ظهور نسل جدید فیلمسازها به رهبری حاتمیکیا
مهمترین اتفاق این جشنواره، ظهور نسل جدید فیلمسازهاست. فیلمسازهایی که به شدت با شرف و منصف در این عرصه ظاهر شدند و سینما در سالهای آینده چیزهای زیادی از اینها خواهد دید و حفرههای تاریخی که در سینمای ما وجود داشت، با این نسل پر خواهد شد.
به گزارش شمانیوز: سی و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر، شب گذشته به پایان رسید اما جوایز و فیلمهای ارائه شده و اظهار نظرها پیرامون این فعل و انفعالات از چند منظر قابل بررسی است.
سجاد بلوکات* جشنواره بین اللملی فیلم فجر امسال را از سه جهت مورد بررسی قرار داده است:
تفاوت مهم جشنواره امسال، ارائه فیلمهای متفاوتی نسبت به یک دهه اخیر در سینمای ایران است. بررسی جشنواره از سال 86 به این طرف، سینمای ایران به سمت فیلمهای راحتساز، بدون راه حل، تاحدودی سیاه و متاثر از یک فیلمساز خاص مثل اصغر فرهادی قرار گرفته بود. یک سینمای گلخانهای و آپارتمانی که میتوانست در جشنوارههای خارجی شرکت کند و هم از لحاظ دکوپاژ و کارگردانی، کار سختی نبود، چون مبتنی بر حوادث نبود و شاید داخل یک آپارتمان قابل فیلمبرداری بود و هم اینکه ژست روشنفکری را برای مخاطب حفظ میکرد.
مخاطب در ایران هم آلترناتیوی برای این فیلمها نداشت پس با این سبک فیلمها خو گرفته بود. اما طی دو سه سال اخیر به خصوص امسال، شاهد فیلمهای حوادثمحور و قهرمان محور بودیم که فیلمبرداری و تولید سختی داشتند و در عین حال، حرف خوبی میزدند. هم مسئله را میگفتند و هم پاسخی در حد خود به آن داشتند.
این فیلمها توسط بخشی از جریان سینما ساخته شد که تا قبل از این شاید در اقلیت بود و فرصت عرض اندام در برابر جبهه مقابل را نداشت. این جریان لزوما کارگردان نبود؛ شاید در برخی آثار کارگردان، در برخی دیگر تهیه کننده، در برخی دیگر نیز یک جریان که به فیلمهای مسئلهمحور ورود پیدا کرد.
امسال فیلمهای لاتاری، تنگه ابوقریب، سرو زیر آب، فیلشاه و در حد اعلی نیز به وقت شام و به طور کلی فیلمهایی که توانستند نظر مخاطب را جلب کنند، فیلمهای مربوط به این جریان بودند، جریانی که اعتقاد دارد نسبت به مسائل اصلی پیرامون باید حرف تازهای داشته باشیم.
آشناییزدایی با جریان روشنفکری این فیلمها اتفاقا آشناییزدایی کردند. شاید تا قبل از این اگر کسی میخواست فیلمی درباره غیرت بسازد، غیرت را منفی نشان میداد؛ چرا که جو غالب بر سینما روشنفکری بود و در پارادایم روشنفکری، غیرت منفی است. فیلم «طبقه حساس» کمال تبریزی در این بخش قرار میگیرد.
اما امسال میبینیم که یک جوان انقلابی که فرم و سینما را بلد است، تصویر صحیحی از غیرت ارائه میکند و آن را مثبت نشان میدهد و چون بلد است که مخاطب را با این حرف همراه کند، وقتی فیلم تمام میشود، مخاطب حس همزادپنداری با قهرمان فیلم دارد و این بر خلاف فیلمهایی است که در رابطه با غیرت ساخته میشد.
فیلمهای حادثهمحور و سفارشیسازی قبلا فیلمهایی که پیرامون حوادث روز ساخته میشد، نگاههایی از جنس فیلم سفارشیساز و ضعیف را پیرامون خود میدید اما امروز فیلمهایی که درباره حوادث روز یا حوادث مهم ساخته میشود، فیلمهایی است که برایش وقت صرف میشود و مخاطب را در درجه اول اهمیت قرار میدهد.
فیلم «به وقت شام» درباره سوریه است؛ دراماتیزه کردن یک اتفاق تاریخی بسیار سخت است در صورتی که شما از حقیقت هم دور نشوید اما «به وقت شام»، «سرو زیر آب» در رابطه شهدای گمنام و «تنگه ابوقریب» در رابطه با گردان عمار توانستند این کار را انجام داده و از کلیشهای ترین ایدهها توانستند بهترین تولیدات را انجام دهند و نظر مخاطب "سینمارو" که عمدتا نگاه بینابینی دارند را جلب کنند.
ضعف مدیریت مدیران دولتی جشنواره سبک مدیریت مدیران دولتی در جشنواره مسئلهی مهم دیگری بود که قابل بررسی است. جشنواره فیلم فجر امسال یکی از ضعیفترین جشنوراهها بود. ضعف پردیس ملت در برقراری ارتباط اصحاب رسانه و مخاطبان سینما، نظرسنجی اینترنتی فیلمها که مورد اعتراض تمام جناحها قرار گرفت و دلایل ناکافی مدیران دولتی برای تصمیمات مهم جشنواره اعم از انتخاب هیئت داوران و انتخاب فیلمهای ضعیف برای بخش سودای سیمرغ در حالی که جوانان مستعدی مثل امیرخانی جاماندند، از نمونههای ضعف جشنواره امسال بود. وقتی فیلم ضعیفی مثل فیلم منیژه حکمت به نمایش گذاشته شد، این سوال به وجود آمد که چرا باید فیلمهای خوب و مستعدی حذف شوند و این قبیل فیلمها وارد جشنواره امسال شوند.
حذف لاتاری انتخاب هیئت داوران سودای سیمرغ امسال، مهمترین بخش جشنواره است. نادیده گرفتن 100 درصد "لاتاری" به توجه به قابلیت فنی که این فیلم داشت، باعث شد تا یک نقطه منفی در کارنامه افراد سینماگر عضو هیئت داوران امسال جشنواره ثبت شود.
دو سیمرغی! اعطای دو سیمرغ، شاید ابتداییترین کلیشهای ترین کاری است که میشود برای راضی کردن دو نفر در یک گروه انجام داد. اگر فیلمها به طور کامل و دقیق داوری شود، نیازی به اعطای دو سیمرغ نیست. این قبیل اتفاقات در هیئت داوران به حدی بود که صدای تمام جناحها درآورد. از محمدحسین مهدویان گرفته تا هومن سیدی!
ابراهیم سینمای ایران تمام اختتامیه جشنواره فجر امسال تحت تاثیر صحبتهای ابراهیم حاتمیکیا بود. ابراهیم سینمای ایران امسال اصلیترین حرفهایش را زد. نکاتی که خیلیها معقتد بودند نباید به زبان آورده شود اما حاتمیکیا آنها را گفت و اصلا برایش مهم نبود که تماشاگر برایش دست بزند یا هو کند. ما در جامعهی سینمایی کشور نیاز به این افراد "حر" داریم. کسانی که با جدیت، "لخت بودن پادشاه" را فریاد بزنند.
اما برنامه «هفت» به نمایندگی از رسانه جمهوری اسلامی ایران به یک فیلم مهم ارزشی حتی 50 50 هم نگاه نمیکند. یعنی نگاهی که به فیلمهای روشنفکری و بعضا ضدانقلاب دارد را کنار گذاشته و 100 درصد منفی و با کنایه درباره آن فیلم حرف میزند.
رضا رشیدپور که همه جا هست، از حضور در برنامه حالا خورشید تا مصاحبه فرمایشی با رئیس جمهور گفته تا مجریگری برنامه تخصصی سینمایی «هفت»؛ اینبار در اختتامیه جشنواره با رفتارهای عجیب و زننده به در قامت یک پروپاگاندای جناحی ظاهر میشود و میخواهد در همان کاخ جشنواره با تهییج جمعیت با کف و سوت، حرف خود را بزند.
در این میان حاتمیکیا بحث سازمان اوج را مطرح میکند. در شرایطی که پولشویی در سینما بیداد میکند، چه ایرادی دارد که یک سازمان شناسنامهدار فیلمهایی بر اساس فرهنگش بسازد؟ اما برخی از فیلمها اتفاقا باید در این باره شفافسازی کنند که به کدام منابع مالی متصل هستند؛ منابعی که شاید به جمع اختلاس گران یا امرای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کشیده میشود.
مهمترین اتفاق این جشنواره، ظهور نسل جدید فیلمسازهاست. فیلمسازهایی که به شدت با شرف و منصف در این عرصه ظاهر شدند. مهدویان، ملکان، توکلی، باشهآهنگر، رضوی، شعیبی و حاتمیکیا انسانهایی هستند که سینما در سالهای آینده چیزهای زیادی از اینها خواهد دید و حفرههای تاریخی که در سینمای ما وجود داشت، با این نسل پر خواهد شد.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران