شلیک به هاشمی رفسنجانی در حرم امامخمینی
دهه فجر سال ۱۳۷۲ با تیراندازی به سوی رئیس جمهور وقت هاشمی رفسنجانی آغاز شد. تروری ناموفق که ضارب آن پس از شلیک چهارگلوله دستگیر شد. به گفته هاشمی رفسنجانی قرار بود این خبر سانسور شود ولی حضور خبرنگاران و مهمانان خارجی مانع از این امر شد تا ترور رئیس جمهور در پانزدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی آن هم در آرامگاه رهبر انقلاب در تاریخ ثبت و ضبط شود.
در این حادثه چهار گلوله شلیک شد که به روایت شاهدین ماجرا احتمالاً سه گلوله آن به دلیل حمله مردم به ضارب، به صورت هوایی شلیک شد.
در پی این اتفاق در محدوده ضریح امام خمینی(ره) فضا متشنج شد و نیروهای انتظامی تلاش کردند تا ضارب را از دست مردمی که به گزارش روزنامه جمهوری اسلامی «خشمگین» بودند؛ خارج کنند.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در این باره مینویسد: «چند دقیقه از صحبت من گذشته بود که صدای چهار شلیک تیر از راه دور شنیده شد. اول خیال کردم لامپهای برق ترکیده، ولی شعارهای مردم و مرگ بر منافق و اجتماع مردم در ضلع غربی مرقد، روشن کرد که گلوله شلیک شده، ولی من تعادل را حفظ کردم و به صحبت ادامه دادم. آقای {محمود} مرتضاییفر {وزیر شعار} خواست توضیح دهد، نگذاشتم. احمد آقا هم از پشت پرده آمد و تا آخر صحبت کنار من ایستاد.»
به گفته هاشمی رفسنجانی شخص ضارب را مردم خلع سلاح کرده و تحویل انتظامات داده بودند و محافظان هاشمی رفسنجانی از ضارب یک اسلحهی لامای ۳۸۰ کوچک به اضافه کارتهای شناسایی او شامل کارت نیروی انتظامی، کارت خبرنگاری، کارت دانشجویی دانشگاه آزاد و کارت ورود به جشنوارهها را پیدا کرده بودند. همچنین به دستور او ضارب دستگیر شده را تحویل بازداشتگاه میدهند.
همان زمان یک فرمانده نیروی انتظامی نیز در این رابطه گفت: «سلاح فرد دستگیر شده یک کلت از نوع کالیبر کوچک و ساخت آمریکا است.»
به نقل از خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی که آن روز در جایگاه حضور داشت هاشمی رفسنجانی در واکنش نسبت به اقدام ضارب، خونسردی خود را کاملاً حفظ کرده بود. به گونهای که حتی وقتی یکی از محافظانش مقابل او و جلوی تریبون قرار میگیرد با اشاره دست او، مجبور میشود از مقابل هاشمی رفسنجانی کنار برود.
در خاطرات رئیس جمهور وقت آن روزها، در این باره آمده است که «خوشبختانه خونسردی خود را به خوبی حفظ کردم و به طور عادی سخنرانی را در حد معمول به پایان بردم.»
او همچنین نوشته که شب هنگام وقتی این سخنرانی را از تلویزیون دیده است «از منظره مجلس و خونسردی خود، عکس العمل خوب مردم و حاج احمد خمینی لذت برده است.»
ضارب که بود؟
شاهدین ماجرا میگفتند او در فاصلهای از جایگاه قرار گرفته بود که در صورت نشانهروی درست هم به دلیل فاصله زیاد نمیتوانست در اقدام خود موفق باشد.
نیکاختر در بازجوییهای اولیه گفت که قصد سوءقصد به فرد خاصی را نداشته و هدفش از تیراندازی، تحتالشعاع قرار دادن شادی و سرور مردم در آغاز مراسم دهه فجر بوده است.
اما به گزارش روزنامه جمهوری اسلامی و به نقل از یک افسر مسئول حفاظت مراسم از اطلاعات به دست آمده در بازجوییهای روشن شد که قصد مرد مسلح احتمالاً مطرح کردن گروهکهای تروریستی بوده است.
در مطلب جمهوری اسلامی آمده است: یک جوان که با نیکاختر درگیر شد ضارب را پریشان احوال توصیف کرده بود که «از چند دقیقه پیش از این اقدام بهشدت میلرزید. حرکات این فرد در حدی غیرعادی بود که توجه اطرافیان را به خود معطوف کرده بود. وقتی اسلحه خود را بیرون کشید تقریباً کنترل خود را از دست داده بود. من خودم مچ دست او را محکم گرفتم. در این فاصله صدای شلیک چند گلوله را شنیدم.»
کیفیت انتشار خبر ترور
این را آقای فریدون وردینژاد رییس سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی در تماسی تلفنی به هاشمی رفسنجانی اطلاع میدهد و از او «برای کیفیت پخش خبر» نظرخواهی میکند.
در این باره در خاطرات هاشمی رفسنجانی آمده است: «گفتم حقیقت را بگویند. گفت: قبل از ما خبرگزاری فرانسه، خبر را مخابره کرده و گفته که تیرها به سوی من شلیک شده است، ولی اعتراف کرده که من بدون توجه، به سخنان خود ادامه دادهام و مردم شعار مرگ بر منافق دادهاند. به هرحال با توجه به حضور خبرنگاران داخلی و خارجی و مهمانان خارجی در داخل و انبوه مردم، درست نبود که خبر سانسور شود.»
به این ترتیب حضور خبرنگاران و مهمانان خارجی، سانسور این خبر را ناممکن کرد تا ترور هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران آن هم در آغاز پانزدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ثبت شود.
ضارب چه شد؟
متن کامل خاطره روز سه شنبه ۱۲ بهمن سال ۷۲ آیتالله هاشمی رفسنجانی
"از دیشب تا امروز ظهر، باران بسیار خوبی باریده است. تا ساعت ۱۰ صبح کارها را انجام دادم. سپس برای مراسم آغاز جشنهای دهه فجر به مرقد امام رفتیم. در خیابانها موارد زیادی آب باران جمع شده بود. استقبال پرشوری از طرف مردم هنگام ورود ابراز شد. چند دقیقه از صحبت من گذشته بود که صدای چهار شلیک تیر از راه دور شنیده شد. اول خیال کردم لامپهای برق ترکیده، ولی شعارهای مردم و مرگ بر منافق و اجتماع مردم در ضلع غربی مرقد، روشن کرد که گلوله شلیک شده، ولی من تعادل را حفظ کردم و به صحبت ادامه دادم. آقای {محمود} مرتضاییفر {وزیر شعار} خواست توضیح دهد، نگذاشتم. احمد آقا هم از پشت پرده آمد و تا آخر صحبت کنار من ایستاد.
خوشبختانه خونسردی خود را به خوبی حفظ کردم و به طور عادی سخنرانی را در حد معمول به پایان بردم. شب که سخنرانی به طور کامل از سیما پخش شد، از منظره مجلس و خونسردی خودم و عکس العمل خوب مردم و حاج احمد خمینی لذت بردم. آن شخص {کوروش نیک اختر} را مردم خلع سلاح کرده و تحویل انتظامات داده بودند. محافظان من، اسلحه که لامای {۳۸۰} کوچکی بود به اضافه کارتهای شناسایی او را گرفته بودند. کارت نیروی انتظامی، کارت خبرنگاری و کارت دانشجویی دانشگاه آزاد و کارت ورود به جشنوارهها را داشت. گفتم تحویل بازداشتگاه بدهند. سرانجام معلوم شد که او از پرسنل نیروی انتظامی و کمیتهای است.
به دفتر آمدم. رهبری با دلهره، تلفنی احوال پرسی کردند. همه تلفنهای دفتر از طرف مردم و دوستان اشغال شده بود. به تلفنهای آقای {محمد} یزدی و آقای دکتر حبیبی و اخوی محمد جواب دادم و برای قطع این مراجعات و ناراحتی مردم که در اثر اعلان خبر تیراندازی از رادیو در سراسر کشور بروز کرده بود، مصاحبه تلفنی با رادیو نمودم که در اخبار پخش شد.
محسن و فاطی با عجله آمدند و خیالشان راحت شد. گفتم تلفن عفت در مدینه را بگیرند که به او خبر بدهیم که از شنیدن خبر از رسانهها ناراحت نشود. خوشبختانه خودش زود تماس گرفت. ولی هنوز خبر را نشنیده بود؛ اگر چه اکبر آقا اعرابی محافظش، مطلع شده و به او نگفته بود. از سفرش راضی است و گفت که حاجیه والده و بستگان دیگر هم آنجا هستند و سالم اند.
آقای {فریدون} وردی نژاد رییس سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی {ایرنا}، تلفن کرد و برای کیفیت پخش خبر، نظرم را خواست. پیشنهاد شده بود که بگویند شلیک در شلوغی در اثر ضربه دست مامور به ماشه اسلحه بوده است؛ گفتم حقیقت را بگویند. گفت: قبل از ما خبرگزاری فرانسه، خبر را مخابره کرده و گفته که تیرها به سوی من شلیک شده است، ولی اعتراف کرده که من بدون توجه، به سخنان خود ادامه دادهام و مردم شعار مرگ بر منافق دادهاند. به هرحال با توجه به حضور خبرنگاران داخلی و خارجی و مهمانان خارجی در داخل و انبوه مردم، درست نبود که خبر سانسور شود.
عصر شورای عالی اداری جلسه داشت. بحثمان در مورد اصلاحمدیریت ناتمام ماند. تا ساعت هشت و نیم شب کارها را انجام دادم و به خانه آمدم."