخصیت لحاظ شد.

شایان افکاری: تلاش کردیم این شخصیت خاکستری دربیاید. حتی به دیوید اصرار نمی‌کند که به خواسته سرمایه‌گذار تن دهد فقط این امکان را در اختیار او قرار می‌دهد که به‌جای دختر جوان نمایش خود، از فردی که سرمایه‌گذار معرفی کرده است استفاده کند. واقعا این مسائل روزانه در تئاتر و سینمای ما رخ می‌دهند و ظاهرا حرفه‌ای هستند.

خانم کوهستانی نقش شما در «شلیک به تئاتر شهر» تنها شخصیتی است که به‌نوعی انتقام خود را از شرایط می‌گیرد. درباره مواجهه‌تان با این شخصیت که کودکانگی جذابی دارد، بگویید.

ترانه کوهستانی: از دید من این دختر واقعا خیانت نکرده است بلکه چون طرد شده؛ این نقش را بازی می‌کند. البته این شهامت را دارد جلوی اتفاقی که برای او افتاده است، بایستد. در شخصیت‌پردازی برای خودم این وجه را در نظر گرفتم که شخصیت تازه به فضای هنری وارد شده است و ترم سوم یا چهارم دانشگاه است. هنوز صادق است و با این بازی‌ها آشنا نشده است. آدم‌هایی برای او بزرگ و مهم هستند که شاید اگر دو پله از امروزش بالاتر بود، اصلا آن‌ها را مهم نمی‌دانست.

البته اجرای این نمایش، خطراتی را هم به‌دنبال داشت چراکه نوک پیکان شما، متوجه اهالی تئاتر بود! پیام منفی در این زمینه به‌دست شما نرسیده است؟

شایان افکاری: یادداشتی که بازخوان‌های اداره‌کل هنرهای نمایشی هم همین سوال را از من پرسیده بودند که در زمانه‌ای که همه تئاتری‌ها را می‌زنند و دیگر کف زمین هستیم، چرا باید خودمان را بزنیم؟! پاسخ من این بود که نمی‌دانم چرا؛ فقط برای این‌که بخندیم! چون تنها واقعیت‌ها را می‌گوییم، مشکلی وجود ندارد.

ترانه کوهستانی: رسالت تئاتر هم همین است، تئاتر باید صادق باشد.

واقعا بحث تهیه‌کنندگی تئاتر نوپاست و ما شاهدیم آدم‌هایی که چندان ارتباطی با این هنر ندارند، به‌عنوان تهیه‌کننده وارد می‌شوند و گاهی برای گروه‌ها مشکل‌ساز می‌شوند. کمی درباره این مواجهه در زندگی هنری خود بگویید.

شایان افکاری: از این دست اتفاق‌ها برای خود من هم افتاده است. وقتی وارد فضای حرفه‌ای تئاتر می‌شوید، داشتن سواد، مدرک و... چندان ملاک نیست بلکه باید قدرت غرق نشدن داشته باشید چون می‌تواند شما را به سمت‌وسوهای متفاوتی ببرد. از سه سال پیش که تصمیم گرفتم تئاتر حرفه‌ای از زاویه حضور بازیگرهای شناخته‌شده، کار کنم، دوباره دست‌به‌عصا شدم و اصلا سراغ سالن حرفه‌ای نرفتم و دوباره به‌سراغ پرفورمنس و کار با جوان‌ها در سالن‌های دولتی همچون محراب و... رفتم. واقعا شرایط ترسناکی وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها، همین بحث تهیه‌کنندگان است. تهیه‌کننده کار خود من به من اجبار می‌کرد که هفتم فروردین‌ماه در سالنی جدید‌التاسیس نمایش خود را اجرا ببرم. لیستی از کارگردان‌هایی که می‌خواستند در این سالن نمایش اجرا کنند را مقابل من گذاشته بود که تنها نام مرحوم سمندریان در آن نبود! همه بهترین‌های تئاتر ایران بودند و من به این نتیجه رسیدم که طبیعتا با این اسامی، من باید هفتم فروردین اجرای نمایش خود را آغاز کنم! ما نمایش را اجرا کردیم اما هیچ‌کدام از آن کارگردان‌ها در این سالن نمایش اجرا نکردند و تعداد دیگری جوان در این تله افتادند و از جیب خود هزینه کردند! درنهایت فهمیدیم این تهیه‌کننده، برنامه‌گذار سالن بوده است! اصلا برای او مهم نبود برای گروه چه مشکلی پیش می‌آید! البته نمی‌گویم این اتفاق بد بود چون بالاخره جوان‌ها به این فضا هول داده می‌شوند و شاید اگر در آن دوران این شرایط را تجربه نکرده بودم و کمرم نمی‌شکست، اصلا مسیر کاری من عوض می‌شد!

سام کبودوند: وجود تهیه‌کننده اتفاق بسیار خوبی است اما این حضور باید براساس اصولی باشد و نظارتی بر آن وجود داشته باشد. همان‌طور که هر کسی نمی‌تواند به‌عنوان کارگردان یا بازیگر فعالیت کند، هرکسی هم نباید تهیه‌کننده شود. باید ناظر کلی همچون اداره‌کل هنرهای نمایشی وجود داشته باشد. شما وقتی با یک تهیه‌کننده صحبت می‌کنید، نمی‌توانید اطمینان داشته باشید که پای حرفی که زده است می‌ایستد یا نه. ممکن است پول شما را ندهد و دست شما به هیچ‌جا بند نیست. تنها راه این است که به گونه‌ای قرارداد خود را ببندید که بتوانید خارج از فضای تئاتر، از او شکایت کنید! متاسفانه از دورانی که سالن‌های خصوصی به‌شکلی که می‌بینیم، باب شد، دولت کاملا خود را کنار کشیده است. تعریف سالن خصوصی آن چیزی که این روزها باب شده است، نیست، سالن خصوصی باید به یک گروه تئاتری تعلق داشته باشد و شخصیت خاص خود را داشته باشد. باید شرایطی فراهم شود که آثاری که برای پیشرفت تئاتر روی صحنه می‌روند و نمی‌فروشند، مورد حمایت دولت قرار گیرند تا تهیه‌کننده هم ضرر نکند. باید تمام این مسائل از طرف وزارتخانه تعیین شود. پیش‌بینی من برای آینده تئاتر ایران این است که برخی از سالن‌ها از بین می‌روند چون ضرر می‌کنند، برخی از کارگردان‌ها، تئاتر را کنار می‌گذارند چون جوگیر شده‌اند و تئاتر کار کرده‌اند پس وقتی ضرر می‌کنند از این عرصه دور می‌شوند. دوباره شاکله اصلی تئاتر باقی می‌ماند اما این الک شدن و بازگشت به هشت سال قبل ما حداقل دو سال زمان نیاز دارد.

مهدی میرزاییان: یک جو به‌هم ریخته و نابسامانی به‌وجود آمده است و بخش زیادی از تهیه‌کنندگان، نگاهی تجاری به تهیه‌کنندگی تئاتر دارند. امید به آینده که نداریم شاید بتوانیم به ثبات گذشته بازگردیم!

ترانه کوهستانی: جذابیت نمایشنامه این بود که بسیار به امروز ما نزدیک است! هم قصه‌های تئاتری و هم اجتماع ما، همین شرایط را دارد و نمایش به امروز ما کاملا مرتبط است.

بهرام سروری‌نژاد: بحث وجود تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار اتفاق خوبی است اما به‌شکل نادرستی اجرا می‌شود. سرمایه‌گذار تنها به این فکر می‌کند که اگر یک تومان پول برای این کار هزینه کرده است، آیا بعد از یک یا دو ماه می‌تواند پول و سود خود را دریافت کند یا نه! حتی در میان دوستان و همکارانمان هم همین شرایط حکم‌فرماست. دو سال قبل می‌خواستم تئاتر کار کنم و از یکی از دوستانم که در حوزه تئاتر تحصیل کرده است اما پول ندارد، خواستم تهیه‌کننده من شود. او در گپی که باهم داشتیم، ماشین‌حساب خود را بیرون آورد و حساب کرد و دریافت که چهل‌میلیون تومان پول نیاز دارم اما شاید ۳۲میلیون تومان بازگشت مالی داشته باشیم، دقیقا دو دو تا چهارتا حساب کرد و قبول نکرد در کار من سرمایه‌گذاری کند!

زوم:

سام کبودوند: مردم فریب نخورند

دوست دارم طبق کلیشه‌ها بگویم بیایید از تئاتر حمایت کنید اما به مردم حق می‌دهم که از تئاتر حمایت نکنند چرا بلاتکلیف هستند. شرایط به‌قدری نامناسب است که حتی قدرت انتخاب از مردم گرفته شده است و در حجم بالای تبلیغ‌های تئاتر غرق شده‌اند. مهم این است که چگونه در تبلیغ، مردم را فریب دهید! یکی از ایراد‌هایی که حضور تهیه‌کننده به مفهومی که در تئاترمان داریم، وارد کرده این است که با تبلیغاتی که هیچ ارتباطی به تئاتر ندارد و برای نفس تئاتر و بازیگر توهین‌آمیز است، تماشاگر را فریب می‌دهیم تا به سالن بیاید! امیدوارم مردم خودشان تشخیص دهند که به دیدن کدام تئاتر بنشینند. هرچند از هر تئاتری باید حمایت شود چون برای تمام آثار زحمت کشیده شده است. از مردم می‌خواهم فریب نخورند.

مینا صفار

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied