با ریسک سوداگرانه و بدون ایده نو نمیتوان بورسی شد
نه ریسک شان معقول است نه ایده نویی دارند؛ سرمایهگذاران حرفه ای حاضر به سرمایهگذاری بر روی آن ها نمیشوند اما با این حال به بورس و فرابورس ایران درخواست پذیرش دادهاند تا شاید سرمایهگذاران غیرحرفه ای بدون توجه به ریسک زیاد شان در عرضه های اولیه اقدام به خریداری سهامشان کنند.
به گزارش شمانیوز، صندوقهای سرمایهگذاری خطر پذیر ابزاری مالی هستند که سرمایهگذاران حرفهای در آن سرمایهگذاری میکنند تا مبالغ جمع شده صرف تامین مالی استارتاپها یا ایدههای نو شود. همانطور که از اسم این صندوقها بر میآید ذائقه سرمایهگذارانی که روی آنها سرمایهگذاری میکنند ریسک را میطلبد، اما به تازگی اتفاق جالبی رخ داده؛ سرمایهگذاران حرفهای و ریسک پذیر حاضر نشدند در صندوقهای خطر پذیری که در فرابورس پذیرش شدهاند یا موافقت اصولی گرفتهاند، سرمایه گذاری کنند. این موضوع به این معنی است که تحلیلهای بنیادیِ سرمایه گذاران آگاه، آنها را به این نتیجه رسانده که مقدار ریسک حاصل از سرمایه گذاری در استارتاپهایی که نیاز به سرمایه دارند بسیار بالاست، انقدر که حتی آبدیدههای این حوزه و آگاهان، حاضر نمیشوند سرمایه خود را در معرض ریسکِ آن قرار دهند. اما همانطور که گفته شد سرمایههای خطرپذیر فقط بر روی استارتاپها انجام نمیشود بلکه بر روی ایدههای نو و ایدههایی که حرفی برای ارایه داشته باشند هم سرمایه گذاری میشوند. بسیاری از سرمایه گذاران ریسک پذیر علاقه مندند که ایدههای نو را بپرورانند و ریسک شکست آن را
به جان بخرند، اما متاسفانه این سرمایهگذاران نه تنها ریسک استارتاپهای موجود را زیاد دیدند بلکه ایده نویی هم در آنها نیافتند که آن ایده، آنها را تشویق به سرمایهگذاری کند. از طرفی نیز بازدهی آنها صرفا در حد ادعاهایی است که خود استارتاپها مطرح میکنند آنها مدعی هستند سرمایهگذارانی خارجی سابقا در آنها سرمایه گذاری کردهاند، ادعایی که بسیاری با بیان دلایل و مدارکی آن را رد میکنند و حتی در خود اکو سیستم استارتاپی و بازار سرمایه نیز هزاران حرف و حدیث راجع به آن وجود دارد. این موضوع در گفت: وگوی ایسنا با امیر هامونی مدیرعامل فرابورس ایران که درباره ارزشگذاری استارتاپها و صندوقهای سرمایه گذاری جسورانه بود نیز مورد بررسی قرار گرفت؛ در آن گفت و گو امیر هامونی معتقد بود استارتاپهای بزرگی که در حال حاضر در ایران مطرح شدهاند ایده یا پتنتی ثبت نکردهاند و صرفا یک کپی از نمونه خارجی هستند. این موضوع وقتی جالبتر میشود که این استارتاپها وقتی دیدند که در بحران مالی به سر میبرند و سرمایه گذران آگاه و حرفهای حاضر به سرمایه گذاری بر روی آنها نیستند درخواست پذیرش خود را به بورس و فرابورس دادند تا از طریق
منابع عامه مردم که حرفهای هم نیستند، تامین مالی کنند. چندی پیش رئیس سازمان بورس در گفت: وگو با ایسنا به سرمایه گذاران این حوزه هشدار داد که با توجه به ریسک بالای استارتاپها آگاهانه و با چشم باز در سرمایه گذاری بر روی استارتاپها تصمیم گیری کنند. سرمایه گذاران آگاه این هشدار شاپور محمدی را جدی گرفتند و حاضر نشدند بر روی صندوقهای خطر پذیر سرمایه گذاری کنند، اما آیا سرمایه گذران غیر حرفهای هم این صحبت رئیس سازمان بورس را درک میکنند؟ در عین حال رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی نیز در تایید این حرف از استارتاپها و شرکتهای دانش بنیان ایرانی انتقاد کرده که چرا ایده جدیدی ندارند. بهزاد سلطانی در اظهارات خود صراحتا گفته که "استارتاپها و شرکتهای دانش بنیان ایرانی کپی کار هستند" در صورتی که استارتاپها باید از خود ایده داشته باشند. ایدهای که آنها را تنها به منابع مالی وابسته نکند. اما اتفاق بدی که پیش بینی میشد گویا در حال وقوع است، با کاهش منابع مالی در استارت آپها هر روز خبری از ورشکستگی و جمع شدن آنها میشنویم، گویا حباب کاذبی که ایجاد شده بود در حال ترکیدن است و استارت آپها در حال آشنا شدن با دنیای
واقعی هستند، دنیایی که باید در آن با تلاش زیاد و ایدههای خلاقانه رقابت کنند، نه صرفا اینکه با دفاتر کاری مشابه دفاتر استارت آپهای سیلیکونولی به کار خود رنگ لعاب ظاهری زنند. کارشناسان این حوزه معتقدند استارت آپهای بزرگ باید قبل از ورشکست شدن و نابودی اکوسیستم استارتاپی به فکر تغییر مدل کسب و کار خود باشند و بدانند که دوره ریخت و پاشهای میلیاردی تمام شده است، امروز برای این استارتاپها روز آزمون است. گویای ورشکستگی برخی از آن استارتاپها این است که یک شرکت تبلیغاتی وابسته به یکی از آن استارتاپهای یاد شده که در خواست پذیرش به بورس و فرابورس داده است به تازگی به علت مشکلات مالی با شرکتی دیگر ادغام شده تا بتواند پاسخگوی هزینههای خود باشد. منبع:ایسنا