شمانیوز
شما نیوز

جام جهانی یا لیگ قهرمانان؛ هردو یا فقط یکی؟ 

لوکاس بیلیا، انزو پرز، کریستف کرامر و بنی هاودس در فینال های جام جهانی بازی کرده اند، ولی کدام شان راهی به ترکیب مثلا آتلتیکو مادرید پیدا خواهند کرد؟

جام جهانی یا لیگ قهرمانان؛ هردو یا فقط یکی؟ 

به گزارش شما نیوز ، حمیدرضا صدر در یادداشت جدیدش به مقایسه جام جهانی با لیگ قهرمانان پرداخته، به این که اهمیت کدام شان بیشتر است؟...

وقتی بیست و پنج سال پیش از آریگو ساچی، مربی افسانه ای ایتالیایی، در باره تفاوت های فوتبال باشگاهی و فوتبال ملی پرسیدند او پاسخ داد "... هرگز و هیچ وقت، هیچ باشگاهی به حد تیم های ملی نخواهد رسید".

شاید دیدگاه ساچی در آن دوران خردمندانه به نظر می رسید و جام های جهانی گل های سرسبد رقابت ها را به رخ می کشیدند. دورانی که باشگاه ها نقش تغذیه دهنده تیم های ملی را داشتند و بهترین بهترین ها در تیم های ملی کنار هم گرد آمده بهترین نمایش خود را ارائه می دادند. ولی آیا اکنون همه چیز دگرگون نشده؟ آیا "فوتبال ملی" پشت سر "فوتبال باشگاهی" قرار نگرفته؟

دگرگونی شگرف در سال 1995 رخ داد. زمانی که "قانون بوسمن" در اروپا همه چیز را عوض کرد. محدودیت "حداکثر سه بازیکن غیر بومی در دیدارهای باشگاهی اروپا" از میان برداشته شد و باشگاه های اروپایی اجازه پیدا کردند به صورت نامحدود بازیکنان غیراروپایی را به خدمت گرفته و روانه میدان کنند. آن چه ورق را به سود باشگاه ها و خصوصا باشگاه های بزرگ برگرداند... وقتی بازیکنان چلسی در دسامبر 1999 به رهبری جیانلوکا ویالی راهی میدان شدند حتی یک بازیکن انگلیسی هم میان شان به چشم نمی خورد. آرسنال در فوریه 2005 در هایبری بدون بازیکن انگلیسی میزبان کریستال پالاس شد و 1-5 به پیروزی چنگ زد. ترکیب توپچی ها بازتابنده همه چیز بود: لمان (آلمان)، کلیشی (فرانسه)، سیگان (فرانسه)، لورن (کامرون)، کولو توره (ساحل عاج)، ادو (برزیل)، پیرس (فرانسه)، ویرا (فرانسه)، برکمپ (هلند)، آنری (فرانسه) و ریس (اسپانیا). آن روز حتی روی نیمکت هم بازیکنی از بریتانیا به چشم نمی خورد.

سام آلاردایس، مربی سنتی انگلیسی، در 2009 بود که پس از دیدار آرسنال - پورتسموث در اشاره به این که بیست و دو بازیکن ترکیب اصلی به پانزده کشور تعلق دارند جمله "آینده تیم ملی سیاه و تاریک است" را بر زبان آورد. در آن دیدار هفت بازیکن فرانسوی، دو الجزایری و بازیکنانی از بوسنی، ایرلند، اسرائیل، ایسلند، آفریقای جنوبی، اسکاتلند، آلمان، اسپانیا، بلژیک، کامرون، ولز، کرواسی و روسیه به میدان رفتند... اینتر فینال لیگ قهرمانان 2010 برابر بایرن مونیخ را بدون حتی یک بازیکن از ایتالیا آغاز کرد. خولیو سزار، مایکون و لوسیو برزیلی بودند و ساموئل، زانتی، کامبیاسو و میلیتو، آرژانتینی. چیوو رومانیایی بود، اتوئو کامرونی بود و پاندف، مقدونیه ای. تنها ایتالیایی که به میدان رفت ماتراتزی بود که در دقیقه 92 راهی میدان شد و سوت پایان را بلافاصله به صدا درآوردند. حتی مربی آن اینتر هم ایتالیایی نبود و از پرتغال آمده بود: مورینیو.

مطالعه انجام شده روی سی و یک لیگ اروپایی نشان می دهد فقط سه باشگاه گمنام در لیگ های اواکراین و فنلاند از 466 باشگاه از بازیکن خارجی استفاده نکرده اند. در فصل سپری شده بیش از 90 درصد بازیکنانی که برای چلسی به میدان رفتند خارجی بودند. این رقم برای آرسنال 84 در صد بود، برای ناپولی 82 و برای لاتزیو و اینتر 80 در صد. بازیکنان خارجی دو تیم شهر منچستر حدود 78 درصد بازی ها را به خود اختصاص دادند. حتی آلمان هم که سرمایه گذاری فراوانی روی بازیکنان بومی اش انجام داده به 5/50 درصد بازیکنان خارجی در میادین دل بست.

در چنین قابی لیگ قهرمانان هم در زمینه اعتبار و هم توانایی مالی قدرت بی حصری پیدا کرده اند و باشگاه های ثروتمند اروپا ثروتمند تر شده اند. حالا تیم های دوم باشگاه های بزرگ - مثلا سیتی و یونایتد - قوی تر از تیم های میانه جدولی لیگ های شان شده اند. همه اینها قدرت باشگاه های بزرگ را ورای تیم های ملی شان برده. چنان که ترکیب جادویی منچسترسیتی، قهرمان لیگ برتر، قابل مقایسه با ترکیب خام طبعانه تیم ملی انگلیس در جام جهانی نیست. در چنین قابی بوده که نه هلند راهی جام جهانی 2018 شده و نه ایتالیا.

لوکاس بیلیا، انزو پرز، کریستف کرامر و بنی هاودس در فینال های جام جهانی بازی کرده اند، ولی کدام شان راهی مثلا به ترکیب آتلتیکو مادرید پیدا خواهند کرد؟ هیچ کدام شان. باشگاه های بزرگ در صورت نیاز به یک مهاجم نیشدار بلافاصله راهی بازار شده و شکارشان را انجام می دهند، ولی برای مثال آلمان که برنامه ریزی شده ترین فوتبال جهان را دارد طی تورنمنت های اخیر در خط حمله دل به کلوزه سی و شش ساله و ماریو گومز مصدوم و حتی پودولسکی که جایی در ترکیب آرسنال نداشت بست.

حالا ابداعات تاکتیکی را باید در باشگاه های بزرگ جستجو کرد، پرسینگ، یارگیری و پاسکاری ها را. حالا تیم های ملی بسان سال های دور فرصت گره زدن بازیکنان و تمرینات پرشمار را پیدا نمی کنند. چنان که لویی ونگال در جام جهانی 2014 برغم اعتقاد فراوانش به سیستم 3-3-4 با توجه به ضعف مدافعانش به سیستم 2-5-3 دل بست و سرانجام سقوط کرد. آن چه که برای مربیان حاضر در لیگ قهرمانان مفهومی ندارد... حالا تیم های ملی با فاصله زیادی پشت سر باشگاه ها قرار گرفته اند. حالا هویت تیمی را باید در باشگاه ها جستجو کرد، مثلا بارسلونا و آتلتیکو مادرید، و نه تیم های ملی. حالا لیگ قهرمانان بالاتر از جام جهانی قرار گرفته و اگر از آریگو ساچی همان سئوال دو دهه پیش را بپرسند پاسخ دیگری خواهد داد.

حمیدرضا صدر

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied