فروش تئاتر یا تربیت تماشاگر
اصغر نوری - مترجم، نویسنده و کارگردان تئاتر
به گزارش شما نیوز ، دولت از تئاتر حمایت درستی نمیکند و تئاتر باید روی پای خود بایستد. پس ما باید تماشاگران را به سالنهای تئاتر بکشانیم تا بتوانیم بفروشیم چون طی این سالها تماشاگر تئاتر تربیت نکردهایم.
تماشاگر حرفهای تئاتر کسی است که خودش دستاندرکار تئاتر نیست اما برای تئاتر وقت و پول صرف میکند. از این دست تماشاگر بسیار کم داریم. بخش اول تماشاگر تئاتر ما خود اهالی تئاتر هستند که در این بخش هم بهشدت رفاقتی و باندبازانه رفتار میشود. بخش دیگر تماشاگر هم هست که برای دیدن بازیگران به سالن میآید و اصلا به تئاتر کاری ندارد. درنتیجه کارگردانهای خوب دیروز و یا کارگردانهای خوب امروز که به سالنهای تئاتر خصوصی مراجعه میکنند، در وهله اول با بحث پول مواجه میشوند و البته این برخورد تماشاخانهدارها هم طبیعی است چون آنها هم هزینه کردهاند و برای تامین کردن هزینه اولیه خود، اجارهبهای سالن را افزایش میدهند. از سویی دیگر نظارت درستی هم به نحوه برخورد تماشاخانهها و اجارهای که طلب میکنند، نمیشود و درنتیجه هر قیمتی که مد نظرشان باشد از کارگردانهای تئاتر دریافت میکنند.
بهعنوانمثال گروه ناچار هستند شبی یکمیلیون تومان اجاره سالن بدهند. درنتیجه گروهها حداقل به پنجاهمیلیون تومان پول نیاز دارند که سیمیلیون تومان آن، سهم تماشاخانه است! کارگردان برای اینکه هزینههای خود را تامین کنند، بازیگری را برای اجرا انتخاب میکند که فالوئر بیشتری دارد، روی بورس است و با فلان سریال روی آنتن سیماست. البته این بازیگران هم پول میگیرند اما این پول، بازمیگردد. این روزها اگر به سالنهایی که پرمخاطب هستند نگاهی بیندازید، میبینید در نمایشها چهرههایی که صدالبته چهرههای تئاتری نیستند و تماشاگر میآورند، بازی میکنند. این مسئله تئاتر ما را از کیفیت، پژوهش و هنر خالی میکند. اگر با همین شیوه ادامه دهیم، شاید ۱۰سال بعد، دیگر تئاتر نداشته باشیم.
در هیچ کجای دنیا شاهد چنین اتفاقی نیستید. خود من در ۱۰ الی ۱۵سال اخیر هر سال به فرانسه میروم و هم تئاتر میبینم و هم تئاتر کار میکنم. در فرانسه شاهد سالنهایی هستیم که در آنها چهرههای تلویزیونی با متونی بسیار ساده که برای همه قابل فهم باشد، روی صحنه میروند اما در کنار آن، دولت بودجه فرهنگی در نظر میگیرد که بخشی از آن به تئاتر تعلق دارد. با این مبلغ، ۱۰سالن از میان ۱۵۰سالن شهر پاریس را نامگذاری میکند که در آنها هر کسی نمیتواند در آنها تئاتر اجرا کند و به کارگردانها و آثار خوب تعلق دارد. دولت از این آثار حمایت واقعی میکند. بهعنوانمثال از دو سال قبل متن خود را بههمراه گروه بازیگران اثر به مدیر هنری سالن ارائه میدهد. اثر چکشکاری میشود و برآورد هزینه برای آن صورت میگیرد. برای بخش یارانه تمام این اسناد را ارسال میکنند و بعد از تایید نهایی، پروسه تولید نمایش آغاز میشود. در پروسه تایید گرفتن برای اثر، اصلا با متن، حرفی که دارد و ممیزی کاری ندارند و تنها به کیفیت فکر میکنند. دولت بیش از ۶۰درصد به کار یارانه میدهد و درنتیجه گروه با خیال راحت کار خود را انجام میدهد. این گونه تماشاگر تئاتر تربیت میکنند و این هنر را زنده نگاه میدارند.
در ایران اصلا چنین شرایطی وجود ندارد. تفاوت میان سالنهای دولتی و خصوصی در این است که سالن خصوصی اجارهبهای ثابتی دارد و سالن دولتی ۲۰درصد از گیشه دریافت میکند و مبلغ بسیار ناچیزی را بهعنوان کمکهزینه در نظر میگیرد که اصلا معلوم نیست چه زمان به گروه پرداخته میشود!
یک کارگردان تا چه زمانی میتواند به اجرای تئاتر باکیفیت و با حضور هنرمندان تئاتری ادامه دهد! درنهایت ممکن است خسته شود؛ یا تئاتر را رها کند و یا به حضور چهرههای مطرح در نمایش تن دهد. اگر با این رویکرد به تئاتر نگاه کنیم، درنهایت تئاتر ما از بین خواهد رفت؛ مگر اینکه عدهای با سماجت در این مسیر باقی بمانند و تلاش کنند تئاتر جدی روی صحنه ببرند. از سوی دولت برای بهبود شرایط تئاتر و حفظ و گسترش تئاتر ارزشمند و هنری که مخاطب هم بتواند از آن لذت ببرد، هیچ برنامهای نمیبینم. روزبهروز مرز میان تئاتر عامهپسند و تئاتری که قرار است حرفهای و جدی باشد بهقدری کم و کمتر میشود که تئاتر از دست میرود.