شمانیوز
شما نیوز

آیا زلزله دلار هنر و سینما را خواهد لرزاند؟!

جهش غیر قابل پیش‌بینی و شگفت‌انگیز قیمت دلار در روزهای اخیر که به ناگاه و بی‌هیچ هشداری حادث آمده، از جوانب گوناگونی مردم را به نگرانی دچار کرده است.

به گزارش شمانیوز:

جهش غیر قابل پیش‌بینی و شگفت‌انگیز قیمت دلار در روزهای اخیر که به ناگاه و بی‌هیچ هشداری حادث آمده، از جوانب گوناگونی مردم را به نگرانی دچار کرده است. نگرانی نه چندان بی‌دلیلی که بیشتر به این خاطر که سابقه نشان داده افزایش قیمت ارز در این مرز و بوم حتی بی‌ربط‌ترین حوزه‌ها را نیز تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد، می‌تواند منطقی باشد. یکی از این حوزه‌ها وادی فرهنگ و هنر است. یک حیطه در ارتباط مستقیم با دنیای بیرون که بی‌شک و شبهه‌ای می‌تواند متاثر از کوچکترین تکانه‌های دنیای بیرون باشد. به همین دلیل است که فعالان حوزه فرهنگ و هنر با هر بار تکان در قیمت ارز یاد سخنان حسین علیزاده، نوازنده و آهنگساز می‌افتند که سال‌ها پیش در پی اعلام خبر لغو کنسرت مشترکش با ژیوان گاسپاریان، نوازنده ارمنستانی به دلیل مشکلات اقتصادی گفته بود که «برگزاری کنسرت دیگر از نظر اقتصادی امکان‌پذیر نیست؛ به‌خصوص کنسرت‌هایی که در آن هنرمند میهمان خارجی داشته باشیم، با قیمت دلار بالای دو‌ هزار تومان خارج از توان ما است.

دلار و فرهنگ

التهاب بازار ارز آیا روی فرهنگ و هنر نیز تاثیر خواهد داشت؟ این پرسشی است که در روزهای اخیر بارها و بارها فعالان این حوزه از خود پرسیده‌اند. در حقیقت در حالی ‌که در زمانی نه چندان دور دلار دو ‌هزار تومانی به گفته حسین علیزاده لغو کنسرت دو نوازنده مطرح جهانی را موجب شده بود، آیا دلار چهارهزار و دویست تومانی و پنج‌هزار و شش‌هزار تومانی بلاهای بیشتری بر سر فرهنگ و هنر نخواهد ‌آورد؟ آن هم در وضع و حالی که نه‌تنها بر پایه سیاست‌های فرهنگی بازتر دولت کنسرت هنرمندان خارجی راحت‌تر و بیشتر از گذشته در ایران برگزار می‌شود؛ نه‌تنها تعدادی از ناشران برای نشان‌دادن پایبندی‌شان به قواعد جهانی کمابیش درصدد حقوق نویسندگان و مولفان خارجی هستند؛ بلکه همین چند روز دیگر یک فستیوال پر هیاهوی سینمایی با ده‌ها میهمان اسم و رسم‌دار خارجی در تهران برگزار خواهد شد. این‌جاست که پاسخ پرسش فوق تا حدی روشن‌تر می‌شود: بله قطعا؛ اما این‌که تاثیر تغییرات اقتصادی از این نوع چقدر می‌تواند باشد، موضوعی است که درباره‌اش اجماع چندانی وجود ندارد.

مین‌گذاری فرهنگی

بیایید اول از موسیقی آغاز کنیم که بیشترین تماس و اصطکاک را با هنرمندان خارجی دارد. رامین صدیقی، تهیه‌کننده موسیقی که در زمینه برگزاری کنسرت هنرمندان خارجی در ایران صاحب‌نظر به شمار می‌رود، با اشاره به این‌که «افزایش ارز قطعا شاخه‌های دیگر را تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد اما حوزه فرهنگ در زمینه تعاملات بین‌المللی را مین‌گذاری کرده است» می‌گوید: ما معمولا دستمزد هنرمندان خارجی را به روش حواله پول و استفاده از حساب بانکی پرداخت نمی‌کردیم بلکه این کار را نقدی انجام می‌دادیم. حالا فارغ از گرانی، دیگر اسکناسی وجود ندارد و من تهیه‌کننده نمی‌توانم به هنرمندی که از آلمان در ایران حضور پیدا می‌کند، لیر ترکیه بدهم. باید ارز رایج آن کشور یا ارز قابل پذیرش دیگر یعنی دلار را به او پرداخت کنم. مشکل ما این است اغلب این ارزها وجود ندارد. صدیقی در ادامه به مشکل بزرگتری اشاره می‌کند: وقتی من از قبل با هنرمندی توافق می‌کنم که برای کنسرتش در ایران به او دو هزار یورو دستمزد بدهم با ۱۰-۲۰ درصد اختلاف برای بودجه‌ام برنامه‌ریزی می‌کنم. آن‌وقت با این نوسانات باید با یک اختلاف چند‌میلیون تومانی دستمزد او را پرداخت کنم، در حالی‌ که من بلیت‌های کنسرت او را به دلار و یورو نمی‌فروشم.

رامین صدیقی ادامه می‌دهد: شاید در بدو بنگاه‌ها بتوانند از طریقه ذخیره خود یا اسپانسر این سوراخ را برای چند ماه پر کنند. به‌ عنوان مثال آقای کیتارو به ایران می‌آید و بلیت‌های او نیز در حال فروش است و بالا رفتن قیمت ارز این کنسرت را کنسل نمی‌کند، اما برگزار‌کننده با فشاری که به او می‌آید برای دفعات بعدی دچار تغییر در تصمیم‌گیری می‌شود. بعد از جام‌جهانی و نیمه تیرماه که فصل کنسرت شروع می‌شود، شاهد ریزش زیادی در تعداد برنامه‌ها و مخاطبان خواهیم بود. قطعا در این دوره حوزه فرهنگ و هنر آسیب می‌بیند.

در زمینه کتاب نیز اوضاع کم و بیش با شرایط مشابهی پیش می‌رود. ناشری که برای گرفتن رایت ترجمه کتابی مثلا یک‌‌هزار دلار می‌بایست می‌داد، با افزایش ناگهانی قیمت ارز به ناگاه می‌بیند که هزینه‌هایش حدود٣٠‌درصد افزایش یافته است و به‌ناچار برای جبران این عقب‌افتادگی به افزایش قیمت روی جلد کتاب دست می‌زند. درواقع باز هم در نهایت هزینه این افزایش قیمت‌ها را مردم باید تقبل کنند؛ مردمی که با افزایش قیمت بلیت کنسرت یا قیمت پشت جلد کتاب مابه‌التفاوت تغییر قیمت ارز را برای تهیه‌کنندگان جبران می‌کنند.

دلار و سینما

سینما شاید به اندازه - مثلا- موسیقی در ارتباط نزدیک با هنرمندان جوامع دیگر نباشد و به این دلیل هم تاثیرپذیری‌اش از نوسانات قیمتی به بی‌واسطگی موسیقی نباشد، اما باز هم نمی‌توان کتمان کرد که این حوزه نیز از نوسانات قیمت ارز آسیب‌هایی خواهد دید و این ناگزیر است.

چند روز دیگر جشنواره جهانی فیلم فجر آغاز خواهد شد. جشنواره‌ای که اعلام شده صدها میهمان خارجی خواهد داشت. نوسان قیمت ارز از این نظر بر این جشنواره می‌تواند تاثیرات ملموسی داشته باشد. میهمان خارجی برای جشنواره یعنی هزینه اسکان و ترانسفر و جوایز و دستمزدها و... که باید همگی با ارزهای رایج پرداخت شود و طبیعی است که افزایش بیست، سی ‌درصدی قیمت ارز می‌تواند افزایش بیست، سی‌درصدی هزینه‌های فستیوال را در پی داشته باشد و این یعنی فشار مضاعف بر جشنواره‌ای که در دو‌سال اخیر با صرفه‌جویی در هزینه‌ها، خودبه‌خود دوران پرفشاری را پشت سر گذاشته است.

هزینه‌های جاری

افزایش قیمت ارز بر هزینه‌های جاری سینما نیز بی‌تاثیر نیست. فراموش نباید کرد این واقعیت نه چندان نویدبخش را که ابزار و امکانات و مواد و مصالح اولیه کار سینما همه و همه وارداتی است. دوربین‌ها، ابزارآلات نور و صدا و گریم، نرم‌افزارها و امکانات استودیویی تدوین و صدا و موسیقی، همه و همه ابزار و امکاناتی ارزبر است و بنابراین تاثیر افزایش قیمت ارز بر این جنبه از کار سینما غیرقابل کتمان است. با این‌که به گفته کارشناسان اقتصاد هنر، این افزایش هزینه‌ها در کل می‌تواند در حدود ١٠‌درصد به هزینه‌های محصول سینمایی اضافه کند، اما این را نیز نباید فراموش کرد که این افزایش ١٠‌درصدی تمام ماجرا نیست و عاملی به نام گرانی روانی را نباید نادیده و ناگفته گذاشت. این جنبه از گرانی را بیشتر می‌شود در افزایش حقوق‌ها و دستمزدهای عوامل دید. اتفاقی که سابقه نشان داده غیر قابل پیشگیری است و هر زمانی که افزایشی چنین در قیمت ارز و حتی مسائل بی‌ربطی چون افزایش قیمت مسکن و... هم به وجود آمده، دستمزدهای سینماگران هم متاثر از این افزایش قیمت بالا رفته است.

در این بین اما فیلم‌های تولید مشترک از این نسبت افزایش قیمتی پیروی نمی‌کنند و قطعا تاثیری بیشتر را شاهد خواهند بود؛ به‌خصوص فیلم‌هایی که در سرزمینی دیگر فیلمبرداری می‌شوند و هزینه‌های آنها با ارز پرداخت می‌شود.

فرجام کار

در کل، با این‌که هنوز نمی‌توان گفت انجام این بحران به کجا خواهد رسید، اما باز هم تکانی که این نوسانات به هزینه‌های فرهنگی وارد می‌آورد، روشن‌تر از روشن است. در حقیقت جز انتظار، کاری دیگر از شاهدان ماجرا برنمی‌آید. انتظار برای تماشای فرجام تلاش‌های دولت برای کنترل این روند؛ که اگر به بار نشیند قطع به یقین می‌تواند قسمت اعظمی از تاثیرات منفی نوسانی از جنس آنچه در این چند روز شاهد بوده‌ایم را خنثی کند.

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied