شمانیوز
شما نیوز

رپرتاژ آگهی

لحظه دارچینی از زبان مجتبی شکوری

صحبت کردن با کسانی که حرف‌های جالبی میزنند که تا به حال مثل آن‌ها را نشنیده‌اید؛ می‌تواند دیدگاه شما را نسبت به مسائل کوچک و پیش پا افتاده به طور کامل تغییر دهد.

لحظه دارچینی از زبان مجتبی شکوری

صحبت کردن با کسانی که حرف‌های جالبی میزنند که تا به حال مثل آن‌ها را نشنیده‌اید؛ می‌تواند دیدگاه شما را نسبت به مسائل کوچک و پیش پا افتاده به طور کامل تغییر دهد. صحبت کردن با چنین افرادی یک حسن بزرگی که دارد این است که حتی اگر در بدترین شرایط زندگی خود باشید باز هم احساس سبک بالی خواهید کرد. مجتبی شکوری دقیقاً یکی از همین کسانی است که حرف‌هایی می‌زند که هر جایی پیدا نمی‌شود. او دیدگاه جدیدی به زندگی و دنیای مدرن امروزی دارد که شنیدن صحبت‌های او خالی از لطف نیست. در یکی از قسمت‌های برنامه کتاب باز به اصطلاح جالبی درباره لحظه دارچینی اشاره کرد. در ادامه می‌خواهیم بیشتر با لحظه دارچینی از زبان مجتبی شکوری آشنا شویم.

لحظه دارچینی یعنی چه؟

لحظه دارچینی با این نام عجیب و متفاوتش؛ همان لحظه از زندگی ما است که نا امید می­شویم و کل قلب ما پر می­شود از حرمان و دلسردی. در این لحظه احساس می‌کنید که فقط خودتان هستید و خودتان! تا زمانی که در اوج این حجم از بیرغبتی و دلزدگی به کار خود ادامه می‌دهید و به آن پیروز می‌شوید. دیگر کسی به شما نمی‌خندد؛ زیرا شما جا نزده‌اید و تمام قد در برابر همه تلخی­ها ایستاده‌اید! دنیا جای بدی است اما ارزش جنگیدن دارد. دنیا پر از لحظه‌های دارچینی است. اما تغییر از کجا آغاز می‌شود؟ در کجا به پایان می‌رسد؟ چه زمانی باید تغییر را احساس کنیم؟ موفقیت را از کجا باید به دست آوریم؟ آیا همزمان رضایت هم باید همراه آن باشد یا خیر؟ این‌ها از جمله سوالاتی هستند که هر انسانی قبل از اینکه بخواهد تغییر و رشد کردن خود را آغاز کند باید از خود بپرسد. از نظر من، انسانی که راه تغییر و رشد را آغاز می‌کند همه تلاش خود را برای یاد گرفتن انجام می‌دهد و همه کارهایی که انجام می‌دهد به این دلیل است که یک جایی برای یک لحظه نامعلوم از مرز قبلی خود عبور کند. البته این گذشتن از مرز توانمندی همیشه به اندازه لحظه‌های دارچینی روشن و شفاف نیست. گاهی اوقات مدت‌ها طول می‌کشد که ما از مرز قبلی باورها و اهداف خود عبور کنیم اما متوجه آن نیستیم. شاید حتی روزها، ماه‌ها و سال‌ها بگذرد تا به خودمان بیاییم و این تغییر را حس کنیم.

دنیا جای آدم‌های بزرگ است. اما از نظر من دنیا برای تمام شکست خورده‌هایی است که برای زندگی خود پله می‌سازند. پله‌هایی که در ساختن آن‌ها پر از مصالح بد، مهندس نابلد و زلزله وجود دارد. گاهی اوقات برخی از گریه‌ها، فکرها، خنده‌ها و انسان‌ها باعث ایجاد یک تغییر بزرگ می‌شوند. گریه‌هایی که شاید از بیرون برای تو یک گریه و یا پا گذاشتن روی غرور باشد اما از درون تا ابد جای آن باقی می‌ماند. دنیا جای قشنگی نیست اما به هر حال ارزش زیبا شدن را دارد. فقط یک دلیل می‌تواند دنیایی را بسازد که شما داخل آن رهبر خودتان باشید. مجتبی شکوری دوبار وارد این دنیا شده است. او دو دنیایی کاملا متفاوت را حس کرده ولی هر دو بار از زندگی خود استفاده کرده است. انسان‌ها برای اینکه مزه زندگی را بفهمند فقط می‌نشینند و از موفقیت‌های بقیه لذت می‌برند. در حالی‌که مجتبی شکوری بلند شد و فهمید که برای چه زندگی می‌کند و برای چه وجود دارد.

در آخر

اما مجتبی شکوری علاوه بر حرف‌های دلنشینی که می‌زند، کتاب‌های مختلفی هم به ما معرفی کرده که با خواندن آن‌ها بتوانیم زندگی خود را تغییر دهیم و درس‌های آن را به نوعی آویزه گوشمان کنیم. اگر دوست دارید کتاب‌های پیشنهادی ایشان مانند فرزانگی در عصر تفرقه و در باب شجاعت را بخوانید، می‌توانید به سایت فیدیبو مراجعه کرده و کتاب الکترونیکی و صوتی فیدیبو را بخوانید و گوش دهید.

* این مطلب رپرتاژ آگهی میباشد و سایت شمانیوز هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied