شمانیوز
شما نیوز

نقش دولت‌ در موفقیت برنامه‌های زیست محیطی

جهان به مانند سیستمی است که همه اجزای آن به هم پیوسته است و هر کنش در آن، واکنشی را در پی خواهد داشت. رابطه متقابل انسان و محیط زیست در بلندمدت از قوانین ترمودینامیک پیروی می‌کند.

نقش دولت‌ در موفقیت برنامه‌های زیست محیطی

به گزارش شما نیوز ، جهان به مانند سیستمی است که همه اجزای آن به هم پیوسته است و هر کنش در آن، واکنشی را در پی خواهد داشت. رابطه متقابل انسان و محیط زیست در بلندمدت از قوانین ترمودینامیک پیروی می‌کند. براساس قانون اول ترمودینامیک، مجموع انرژی و ماده موجود در یک سیستم بسته، همیشه مقدار ثابتی است و فعالیت‌های مختلف، انرژی را نه تولید و نه نابود می‌کنند بلکه از شکلی به شکلی دیگر در می‌آورند. قانون دوم ترمودینامیک بیان می‌دارد که در تبدیل انرژی‌ها به هم، همواره مقداری انرژی هدر می‌رود.

به بیان دیگر، در رابطه با انرژی ما نمی‌توانیم هر آنچه را که داده‌ایم پس بگیریم. قوانین ترمودینامیک، ضرورت حفظ محیط زیست را نشان می‌دهند و به ما می‌آموزند که چه کاری را باید انجام دهیم و چه کاری را نباید انجام دهیم. جهانی که در آن زندگی می‌کنیم یک سیستم بسته است و هر عملی در آن، بر بخش دیگر اثرگذار است. برای مثال، تخلیه زباله‌های صنعتی در اقیانوس، بر کیفیت زندگی مردمی که کیلومترها دورتر از سواحل زندگی می‌کنند، اثرگذار است؛ رکود اقتصادی در یک کشور، بر همسایگان و دورترین کشورها تاثیر منفی خواهد داشت؛ عدم روزآمد شدن موتور خودروها و استفاده بیش از حد از سوخت‌های فسیلی موجب گرم شدن زمین خواهد شد و همه ساکنین آن را دچار بحران می‌سازد؛ تصمیم پدران ما برای کاشتن درخت در نقطه‌ای از زمین، تا نسل‌ها ادامه خواهد یافت و بر زندگی فرزندان‌مان نیز اثرگذار خواهد بود.

پایداری محیط زیست به چه معناست؟

پایداری محیط زیست به معنای حفظ زمین به بهترین شکل برای نسل آینده و عدم کاهش منابع طبیعی آن است. اجزای محیط زیست شامل تنوع زیستی، مواد، انرژی و تعاملات بیوفیزیکی (زیستی - فیزیکی) است و پایداری محیط زیست بر کاهش اتلاف انرژی، کاهش تولید آلاینده‌ها، بکارگیری مواد قابل بازگشت به چرخه طبیعت و بازیافت مواد تاکید دارد.

حفظ تعادل کلی زمین به محافظت از آن وابسته است. طبیعت، میلیاردها سال با بکارگیری چهار اصل انرژی خورشید، حفظ تنوع زیستی، تنظیم جمعیت و چرخه مواد غذایی توانسته پایداری خود را حفظ کند. این چهار مورد درسی هستند که ما می‌توانیم از طبیعت بیاموزیم و برای زندگی خود به کار ببریم.

ردپای اکولوژیک انسان

رد پای اکولوژیک به معنای اثر یا باری است که از سوی انسان یا انسان‌ها بر کره زمین تحمیل می‌شود. برای مثال، رد پای اکولوژیک یک شهر به معنای بار تحمیل شده توسط آن شهر بر محیط زیست، برای تامین نیازهایی چون مواد اولیه، آب و انرژی است. هرچه رد پای انسان از مقدار ظرفیت زیستی تجدیدپذیر بزرگ‌تر شود به سمت ناپایداری می‌رود. در واقع انسان‌ها، هم از طریق مصرف منابع و هم از طریق آلوده کردن زمین با مواد زائد، بر آن فشار وارد می‌آورند که این میزان در دهه‌های اخیر به شدت در حال افزایش بوده است.

در برخی کشورها، رد پای اکولوژیک بسیار بیش از ظرفیت است. مثلا رد پای اکولوژیکی ایتالیا سه برابر مساحت آن است. در چین نیز به عنوان سریع‌ترین کشور در حال توسعه، بالاترین میزان مصرف آرد، برنج، گوشت، زغال سنگ، کود شیمیایی، آهن، سیمان و نیز بالاترین میزان استفاده کننده از گوشی‌های تلفن، تلویزیون و یخچال گزارش شده و برآورد شده است که در آینده‌ای نه چندان دور، چین دو سوم برداشت حبوبات جهان را داشته باشد و دو برابر میزان فعلی کاغذ تولید کند و بیش از میزان فعلی تولید روغن در جهان، روغن تولید کند.

برای حفظ محیط زیست، رعایت اصول چهارگانه به حداقل رساندن مصرف منابع طبیعی تجدیدناپذیر، مصرف پایدار منابع طبیعی تجدیدپذیر، کنترل تولید آلودگی و زباله در حد ظرفیت جذب محلی و جهانی و تامین نیازهای اساسی انسانی و اجتماعی و فراهم آوردن محیطی مناسب برای نسل‌های آتی الزامی است.

نقش دولت‌ها در موفقیت برنامه‌های زیست محیطی

حکمرانی به معنای اعمال قدرت سیاسی، اقتصادی و اداری برای اداره امور کشور در همه سطوح است. حکمرانی خوب از ویژگی‌هایی چون مشارکت همگانی، قانون محوری، شفافیت کافی، پاسخگویی حکومت، تصمیم‌گیری خردمندانه و نگاه دوراندیشانه برخوردار است و در نهایت، رابطه مناسب و متعالی دولت و مردم را در پی خواهد داشت. هنگامی که مردم احساس کنند کشور به آنها تعلق دارد و مالک اصلی منابع خودشان هستند، به شکل مطلوب‌تری از منابع استفاده می‌کنند و آینده را نیز در نظر می‌گیرند. داشتن احساس تعلق اجتماعی همچنین سبب می‌شود تا افراد احساس کنند که قدرت کافی را برای حل مشکلات جامعه خود دارند.

در حکمرانی خوب، این‌که زمامدار و دولت تنها کارهای خوب را انجام دهد ملاک نیست، بلکه او وظیفه دارد کارهای خوب را خوب انجام دهد. از این‌رو ضروری است که دولت با بخش‌های خصوصی همکاری کند، نهادهای مدنی و مردم را به کار گیرد، بسیاری از اختیارات خود را تفویض کند، سطح سلامت و بهداشت را ارتقاء بخشد، برای رفع فقر تلاش کند، به تنوع و تکثر احترام بگذارد و حقوق مردم و برابری آن را مدنظر قرار دهد. تمرکززدایی و واگذاری قدرت از سوی دولت مرکزی سبب مشارکت همه اعضا و گروه‌های اجتماعی در حفظ محیط زیست و رفاه اجتماعی و اقتصادی می‌شود. در مقابل، تمرکز در نهاد دولت سبب می‌شود که مردم اموال عمومی و محیط زیست را متعلق به دولت بدانند نه خود. در نتیجه فرهنگ استفاده مطلوب شکل نخواهد گرفت.

بر اساس کتاب «ورزش و محیط زیست»، دولت‌ها از روش‌های مختلفی چون پرداخت یارانه، جریمه کردن متخلفان، قیمت‌گذاری شناور، قانون‌گذاری منعطف و به کارگیری اهرم مالیات، به منظور کنترل آلاینده‌های محیطی و آثار زیان بخشی آنها بر محیط زیست استفاده می‌کنند. برخی متخصصان عقیده دارند که باید قوانینی وضع شوند که قیمت کالاها و خدمات، هزینه‌های زیست محیطی مخرب آنها را نیز شامل شود. در واقع محصولات و خدماتی که ما استفاده می‌کنیم و مبلغی که برای آنها می‌پردازیم، در بیشتر موارد همه هزینه تمام شده آنها را شامل نمی‌شود. برای مثال، برای تولید خودرویی که ۵۰۰۰ دلار قیمت دارد حدود ۴۰ روز کاری صرف شده و تنها برای تولید فولاد آن، هزاران لیتر آب مصرف شده است.

نقش مالیات آلوده‌سازی محیط، در کاهش آلودگی

این موضوع بدون احتساب لطمه‌های زیست محیطی خودرو، مصرف سوخت‌های فسیلی، استهلاک جاده و بیماری‌هایی که در اثر آلودگی در بین سایر شهروندان ایجاد می‌کند، است. هدف از مالیات‌های مختلفی که بر اتومبیل‌های بزرگ، سوخت، سیگار، دی‌اکسید کربن و نوشابه وضع شده، کاهش آلودگی زیست محیطی است. در کشورهای فرانسه، آلمان، سوئد و بریتانیا، مالیات آلوده‌سازی محیط، نقش مهمی در کاهش آلودگی داشته است. با این حال، این سیاست‌گذاری‌ها مشکلاتی نیز دارند. برای مثال، دریافت مالیات تولید کربن که برای حفظ محیط زیست در برابر آلودگی عظیم ناشی از صنایع اجتناب‌ناپذیر است در برخی کشورها سبب افزایش قیمت تمام شده اجناس تولیدی شده است. از این‌رو این مالیات باید به اندازه‌ای باشد که هزینه‌های صرف شده برای کاهش آلودگی و آلاینده‌ها را جبران نماید. همچنین باید برای سازمان‌ها و نهادهایی که رفتارهای سودمند برای محیط زیست انجام داده‌اند مشوق‌های مالیاتی و برای رفتارهای زیان‌بخش نیز جریمه در نظر گرفته شود.

وضع مالیات و استانداردهای آلایندگی، تلاش‌هایی هستند که دولت‌ها به منظور کاهش مشکلات زیست محیطی انجام می‌دهند. یکی از مالیات‌هایی که می‌توان برای حفظ محیط زیست در نظر گرفت، مالیات‌هایی است که بر مواد و محصولاتی وضع می‌شوند که آثار منفی بر محیط زیست دارند، ولی تولید و مصرف آنها اجتناب‌ناپذیر است (مانند مالیات بر مصرف سوخت، سموم دفع آفات نباتی و حشره‌کش‌ها). هدف اصلی این مالیات‌ها، افزایش قیمت این مواد و در نتیجه کاهش مصرف آنهاست؛ اگرچه چنین مقرراتی در ابتدا مردم را نگران و ناراحت می‌کند، ولی براین فرضیه استوار است که هرچه به شکل کارآمدتر و کم زیان‌تری از منابع استفاده شود، ارتقای کیفیت زندگی و رفاه خود مردم را به دنبال خواهد داشت.

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied