شمانیوز
شما نیوز

مثل خشونتی مسخ‌گونه در قرون و اعصار

نمایش «زیر صفر» با نویسندگی و کارگردانی علیرضا سید، این روزها در مجموعه تئاتر دیوار چهارم روی صحنه است

مثل خشونتی مسخ‌گونه در قرون و اعصار
نمایش «زیر صفر» با نویسندگی و کارگردانی علیرضا سید، این روزها در مجموعه تئاتر دیوار چهارم روی صحنه است. این نمایش از چهارم اردیبهشت‌ماه ساعت۱۸:۳۰ روی صحنه آمده است و تا پایان اردیبهشت‌ماه به اجراهای خود ادامه می‌دهد. رسول حسن‌پور، سارا تقوی، مینو ملکی، جلال محبی، امیررضا جلالی، ندا گلرنگی، علی نوبخت، رضا شرفی، حمیدرضا اسدزاده، مجتبی کاظمی و بهمن وخشور در این نمایش به ایفای نقش می‌پردازند. در این نمایش شاهد چهار روایت از قصه مشترک از دست رفتن هویت و اندیشه آدمی در قالب کمدی-گروتسک، از آلمان نازی تا لهستان کمونیستی و از ژاپن پیشرفته تا آمریکا هستیم. به بهانه این اجرا با علیرضا سید؛ نویسنده و کارگردان «زیر صفر» و جلال محبی و بهمن وخشور؛ بازیگران نمایش گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

به گزارش شما نیوز ،

از تغییر تا مسخ انسان

در نمایش «زیر صفر» انواع خشونت به مخاطب نشان داده می‌شود؛ در اپیزود نخست؛ خشونت عریان را داریم که با نوعی شست‌وشوی مغزی همراه است، در اپیزود دوم، فضا لطیف‌تر می‌شود و بحث سانسور را مطرح کرده‌اید، در اپیزود سوم، خشونت در قالب برنامه‌های تبلیغاتی به مخاطب نشان داده می‌شود و در اپیزود چهارم، خشونت هم‌جنسان در فضای سرمایه‌داری مورد نقد قرار می‌گیرد. درباره برنامه‌ریزی‌ای که براساس آن، این خشونت‌ها را در کنار هم قرار دادید بگویید.

علیرضا سید: در این نمایش، با فضایی کمدی و گروتسک، چهار روایت از مرگ اندیشه و هویت آدمی، از آلمان نازی تا لهستان کمونیستی و از ژاپن پیشرفته تا آمریکا را نشان داده‌ایم. کنار هم قرار دادن این اپیزودها هم همین شرایط را داشت و نوعی سیر زمانی در این اثر به چشم می‌خورد.

جلال محبی: من اگر می‌خواستم برای زیر صفر یک کلمه بگویم، می‌گفتم تغییر! و یا حتی اگر بخواهم تاریک‌ترش کنم می‌گویم: مسخ؛ چون انسان را در طول تاریخ از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد، حتی شروع می‌کند به روایت این‌که او چطور مسخ می‌شود، اما این جنگ جهانی مختص به آن برهه تاریخی نیست، این یک برش از کل طول تاریخ آن است، این مفهوم در ۵۰۰۰سال قبل هم بوده؛ مسخ‌ها را نشان می‌دهد. این‌که انسان چگونه با هر تهاجم تغییر می‌کند. جایی فرهنگش تغییر می‌کند، یک جا دچار مصرف‌زدگی می‌شود، یک جا با رسانه القا می‌شود و... همه این‌ها را «زیر صفر» به ما می‌گوید و این به نظر من یک آگاهی بسیار خوب است. من فکر پشت این متن را خیلی دوست دارم و هر روز که سر اجرا می‌آیم، با خودم می‌گویم تو نمی‌روی اجرا که فقط بازی کنی، تو می‌روی تا حرفی را زده باشی و کمک کنی به یک افرادی که می‌خواهند یک حرف را انتقال دهند این خیلی حس خوبی به من می‌دهد.

اندر حکایت گرفتن سالن

بازیگران در مورد همکاری با علیرضا سید، کارگردان و پیوستنشان به «زیر صفر» کمی توضیح دهند.

جلال محبی: من سال۹۵ با علیرضا سید در کار «تعلیق در اعماق آتلانتیک» آشنا شدم؛ از قبل هم او را می‌شناختم اما با یکدیگر کار نکرده بودیم. در آن کار با یکدیگر آشنا و همکار شدیم. در مدرسه باهم معلم بودیم، سید به من خیلی لطف داشت باهم همکار شدیم و بعد از آن هم باهم تماس داشتیم و در «تعلیق در اعماق آتلانتیک» می‌شود گفت تقریبا یکدیگر را کشف کردیم! یعنی هم سید به من لطف داشت و می‌گفت تو به درد این کارها می‌خوری و هم من می‌گفتم سید یک آدم بسیار باهوش، زبده، پرتلاش و باپشتکار است و هدف دارد. این دوستی کشیده شد تا کار «زیر صفر» در سال۹۶. می‌دانستم خود او این متن را نوشته است و دنبال اجرای آن بود؛ از اوایل سال۹۶ ما به‌دنبال سالن و... بودیم که نهایتا در مهرماه کلید خورد.

بهمن وخشور: علیرضا سید از دوستان خوب من، یک روز به من زنگ زد و گفت یک نمایشنامه نوشته است و از آن‌جایی که به من خیلی لطف دارد، عنوان کرد که این نقش را دقیقا برای من نوشته است؛ نهایتا متن را برای من فرستاد. آن را خواندم و انصافا هم دوست داشتم و به این جمع اضافه شدم.

نمایشنامه دست بازیگر را نمی‌بندد

آقای محبی شما در سه اپیزود از چهار اپیزود نمایش حضور دارید؛ باتوجه به بازی در سه شخصیت کاملا متفاوت، سنگینی حضور در این سه اپیزود برای شما اذیت‌کننده نبود؟ چطور توانستید به این تفکیک برسید؟

جلال محبی: حقیقت این است که از اول قرار نبود من در هر سه اپیزود باشم، حالا کارگردان بر حسب لطفی که داشت و اعتمادی که کرد و یک‌سری اتفاقات دیگر تقریبا ناگزیر شدیم به این قضیه تن دهیم، اما وقتی به کارتان علاقه داشته باشید برایش می‌جنگید و من جنگیدم و سید هم در این مسیر خیلی کمکم کرد؛ هم‌بازی‌هایم نیز بسیار کمک کردند، تجربه آن‌ها از من بالاتر بود و من علنی از آن‌ها می‌خواستم و می‌گفتم در این اپیزود من مشکل دارم و به من کمک کنید و آن‌ها هم واقعا به من کمک می‌کردند خود سید هم راهنمایی می‌کرد. از سویی دیگر متن بسیار خوب نوشته شده بود که فضا را به بازیگر می‌داد و همه چیز را برای بازیگر در حیطه فضاسازی مشخص نمی‌کرد. وقتی عاشق باشی و برای کارت تلاش کنی و دوستان خوبی هم دور و برت باشند با توکل به خدا می‌توانی به آن هدفی که داری برسی.

سانسوری خیرخواهانه

آقای وخشور! در اپیزود آرامش، یعنی دومین اپیزود این مجموعه حضور دارید؛ لطفا کمی راجع به کاراکتر خودتان توضیح بدهید.

بهمن وخشور: این کاراکتر، یعنی شخصیتی که تماشاچی آن را می‌بیند، آدمی است که در ظاهر دوست و خیرخواه شخص مقابلی است که شعر می‌خواند و یک شاعر است؛ شخصیت من شروع به تحلیل شعر او می‌کند و آرام‌آرام وارد می‌شود و بخش‌هایی از شعر آن خانم را حذف می‌کند. او مدام از طریق رفاقت و خیرخواهی و دوستی وارد می‌شود و کلی تعریف می‌کند، اما درنهایت معلوم می‌شود که این آدم نه دوست است نه خیرخواه و نه هیچ چیز دیگر، او یک آدم مرموز است که اصلا معلوم نیست از کجا آمده و می‌خواهد که تمام تفکر آن انسان را از او بگیرد و آن چیزی را که خودش یا حاکمیت یا دولت یا هر چیزی که پشت ماجرا هست به او قالب کند.

یک‌بار کوتاه آمدم

طراحی‌صحنه نمایش هم بسیار شرایط جالبی داشت چون با وجود این‌که فضای نمایش کاملا تغییر می‌کند اما شاهد هستیم که با تغییر یک بنر شما فضای جدیدی را می‌سازید و کاملا براساس قرارداد پیش می‌روید. چه شد که برای نمایش خود این نوع طراحی‌صحنه را در نظر گرفتید؟

علیرضا سید: من به‌شدت به فضای تئاتر برشت علاقه‌مند هستم و درنتیجه از شیوه‌های تئاتر برشت برای این منظور استفاده کرده‌ام. در ابتدا می‌خواستم تمام تغییرات صحنه در نور کامل و کاملا مقابل دید تماشاگر اتفاق بیفتد اما بسیاری از مخاطبان از این شیوه راضی نبودند و ناچار شدم نور صحنه را کم کنم و نور اصلی را روی نوازنده نمایش قرار دهم و در تاریک‌روشنی صحنه را تعویض کنیم. هرچند از این تغییر راضی نیستم اما این اتفاق تنها بخشی بود که از خواسته‌های خودم به‌نفع نظر مخاطب کوتاه آمدم.

کمی راجع به تعامل شکل‌گرفته بین عوامل گروه، خصوصا کارگردان؛ علیرضا سید و خودتان توضیح دهید.

بهمن وخشور: علیرضا سید نویسنده خیلی خوبی است. او چیزی در حدود ۱۰ تا ۱۱سال است که می‌نویسد و خیلی هم قلم و کارهایش را دوست دارم، اما این اولین کار کارگردانی ایشان است و اولین کاری است که به‌صورت مستقل خودش کارگردانی می‌کند. تعامل هم بین بچه‌ها واقعا خوب است. در مورد خودم باید بگویم که من آدمی هستم که با همه رفیق می‌شوم و اساسا از چیزی ناراحت نمی‌شوم، بقیه بچه‌ها هم تقریبا همین‌طوری هستند و خود سید هم با همه رفیق است. یک گروه کاملا صمیمی. من غیر از یکی دو تا از بچه‌ها، بقیه را اصلا نمی‌شناختم؛ اما همان روزهای اول و دوم با همه رفیق شدیم و خیلی ارتباط‌های صمیمی و رفتارهای خیلی خوب و درستی در گروه شکل گرفت.

خشونت جاری در موسیقی و صحنه

شما برای ساختن فضای حاکم بر اتفاق‌های نمایش از گیتار الکتریک استفاده کرده‌اید. چه میزان این استفاده به‌دلیل عصیان‌گر بودن این ساز بوده است؟

علیرضا سید: دقیقا همین‌طور است. فضای نمایش به خشونت اشاره دارد و به مرگ اندیشه و گیتار الکتریک‌سازی است که دقیقا این فضا را در ذهن نمایان می‌کند و خشونتی که در درون این ساز پنهان است، سبب می‌شود مخاطب در فضای خشن اثر قرار گیرد. اگر قرار بود از گیتار معمولی و یا از سازهای دیگر استفاده کنم، فضای نمایش بسیار ملایم می‌شد که با ذات کار ما در تعارض بود.

بهمن وخشور: یکی از رسانه‌ها تیتری با عنوان «مرگ هویت آدمی با بیانی طنز» در رابطه این اثر زده بود. نظر من هم دقیقا همین است و پیامی که این نمایش دارد درنهایت همین را می‌خواهد بگوید که هویت آدمی به‌نوعی در هر کدام از اپیزودها می‌رود؛ حالا یکی از آن‌ها را در اپیزود یک می‌بینیم که خود شخص اصلا هویت ندارد و خودش از بین می‌رود و در اپیزود دوم تفکر آن آدم است که از بین می‌رود، در اپیزود سوم عمر اوست که از بین می‌رود و نهایتا در اپیزود چهارم هم باز هویت و اندیشه آن آدم است که همه چیز را از دست می‌دهد. به نظرم در یک جمله می‌شود گفت که مرگ هویت آدمی حالا به بیانی طنز...

تا امروز میزان استقبال مخاطبان به چه صورت بوده است؟

علیرضا سید: استقبال از نمایش خوب بوده است اما طبیعتا در این جنجال و هیاهوی امروز، گروه‌های مستقلی که با فکر پیش می‌روند و قصد دارند تئاتر کار کنند، از حضور چهره‌ها جلوگیری می‌کنند، نمی‌توانند به استقبال بسیار گسترده مخاطبان امیدوار باشند و نمایش ما هم از جنس تفکر و بدون چهره است و از این قائده مستثنی نیست. از استقبال ناراضی نیستم اما معتقدم می‌توانست استقبال بیشتری صورت گیرد.

دو نمایش خشن از یک نویسنده در یک سالن

شما علاوه ‌بر این‌که به‌عنوان نویسنده و کارگردان «زیر صفر» را روی صحنه دارید، نمایشنامه «هگزا، شهر دوشیزگان» را هم نوشته‌اید. این نمایشنامه هم نگاه متفاوتی به مسئله خشونت دارد و ما شاهد هستیم در این نمایش اقشار متفاوتی خشونت را اعمال می‌کنند. درباره حضور عنصر خشونت در این نمایش بگویید.

علیرضا سید: هم‌زمان شدن این دو اجرا، کاملا شانسی و تصادفی بود. دقیقا در این نمایش هم شاهد خشونت هستیم و محمد حاتمی به‌خوبی این وجه از متن را در نمایش خود درآورده است. البته جنس این دو نمایش کاملا باهم متفاوت است. در «زیر صفر» نمایشی اپیزودیک است و ما شاهد هستیم حتی شخصیت‌های اثر، نام ندارند و می‌تواند هر وجهی از شخصیت‌های متفاوت جامعه پیرامون ما را دربربگیرد اما در «هگزا، شهر دوشیزگان» داستان کاملا روایت می‌شود و تمام افراد نام دارند. هرچند به‌خاطر برخورد اساطیری با شخصیت‌ها و نام آن‌ها، می‌توان برای شخصیت‌های این نمایش هم مابه‌ازاهای فراوانی پیدا کرد.

مجتبی کاظمی-مینا صفار

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied