محمد مهدی یارجانلی مدیرعامل شرکت صنعت ورق آرینپاژ
ایران را یک سهامی عام ببینیم
صمت در گفتگو با محمد مهدی یارجانلی، مدیرعامل شرکت صنعت ورق آرینپاژ درباره نقش این شرکتها در اقتصاد مقاومتی و شرایط تحریم سخن میگوید و از لزوم تغییر تفکر و فرهنگی حرف میزند که ایران را به صورت یک شرکت سهامی عام ببیند. او در این راستا از نقش رسانهها در تبیین این فرهنگ دفاع میکند.
روابط عمومی شرکت صنعت ورق آرین پاژ نوشت:ایران به جز صنایع بزرگ و مادر دارای صنایع واسطهای بسیاری است که نقش مهمی را بین صنایع مادر و جامعه مصرف ایفا میکنند. برخی از این صنایع به دلیل اینکه کوچکتر هستند دارای چابکی بیشتر و انعطاف بیشتری در مواقع حساسی مانند مواجهه با شرایط تحریم هستند و در عین اینکه به شرکت های اصلی قوام میبخشند می توانند به راههایی برای هماهنگی با شرایط جدید در تولید و صادرات کالاهای تولیدی خود و حتی شرکتهای بزرگتر دست یابند. صمت در گفتگو با محمد مهدی یارجانلی، مدیرعامل شرکت صنعت ورق آرینپاژ درباره نقش این شرکتها در اقتصاد مقاومتی و شرایط تحریم سخن میگوید و از لزوم تغییر تفکر و فرهنگی حرف می زند که ایران را به صورت یک شرکت سهامی عام ببیند. او در این راستا از نقش رسانهها در تبیین این فرهنگ دفاع میکند.
شرکتهای تولیدی ما در مقابله با تحریم به چه دستاوردهایی در هماهنگی و انعطاف رسیده و موفق بوده است؟ در ابتدا باید بگویم ما نمیتوانیم بگوییم تحریم هیچ اثری بر صنعت فولاد ندارد زیرا نمیخواهیم درگیر محیطی شعارزده شویم. ما در شرایط آزمون و خطا نیستیم باید به سراغ کارهای عملیاتی برویم که دچار سوخت سرمایه نشویم. حتی در بخش دولتی هم نمیتوانیم وقت و هزینه برای شعار بگذاریم. با این حال ایرانها غیورند و وقتی تحت فشار قرار میگیرند عملکرد بهتری نشان داده و در رسیدن به هدفشان مصر میشوند.
با این حال ادعا میکنیم به مقام دهم تولید فولاد جهان رسیده ایم شعار نیست بلکه از یک اعتبار و برند داریم سخن میگوییم پس به عنوان یک عنصر تاثیرگذار در عرصه جهانی اگر رفتارهایی از خود نشان دهیم مطمئنا تاثیر خودش را در معادلاتی که داریم خواهد گذاشت.
باید این نکته را ببنیم که فولاد به صورت جزیرهای با مسئله تحریم روبهرو نیست بلکه تاثیر تحریم بر تمام عرصههای اقتصادی و تولیدی است. ما یک کشور بزرگ هستیم که در بخش بخش آن داریم با این معضل دست و پنجه نرم میکنیم. به طور مثال تحریم بخش خودرو، قطعه، لوازم خانگی و.... ما را تحت تاثیر قرار میدهد. حتی اگر تعداد ازدواجها کاهش یابد بر روی تقاضای ورق تاثیرگذار است. لذا برای مقابله با تحریم باید برنامهریزی داشته باشیم.
مهمترین تاثر تحریم بر چه بخشهایی است؟ مهمترین تاثیر تحریم بر گردش پول در کشور است و بعد از آن بر تامین قطعات و مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات است. پول باید به طور منظم و درست و با ایجاد ارزش افزوده ناشی از تولید یا برندینگ نه واسطهگری جریان یابد.
گاهی مطرح میشود که فقط تولیدکنندهها صادرات داشته باشند اما آیا تمامی صادرات در سال ۹۶ توسط تولیدکنندهها انجام شده؟ چرا زمانی که صادرات مواهب کمتری دارد و کشور با مشکلات زیادی روبهرو است و امکان فروش مستقیم توسط تولیدکنندگان کمتر است یا استقبالی از آن نمیشود این شرکتهای واسطهای مورد تشویق قرار نمیگیرند؟ اگر امروز شرکتهای صادرکننده خود را از جرگه خارج کردیم کجا میتوانند دوباره برندهایشان مطرح کنند؟
متاسفانه موضوع هایپر مارکتهای تخصصی هنوز جا نیفتاده و گاه نزد برخی به عنوان یک فروشگاه مطرح است در حالی که اینطور نیست ما داریم از یک بازار منطقهای صحبت میکنیم که تخصصی عمل میکنند و قرار است اجزای مختلف این صنعت را با شناخت صحیحی و با روش و توزیع مناسب و هوشمند به هم متصل کنند.
شما در صحبتهای خود اشاره کردید که آثار تحریم تا کنون شناسایی نشده و تا این اتفاق نیفتد نمیتوان برای مقابله با تحریم آماده بود.
بله کاملا درست است. وقتی در باره موضوعی به نام تحریم صحبت میکنیم اول باید ببینیم دشمن ما روی بستن چه درگاههایی تمرکز کرده؛ پولی، اعتباری؟ کالایی؟ تا مانع و کاستی ایجاد میکند. باید گفت تمامی تحریمهایی که توسط دشمن اقتصادی ما طراحی شده به صورت صد در صد هوشمند است؛ آنها فقط جلوی فروش نفت ما را نگرفتهاند. بر فرض که ما نفت را هم فروختیم مشکل حل است؟ وقتی دشمن روی فولاد مبارکه دست میگذارد یعنی تمام درگاههای ما را شناسایی کردند یا حداقل تعداد زیادی از اینها را که ما از کدام درگاه بیشترین ورود و خروج ارز را داریم. آنها با برنامهریزی به دنبال فلج کردن صنایع بزرگ ما هستند.
هدف سوم تحریم بستن راههای فروش ما است نه فقط با هدف عدم ورود پول به کشور بلکه تراکم محصول و ایجاد گلوگاه در چرخه تولید تا فروش. یکی از نقاط خطرناکی که من نگران آن هستم این است که تمام تمرکز ما بر بحث فروش نفت و میعانات گازی است. چرا؟ چون فکر میکنیم بزرگترین درگاه ما برای ورود ارز است در حالی که اگر به این باور برسیم که باید مسئله این پاشنه آشیل را حل کنیم. چون تبدیل به جایی شده که بیشترین آسیبپذیری ما از این نقطه است. چرا باید به دنبال این باشیم که فقط نفتمان را بفروشیم. ممکن است این نقد وارد شود که این حرف، فکر خامی است اما اگر نتوان به یکباره این وابستگی را قطع کرد میتوان کم کم آن را کاهش داد. میتوان به سراغ درگاههایی رفت که یا دشمن آن را شناسایی نکرده یا ایجاد مانع برایش سخت است.
البته که باید در نهایت نفت و میعانات گازی رو فروخت اما الان بهترین فرصت برای جایگزینی کالاهای به جای آن است. اتفاقا به دلیل مشکلاتی که برای شرکتهایی مثل فولاد مبارکه و مس ایجاد شده میتوانند از دیگر برندها استفاده کنند.
بیشترین انتظاری که از دولت دارید چیست؟ من هنوز از سخنان دوستان دولتی که درباره صادرات صحبت کردند متاثرم. بسیار واضح است در شرایطی که امریکا به طور علنی خواسته خود را مطرح کرده و میگوید چه اتفاقات ارزی قرار است در کشور رخ دهد ما جلوی صادرات را میبندیم. ما شش ماه طلایی را از دست دادیم و ممکن است به زودی برای صادرات فولاد هم مشکل ایجاد شود. ما با تراکم فولاد در کشور مواجهیم و نگران این هستم که تا سال ۱۴۰۰ با بحران ملی به نام فولاد مواجه شویم. مثل بحران مسکن یا بحران خودرو چرا که تمام تلاشمان را برای دستیابی به نمودار رشد تولید فولاد گذاشتیم در حالی که در این افق، نظام توزیع و بازارها راه هم ندیدیم. ۱۵ میلیون تن فولاد در سال مصرف داخلی است، برای ۴۰ میلیون دیگر فولاد چه برنامهای داریم؟ در حالی که تاکنون تنها به صادرات ۲۰ درصد این رقم فقط دست یافتیم، میتوانیم ۴۰ میلیون تن صادر کنیم؟ تا افق ۱۴۰۴ قرار است تولید فولاد از ۲۵ میلیون تن فولاد قرار است به ۵۵ میلیون برسیم یعنی بیش از دو برابر اما برای صادرات به توسعه بازارهای صادراتی در حد ۴ تا ۵ برابر باید برسیم. چه برنامهای برای توسعه بازارهای صادراتی داریم؟ کدام
یک از دو بخش تولید و صادرات وخیمتر است؟ چارهای نسیت جز اینکه همینطور که از بخش خصوصی خواستههایی دارید به همان اندازه دستشان را باز بگذارید.
دولت بعد از نوسانات ارزی دست به اتخاذ تصمیمهای احساسی و البته انقباضی زد. نظر شما چیست؟ در کشور ما متاسفانه بیشتر به رفتارهای هیجانی داریم و هوش هیجانی ما شاید در بسیاری از بخشها به تکامل نرسیدیم. لذا دچار تصمیمهای احساسی و هیجانی میشویم. ممکن است در مقطعی موضوعی که نگاه شما را تحتالشعاع قرار داده موضوعات دیگر را هم تحت تاثیر قرار دهد.
اگر میخواهیم خاک سرزمینمان به تعبیر برخی از اینجا به شیوه سوء استفاده خارج نشود باید درگاههای اصولی و منطقی و مبتنی بر اصول تجارت بینالملل برایش درنظر بگیریم. در غیر این صورت همواره نقطه تاریکی وجود دارد که از آنجا اتفاقات بدتری رخ میدهد. به نظر میرسد اعتماد دولت به شرکتها از بین رفته است.
چون سازکارهای صحیحی نداریم به شرکتها اعتماد نداریم. مسیر آسفالته مرتب با انواع و اقسام چراغ و پلیس و راهنما نداریم و راهی است که نقاط تاریک بسیاری دارد. لذا نمیتوانیم سره و ناسره رو تشخیص بدهیم و چون نمیتوانیم تشخیص دهیم چه کسانی را میتوان حمایت کرد و چه کسانی را نمیتوان، در بسیاری از موارد تر و خشک را با یک تقسیمبندی ناصحیح با هم میسوزانیم. مثل تشخیص تولیدکننده و غیرتولیدکننده، مثل کسانی که اموال منقول دارند و کسانی که ندارند. در حقیقت دولت شاید با این تقسیمبندیها به دنبال امنیت است. از طرف دیگر هر زمان نگاه ما خواسته خصوصی شود تبدیل به رانت خصوصی شده. باید ببینیم چند شرکت که واقعا خصوصیسازی شدهاند تا کنون موفق بودهاند؟
شاید این ایراد هم از این بخش ناشی میشود که آمایش صحیحی از نیازهای وارداتی کشور نیاز نداریم. از آنجا که هم با مشکل ارز مواجهیم و از طرفی دچار جنگ تجاری هستیم باید در تجارت تعادل را حفظ کنیم یعنی کشوری به اندازهای که از آن کالا وارد میکنیم برابر با آن باید از ما خرید داشته باشد. این یعنی اینکه تراز تجاری متعادلی داشته باشیم. جنگ امریکا و چین فعلا بر سر همین موضوع است. مثلا کشورها را با توجه به همکاریهایی که با ما دارند باید فازبندی کرده و به آنها رتبه یا گرید بدهیم تا کشورهای بهینه را مشخص کرده، اولویتهای خرید را معلوم کرده و میزان واردات مجاز و اقلام آن را مشخص کنیم. پیمانهای ارزی نیاز به یک سیستم جامع دارد.
حال بر می گردیم به سوال اول شما؛ وقتی بدانم تا سال ۱۴۰۰ قرار است چه اتفاقی برای ما بیفتد و چه برنامههایی برای آن دارم، آثار تحریم را دستهبندی میکنم. البته ممکن است این آثار را گروههای زیادی شناسایی کرده باشند ولی بهدست کسی که باید نرسیده است. باید پرسید تا اکنون چند بار دولتهای ما در ادوار مختلف اعلام عمومی کردند که شرکتهای دانشمحور، پژوهشمحور و دانشگاهها روی این مسئله تحقیق کنید و نتیجه راه اتاق فکر تحویل دهید؟
اگر تمام ارکان کشور و مردم فکر کنیم ایران یک سهامی عام است، محصولش را بفروشد همه ما منتفع میشویم و اگر نفروشد هر کدام در هر نقطهای که هستیم مثل اثر پروانهای در جایی آثار سوء این را خواهیم دید. در این میان رسانهها میتوانند در تبیین این تفکر نقش مهم و سازندهای داشته باشند. از شرکت صنعت ورق آرینپاژ بگویید.
شرکت صنعت ورق آرینپاژ که تولید و تامینکننده ورقهای فولادی اصلاح شده کیفی است که برنامه تولید ۲۵ هزار تن به صورت ماهانه دارند.
محصولات صنعت ورق آرینپاژ در خودروسازی، لوازم خانگی و صنایع پایین دستی کاربرد دارد و در خط تولید این کارخانه علاوه بر بحث شستشوی ورق، گرفتن موجهای سطحی ورق، اصلاحات لبه، بازرسی و اصلاح سطح ورق و در نتیجه برش، اصلاح ابعاد و تبدیل به ابعاد مورد نیاز مشتری نیز انجام میشود.
صنعت ورق آرینپاژ علاوه بر تولید ورقهای فولادی اصلاح شده، توانسته بخشی از خط تولید را که پیش از این در انحصار چند کشور اروپایی بود بهبود و ارتقا داده و ضمن بومیسازی بخشی از خطوط، از هدر رفت حجم زیادی از محصولات فولادی جلوگیری نماید و امکان استفاده مجدد از ورقهای زائد را بدون ذوب مجدد فراهم آورد.
این واحد، با وجود تواناییهای زیاد تنها با ۱۰ درصد ظرفیت یعنی تولید ۲ تا ۳ هزار تن در ماه کار میکند. در صورت تامین نقدینگی و اجرای طرح توسعه، این واحد صنعتی میتواند ظرفیت تولید خود را به بیش از ۲۵ هزار تن در ماه و اشتغالزایی را از ۴۰ به ۱۰۰ نفر افزایش دهد.
بزرگترین مشکل این شرکت، تامین نقدینگی و سرمایه در گردش است یعنی برای تامین مواد اولیه نیازمند گشایش خطوط اعتباری هست که مسئولان شرکت امیدوارند با رفع این معضل به ظرفیت اسمی خود نزدیک شوند. البته وزارت صنعت، معدن و تجارت در راستای حمایت از واحدهایی از این دست، بستههای حمایتی را در نظر گرفته است برای مثال برای کمک به تامین نقدینگی واحد صنعت ورق آرینپاژ تلاش شده اعتبار اسنادی داخلی توسط یکی از بانکها صورت گیرد.
گفتنی است، نیاز ایران به ورق سرد اصلاح شده سالانه ۲ میلیون تن است که این واحد قادر است ۱۵ تا ۲۰ درصد از این میزان را تامین کند.
گفتنی است، در روزهای اخیر شاهد صادرات نخستین محموله ورقهای سرد فولادی ازکارخانه صنعت ورق آرینپاژ واقع در استان قم به کشور عراق بودیم. در وهله اول سه کشور عراق، ترکیه و افغانستان را بازار هدف خود قرار داد که صادرات به عراق تحقق یافت و موفق شد قراردادی با ارزش کلی یک میلیون دلار داشته باشد.