شمانیوز
شما نیوز

ماجرای تلخ خودکشی دانشجوی عاشق

ملودرامی که حالا تراژدی شده است. همه تحت تاثیر این صحنه‌ها و صحبت‌های رد و بدل شده بین دخترک و دوستانش شده اند. دوستان او التماس اش می‌کنند که سریع‌تر بلند شو تا به خانه برویم، اما او قصد دارد که برای آخرین بار هم شده به بیمارستان برود و بر بالین جسد حاضر شود.

به گزارش شمانیوز: چندی پیش ماموران حراست بیمارستان پیامبران در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت خبر از خودکشی جوان ۲۳ سال‌های دادند؛ بنابراین گزارش، ماموران به بازپرس محسن مدیرروستا از شعبه ششم دادسرای جنایی تهران گفتند که پسر جوان با ضربه چاقویی تیز به سینه خود فوت شده است. گزارش ماموران نشان از این داشت که متوفی در کنار دانشگاه علم و فرهنگ تهران در حال خواستگاری از دختر مورد علاقه خود بوده است که با جواب منفی او روبه رو می‌شود. این پسر جوان با شنیدن جواب منفی دختر جوان با واکنشی سریع چاقوی ضامن داری را از جیب خود در می‌آورد و در برابر چشمان ناباور دختر مورد علاقه اش، چاقو را از غلاف خارج کرده و ضربه‌ای به سینه خود وارد می‌کند که با وجود انتقال جسم نیمه جان او به بیمارستان پیامبران، پسر ۲۳ ساله قبل از انجام اقدامات درمانی تسلیم مرگ می‌شود. با ثبت این محتویات در پرونده، قاضی مدیرروستا دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد تا علت اصلی فوت پسر جوان مشخص شود؛ و نجات بی سرانجام خبر رسید پسر جوان روی تخت بیمارستان فوت شده است. هنوز تنها کسی که از این اقدام پسر جوان خبر دارد دختر مورد علاقه اوست و خیلی از دانشجویان دانشگاه علم و فرهنگ تهران. لوکیشن خودکشی دقیقا می‌شود میدان اول. این را دانشجویان می‌گویند. وقتی از داخل اتوبان اشرفی اصفهانی پا به کوچه چراغی می‌گذارید و به سمت دانشگاه می‌آیید با یک پارک به نام پارک دانشجو روبه رو می‌شوید. دانشجو‌ها این پارک را به سه قسمت تقسیم کرده اند. نام قسمت اول که کمی فاصله اش از دانشگاه بیشتر از دو میدان دیگر بود میدان اول است. همینکه وارد پارک می‌شوید جو سیاه و تحت تاثیر بودن دانشجو‌ها را حس می‌کنید. برای خیلی از دانشجو‌ها ملودرام عاشقانه‌ای که از سوی شاهدان اتفاق مطرح شده باور کردنی نیست. همین دقایقی پیش بود که حراست دانشگاه بالای سر جسم نیمه جان پسر جوان ایستاده بود و همه را میپایید تا هیچ رهگذری از فرد خودکشی کننده که حتی مشخص نبود چه کسی است فیلمبرداری نکند. یکی از دانشجو‌ها به سمت حراست رفت تا ببیند فرد خودکشی کننده را می‌شناسد یا خیر و رو به مامور حراست گفت: فکر نمی‌کنم برای این دانشگاه باشد. بعد از این بود که دانشجوی دیگری گفت: همین که خودکشی کرد دختر فراری شد. مثل اینکه او دانشجو بود. دختر دانشجو می‌گفت: دیگر تو را نمی‌خواهم یاسر و یکدفعه دیدیم که پلیس و اورژانس هم به محل رسیدند. همه با هم متفق القول بودند که زنده ماندن یاسر غیر ممکن است.

و بازگشت به سکانس آخر وقتی به صحنه می‌رسیم می‌خواهیم عکسی از صحنه خونین بگیریم که دختر جوانی می‌رسد و هشدار می‌دهد. می‌گوید باید عکس را پاک کنی. مردی از دور می‌رسد و می‌گوید همین است. خودش است. او به صحنه بازگشته است. این را که می‌گوید دخترک فراری می‌شود. با خودش دستمال کاغذی و آب آورده بود که خون را پاک کند. بعد از فرار در بوستان کوچکی که دقیقا روبه روی پارک قرار دارد می‌نشیند و شروع به شیون و جیغ زدن می‌کند و می‌گوید: مرد. یاسرم مرد. او دیگر زنده نیست. باید بروم بالای سرش و جسدش را این لحظه آخری ببینم. این صحنه همه را جذب خود کرده است. ملودرامی که حالا تراژدی شده است. همه تحت تاثیر این صحنه‌ها و صحبت‌های رد و بدل شده بین دخترک و دوستانش شده اند. دوستان او التماس اش می‌کنند که سریع‌تر بلند شو تا به خانه برویم، اما او قصد دارد که برای آخرین بار هم شده به بیمارستان برود و بر بالین جسد حاضر شود. پسر دانشجویی که کنار من ایستاده است توضیح می‌دهد: ابتدا آن کسی که خودکشی کرده است به داخل کافی شاپ می‌رود و وقتی دختر را آنجا با کس دیگری می‌بیند شروع به داد و بیداد می‌کند و وقتی جواب منفی دختر دانشجو را می‌شنود چاقو را در‌ می‌آورد.

البته داستان‌ها دیگری هم در همین یکی دو ساعت گذشته شنیده ایم. دخترک دانشجو با پیشنهاد دوستانش به مادرش زنگ می‌زند و می‌گوید: مامان. یاسر مرد. او تمام کرد. دیگر جان ندارد. باور کن من تقصیر نداشتم. خودت که می‌دونی. اون باز هم داشت روانی بازی در می‌آورد. مامان! کجایی. بیا دنبالم که بریم دنبال یاسر. چند دقیقه‌ای این شیون و زاری‌ها ادامه داشت تا اینکه بالاخره مادر دخترک هم از راه رسید و او را سوار ۲۰۶ سفید رنگ خود کرد و با هم از صحنه رفتند. دیگر هیچ کس نمی‌خواست از ماجرای آن روز و شیون و زاری‌های دخترک چیزی بشنود. سریعاهم متفرق شدند و خون لخته شده‌ای ماند که دائم زیر پای رهگذران بی حواس له میشد.

منبع: فرادید

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied