مقایسه کیفیت یک استارتاپ در گذشته با امروز
پای حرف بسیاری از آدمهای روزگار قدیمی که بنشینیم همهشان قصههای خوشرنگ و لعابی از روزهای قدیم دارند و محصولاتی که قبلترها اگرچه ساده بود، اما کیفیت بالایی داشت.پای حرف بسیاری از آدمهای روزگار قدیمی که بنشینیم همهشان قصههای خوشرنگ و لعابی از روزهای قدیم دارند و محصولاتی که قبلترها اگرچه ساده بود، اما کیفیت بالایی داشت.
میگویند هر چیزی قدیمیاش بهتر است؛ از محصولاتی که قبلا کیفیت بهتری داشتند گرفته تا دوستان قدیمی که هیچوقت با تازهترها جایگزین نمیشوند. اصلا این حس تداعیگر چیزی شبیه همان نوستالژی است که هیچگاه از یاد نمیرود و حتی کمرنگ هم نمیشود. قصه خیلی چیزهای تازه در زندگی امروزی آدمها همین است. مواد شویندهای که با وجود تنوع بسیار بالا قافیه را به نمونههای قدیمی مانند شامپو تخممرغی و تاید میبازند، خوراکیهایی که به زعم عدهای قدیمترها طعم بهتری داشتند و هنوز هیچچیزی جای پفک نمکی سابق را نمیگیرد، طبیعتی که در گذشته زیباتر بوده، چرخ اقتصادی که قدیمترها بهتر میچرخیده، آسمانی که در گذشته آبیتر بوده و حتی برف بیشتری داشته است.
پای حرف بسیاری از آدمهای روزگار قدیمی که بنشینیم همهشان قصههای خوشرنگ و لعابی از روزهای قدیم دارند و محصولاتی که قبلترها اگرچه ساده بود، اما کیفیت بالایی داشت. به اعتقاد آنها تمام آن محصولات خوب در جغرافیای زمان رنگ باختهاند و این قصه هر روز به شکل دیگری تکرار میشود؛ رستورانی در ابتدای افتتاحیهاش حسابی سنگ تمام میگذارد و غذایی با حجم زیاد، طعم عالی و ظاهری بینظیر تحویل مشتری میدهد و چند صباحی که میگذرد، از کیفیت میافتد و دیگر خبری از آن برو و بیای اولش نیست. یا مثلا اسنپ که به زعم خیلیها روزهای اول کیفیت بهتری داشته و حالا که جای پایش سفت شده دیگر فقط به فکر کمیت است و با کیفیت کاری ندارد.
واقعیت اما این است که گذر زمان لزوما نقشی در کاهش کیفیت یک امکان ندارد. خیلی وقتها قضیه همان حس خوبی است که روزهای اول دلنشین به حساب میآمده اما از یک جایی به بعد رنگ تکرار میگیرد و برای همین است که مخاطب ذائقهاش به آن عادت میکند و تحلیلش این است که کیفیت پایین آمده است. این در حالی است که مسئله از جایی ناشی میشود که سطح توقع ما آدمها در طول زمان تغییر میکند و دیگر به داشتههای قبلی قانع نیستیم. اگر اسنپ روز اول به دلیل ارزانی قیمتش محصولی ایدهآل به نظر رسیده، حالا هم همین است و با وجود بحرانهای شدید اقتصادی حاکم بر جامعه، نهایت تلاش خود را کرده و میکند که همچنان ارزان و بهصرفه بماند.
اگر قبلترها ناوگان اسنپ ماشینهای مدل بالا و باکیفیت بسیار زیادی داشت، حالا هم همانها را دارد اما طبیعتا با رشد چندین درصدی این سامانه نسبت به سال گذشته و سالهای قبلتر از آن، تعداد خودروهای بیشتری در این سرویس فعالیت میکنند. از آنجائیکه اشتغالزایی دغدغه بزرگ سرویس اسنپ است، بدونشک این سامانه نمیتواند با ایجاد محدودیت در خودروهای ثبتنامی عدهای را از این امکان محروم کند. این در حالی است که با ارائه خدمات جانبی به رانندگان مانند تسهیلات تعویض و تعمیر خودرو تلاش میکند رانندگان را به خرید خودروهای مدل جدیدتر تشویق کند.
علاوه بر این، طبق ادعای تیم کنترل کیفی اسنپ، اعداد و ارقام نشان میدهند که میزان سختگیری سامانه اسنپ درباره عملکرد رانندهها نسبت به گذشته بیشتر شده و با فرمت جدید نظرسنجی و امتیازدهی که در پایان هر سفر در دسترس مسافران قرار میگیرد، درباره کیفیت سفرهای اسنپی با حساسیت بیشتری تصمیمگیری میشود. بر اساس گزارشهای روابط عمومی اسنپ، افزایش میزان درخواستها از سوی مردم نشان میدهد که میزان رضایت از این سامانه نسبت به گذشته رو به افزایش بوده و این خود مهر تاییدی بر بهبود روز افزون اسنپ بوده است.
آنطور که شاید تنها پاشنهآشیل سامانه اسنپ که عدهای را به اعتراض وا داشته و معتقدند اسنپ هم مانند خیلی چیزهای دیگر قبلا بهتر بوده، موضوع هزینهای است که بین راننده و مسافر رد و بدل میشود. قبلترها که اوضاع اقتصادی مثل امروز اینقدر مشوش نبود، رانندهها از دستمزدشان بسیار راضی بودند و این رضایت را در ادبیات گفتارشان با مسافر و ارائه امکاناتی مانند پذیرایی در ماشین به صورت خودجوش و غیره به خوبی نشان میدادند. این در حالی است که با وجود تمام شلختگیهای اقتصادی حاکم بر جامعه و گرانی و افزایش قیمتها، اسنپ تلاش میکند همچنان قیمتها را پایین نگه دارد و تن به گرانیها ندهد.
اما همین وفای به عهد بهای سنگینی برای این سامانه داشته چرا که عدم افزایش قیمت در سفرهای اسنپی باعث شده رانندگان مثل قبل رضایت مالی نداشته باشند و این نارضایتی را به نحوی به مسافران بروز میدهند. آنطرف مسافران در عین حالیکه دوست ندارند هزینه سفرهایشان به موازات شرایط اقتصادی افزایش پیدا کند، توقع دارند رانندهها همان همراهان مهربانی باشند که چای و آب معدنی دستشان میدادند. این وسط اسنپ میماند و دغدغه به دست آوردن دلِ دلدار طوریکه نه سیخ بسوزد و نه کباب!