شمانیوز
شما نیوز

بازیگران تئاتر به حیطه تصویر ورود می کنند

اهالی تئاتر زمینه ورود را برای چهره‌های مطرح تصویر به تئاتر باز کرده‌اند. این بازیگران به تئاتر ورود می‌کنند می‌آموزند و برای بدن و بیانشان اتفاق‌های خوبی رقم می‌خورد.

بازیگران تئاتر به حیطه تصویر ورود می کنند

به گزارش شما نیوز ،

این روزها نمایش «کلنل» که با نویسندگی و کارگردانی خیراله تقیانی‌پور در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است، آخرین روزهای اجرای خود را پشت سر می‌گذارد. حسین پاک‌دل، شهرام حقیقت‌دوست، مونا فرجاد، اتابک نادری، علی سلیمانی، وحید نفر، علی‌رضا ناصحی، آتیه جاوید، الهه شه‌پرست، جواد پورزند، حسین شفیعی، آناهیتا خسروی، سمیرا سلیمی، رها مقدم، محسن مهری‌دروی، میلاد ابراهیمی، محمد شکری، سیامک توده‌فلاح، امیر باده‌دست، آیسان حداد و سیروس همتی؛ بازیگران این نمایش صددقیقه‌ای هستند که هرروز به‌غیراز شنبه‌ها ساعت ۱۹:۳۰ روی صحنه می‌رود. در خلاصه این نمایش آمده است: «داستان نمایش «کلنل» در سال‌های مشروطه‌ دوم؛ یعنی مشروطه صغیر- استبداد محمدعلی شاه قاجار، روایت می‌شود و داستان عزیز، جوان ۳۵ ساله متمول و جاه‌طلب از خاندان قجر است که به‌دنبال پوشیدن ردای حاکمیت تهران است و...» به بهانه این اجرا با سیروس همتی؛ بازیگر نقش شیخ مقصود گفت‌وگو کرده‌ایم.

شما یکی از بازیگرانی هستید که معمولا با خیراله تقیانی‌پور همکاری دارید. باتوجه به این‌که درگیر سریال و... هستید، چه شد که تصمیم گرفتید در «کلنل» هم حضور پیدا کنید؟

چون گروه بسیار خوبی هستند و از حضور در کنار آن‌ها لذت می‌برم، آن‌ها تلاش وافری دارند تا کاری آبرومند را روی صحنه ببرند، اما من در تمام آثار این گروه حضور ندارم. به‌عنوان‌مثال در فیلم سینمایی تقیانی‌پور کارگردانی کرده است، حضور پیدا نکردم. البته او برای بازی در این فیلم از من دعوت کرده بود اما شرایط برای این حضور مهیا نشد. حتی قرار نبود در «کلنل» حضور داشته باشم چون سر سریال «پاهای بی‌قرار» به کارگردانی منوچهر هادی بودم. خیراله تقیانی‌پور با منوچهر هادی گپ‌وگفتی داشتند و با این شرط که اجراهای «کلنل» با ضبط سریال تلاقی نداشته باشد، قبول کردند در این نمایش حضور داشته باشم. تعامل میان این دو کارگردان باعث شد بتوانم در این نمایش بازی کنم.

در «کلنل» نقشی دشوار را ایفا می‌کنید که به‌شدت مزور است و در هر بخش، شخصیتی متفاوت را از خود نشان می‌دهد. درباره نحوه رسیدن به این شخصیت بگویید.

شیخ مقصود نقشی بسیار دشوار است و من عاشق نقش‌های چندلایه هستم. در صحنه نخست، فردی را می‌بینید که بسیار متعصب و خشک است اما در صحنه دوم با وعده پول، باغ ولنجک، چند هزار هکتار زمین و... بتی که از خود در صحنه اول ساخته‌ام را می‌شکنم. درواقع وقتی تطمیع می‌شوم، کاملا تغییر شخصیت می‌دهم. در صحنه سوم دوباره تغییر شخصیت شیخ مسعود را شاهد هستیم؛ رابطه من با مردم یا همان پامنبری‌ها به‌شکلی دیگر درمی‌آید. در طول تاریخ از این دست آدم‌ها به‌وفور داشته‌ایم و داریم. احساس می‌کنم شیخ مقصود نقشی ماندگار خواهد بود. در این نمایش از قاضی شارح سریال «سربداران»، قاضی شریح که حکم قتل امام حسین (ع) را داد و افرادی که در پیرامونمان هستند و خطابه بسیار خوبی دارند اما عملکرد درستی ندارند، به‌عنوان منبع و رفرنس استفاده کردم و این شخصیت‌ها معیار و ملاک من برای درآوردن نقش بوده است. حرف شیخ مقصود در میان مردم طرفدار دارد و آن‌ها حرف او را می‌خوانند. او هم در برخی از موارد از این موضوع سوءاستفاده می‌کند.

برای حضور در نقش شیخ مقصود، گریم سنگینی دارید. چقدر گریم می‌تواند در زمینه درآوردن شخصیت به بازیگر کمک کند؟

گریم و لباس، ابزارهایی برای بازیگر هستند. قبا، عرق‌چین، تسبیح و حتی گیوه‌ها و انگشتری که در دست من است، کاربرد دارند. اگر در گریم و لباس چیزی کاربرد نداشته باشد، به‌راحتی آن را کنار می‌گذارم. این ابزار از یک‌سو شخصیت را می‌سازد و از سویی دیگر، ایده‌های اجرایی با خود می‌آورد، گریم هم باید کاربردی باشد. اگر گریم من شرایطی نداشته باشد که بتوانم با استفاده از آن، به شخصیت برسم یا با آن بازی کنم، بی‌مورد است. گریم من در «کلنل» بسیار سنگین است اما تمام جزئیات این گریم کمک‌کننده است. من و ماریا حاجی‌ها؛ طراح گریم نمایش درباره تمام جزئیات گریم به تفاهم رسیدیم و او طراحی بسیار درستی را انجام داده است، به‌عنوان‌مثال ابروهایی که برای من طراحی شده‌اند شرایطی دارند که می‌توانم با آن‌ها بازی کنم و یا طبیعتا من به‌عنوان یک فرد مذهبی، باید ریش داشته‌باشم و در دوران قدیم، زنان از حنا استفاده می‌کردند و مردان از خضاب. درنتیجه از این رنگ برای ریش شیخ مقصود استفاده کرده‌ایم.

در «کلنل» با گروهی پر بازیگر مواجه هستیم که بسیاری از آن‌ها همچون خود شما سر آثار دیگری هم هستند. در پروسه تمرین، هماهنگ شدن بازیگران با هم دچار مشکل نشده بود؟

دقیقا همین‌طور بود. شهرام حقیقت‌دوست همزمان با تمرین‌ها در یک فیلم سینمایی بازی می‌کرد، من سر سریال بودم، وحید نفر هم در یک پروژه سینمایی حضور داشت و... واقعا هماهنگی بسیار سخت بود. «کلنل» واقعا پروژه‌ای پرچالش بود! واقعا باید به علی شهبازی؛ دستیار کارگردان و برنامه‌ریز این پروژه خسته نباشید بگویم. شاید باور نکنید اما خود من نتوانستم سر بازبینی نمایش حضور پیدا کنم! شب برنامه‌ریزی‌ها انجام شد اما صبح آفیش شده بودم که برای فیلمبرداری سریال بروم! اما در نهایت باتوجه به ایمانی که بین کارگردان و بازیگران وجود داشت، توانستیم تمرین‌ها را پشت سر بگذاریم.

مدتی است کارگردان‌های سینما به حضور بازیگران تئاتر در فیلم‌های خود علاقه‌مند شده‌اند. البته برخی معتقد هستند هنوز هم معمولا نقش‌هایی بسیار حاشیه‌ای را برای این بازیگران در نظر می‌گیرند. آیا امروزه هنوز این دید به بازیگران تئاتر وجود دارد یا جایگاه واقعی این بازیگران شناخته شده است؟

صادقانه بگویم که سینما باید در مقابل تئاتر تعظیم کند. حتی اگر سابقه، بیوگرافی و زندگی بازیگران تئاتر در سینمای ایران را کنار بگذاریم، می‌بینیم بزرگانی همچون آل‌پاچینو، رابرت دنیرو، کوین اسپیسی و... تئاتر کار کرده‌اند و اصلا خاستگاه این بازیگران تئاتر بوده است! البته در زمان گذشته برخی از بازیگران تئاتر اصلا دوست نداشتند در مدیوم تصویر حضور پیدا کنند؛ به‌عنوان‌مثال به آذر شیوا نقش‌های بسیار بسیار خوبی در مدیوم تصویر پیشنهاد می‌شد اما او آن‌ها را رد می‌کرد چون معتقد بود بازیگر تئاتر نباید روی پرده سینما ظاهر شود؛ اما امروز این تعامل به‌وجود آمده است؛ اهالی تئاتر زمینه ورود را برای چهره‌های مطرح تصویر به تئاتر باز کرده‌اند. این بازیگران به تئاتر ورود می‌کنند، با ویژگی‌های تئاتر آشنا می‌شود، می‌آموزند و برای بدن و بیانشان اتفاق‌های خوبی رقم می‌خورد و بازیگران تئاتر هم به حیطه تصویر ورود می‌کنند.

شما هم در حوزه نویسندگی و کارگردانی فعالیت می‌کنید و هم بازیگری. کدام‌یک را بیشتر دوست دارید؟

کارگردانی مقوله سختی است. صادقانه می‌گویم که عاشق بازیگری‌ هستم چون کارگردانی دو ویژگی اجتناب‌ناپذیر دارد، کارگردانی درون‌گروهی که مربوط به ساختن تئاتر است و کارگردانی سیستم؛ یعنی هماهنگی با اداره‌کل هنرهای نمایشی، سالن‌های تئاتر، رسانه‌ها و... این دو وجه را پیش بردن به‌نوعی جان‌سختی نیاز دارد که چون وارد دهه۴۰ زندگی‌ام شده‌ام، پیگیری آن‌ها برای من سخت شده است! از سویی دیگر احساس می‌کنم جایگاه من به‌گونه‌ای است که باید از من بخواهند وارد این حیطه شوم و نمی‌توانم پشت در سالن‌ها بمانم! وقتی در یک نمایش بازی می‌کنید، فقط خودتان هستید، بازیگران نقش‌های مقابل شما و شرایطی که کارگردان، سالن و اداره‌کل هنرهای نمایشی برای شما به‌وجود می‌آورد. از این نوع کار راضی‌تر هستم. ترجیح می‌دهم انرژی‌ لازم را برای کارگردانی بگذارم؛ انرژی راهنمایی بازیگران تا فعالیت‌هایی که به کار مربوط نمی‌شود و حاشیه‌های یک اجرا را تشکیل می‌دهند را روی خود کار بگذارم و به بازیگری بپردازم. چون معتقد هستم در این شرایط اتفاق‌های بهتری برای اثر می‌افتد.

اما خبرها حاکی از این است که قرار است نمایشی را کارگردانی کنید.

بله! باتوجه به این‌که می‌گویم عاشق بازیگری‌ام، کارگردانی تئاتر همواره مرا وسوسه می‌کند و با تمام این مشکلات، باز هم کارگردانی می‌کنم! نمایش «فیش‌آباد» را با نگاهی به فیش‌های نجومی و نقدی شرایط روز روی صحنه می‌برم. این نمایشنامه را خودم نوشته‌ام که از سوی نشر نیستان منتشر شده است و مردادماه امسال در پلاتو اجرا نمایشنامه‌خوانی شده بود.

وقتی قرار است نمایشنامه‌ای که منتشر شده است، اجرا شود، اعمال برخی تغییرات غیرقابل اجتناب هستند، از یک‌سو نمایش باید نکاتی را برای افرادی که نمایشنامه را خوانده‌اند، داشته باشد و از سویی دیگر هر بازیگری به‌همراه خود خصوصیاتی را وارد می‌کند که خواه‌ناخواه متن را دستخوش تغییر می‌کند. باتوجه به این‌که نویسنده «فیش‌آباد» خودتان بوده‌اید، چقدر در زمان کارگردانی از نویسنده فاصله می‌گیرید و به نمایش می‌پردازید؟

برای من حوصله تماشاگر بسیار اهمیت دارد. وقتی خودم حوصله بخشی از نمایش را نداشته باشم، قطعا آن بخش را حذف می‌کنم. خاطره‌ای تعریف می‌کنم؛ یکی از روزها که نمایشنامه‌ای اتفاقا نوشته خودم را تمرین می‌کردیم، خطاب به جمع گفتم «این خزعبلات رو کی نوشته!» و ۱۷ صفحه از متن را پاره کردم! در زمان کارگردانی کاملا از شخصیت نویسنده خودم جدا می‌شوم. ازسویی دیگر زمانی که خواننده نمایشنامه را می‌خواند، حوصله دارد متن را بخواند چون اغلب در منزل خود و در آرامش کتاب می‌خواند اما وقتی تئاتری را روی صحنه می‌بریم، نباید اجازه دهیم حوصله او سر برود چون بازگرداندن حوصله و حواس او به تئاتر کار دشواری است. نباید اجازه دهیم ریتم بیفتد. در بسیاری از کارگردانی‌هایم، نمایشنامه را ۸۰‌درصد تغییر داده‌ام، فقط قصه را نگاه می‌دارم و نوع برخورد، دیالوگ‌ها، ورود و خروج‌ها، تعداد صحنه‌ها... را تغییر می‌دهم تا ریتم و تمپوی درونی نمایش دربیاید.

مینا صفار

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied