حرام شدن ابدی زن و شوهر جوان به دلیل یک حکم شرعی
در صورتی که مادربزرگی به فرزند دختر خود شیر دهد، مادر و پدر آن نوزاد بر یکدیگر حرام ابدی می شوند و باید از هم جدا شوند و به هیچ عنوان امکان بازگشت و ازدواج مجدد آن زوج وجود ندارد.
به گزارش شمانیوز: در صورتی که مادربزرگی به فرزند دختر خود شیر دهد، مادر و پدر آن نوزاد بر یکدیگر حرام ابدی می شوند و باید از هم جدا شوند و به هیچ عنوان امکان بازگشت و ازدواج مجدد آن زوج وجود ندارد.
چندی پیش زوج جوانی که کمتر از ۵ سال از زندگی مشترکشان گذشته بود و تنها ۳ ماه از تولد اولین فرزندشان می گذشت، عازم سفر حج می شوند و نوزاد سه ماهه خود را به مادربزرگ می سپارند تا زمان بازگشت مادر و پدر از نوه خود مراقبت کند.
مادر بزرگ که خود او نیز صاحب فرزند نوزادی بوده است، با کمال میل، مراقبت از نوه خود را می پذیرد، زیرا از آنجا که خود فرزند نوزادی داشته است، به گمان خود می تواند همزمان به نوه اش شیر دهد.
حدود بیش از یک ماه، این فرزند نزد مادر بزرگِ مادری خویش مراقبت شده و از شیر او استفاده می کند؛ پس از بازگشت پدر و مادر این نوزاد، فرزند نزد مادر خود بازگردانده می شود؛ مدتی بعد مادر بزرگ که در جلسه ی روضهای شرکت کرده بود، پس از سخنرانی خطیب آن جلسه، از احکام شیر دادن به فرزند اطلاع پیدا می کند و آنجاست که تمام دنیا را در مقابل خود تیره و تار می بیند.
خطیب آن جلسه در رابطه با احکام شیر دادن به فرزند، گفته بود " در صورتی که مادربزرگی به فرزند دختر خود شیر دهد، مادر و پدر آن نوزاد بر یکدیگر حرام ابدی می شوند و باید از هم جدا شوند و به هیچ عنوان امکان بازگشت و ازدواج مجدد آن زوج وجود ندارد".
مادر بزرگ پس از این جلسه، از تمامی مراجع برای حکم شرعی و فقهی این مسئله تحقیق می کند و متوجه می شود که مراجع عظام دررساله ها و توضیح المسائل خود در رابطه با این مسئله، حکم به "حرمت ابدی" این زوج می دهند و هیچ راه حلی برای رفع این مشکل وجود ندارد.
در فقه اسلام، حرام اَبدی یا حرمت مؤبد، به حرام بودن ازدواج مرد و زنی برای همیشه گفته می شود؛ به این معنا، هنگامی که مرد و زنی به یکدیگر حرام ابدی می شوند تحت هیچ شرایطی نمی توانند با هم ازدواج کنند.
در فقه شیعه، زنای محصنه، لعان، خواندن صیغه عقد در زمان عده و احرام، لواط با پسر، پدر و برادر زن و طلاق همسر پس از مرتبه نهم از جمله مسائلی است که موجب حرام شدن ازدواج زن و مرد برای همیشه میشود؛ شیر دادن مادر به فرزند دختر خود (نوه دختری) نیز از جمله همین امور است.
البته باید توجه داشت که شیر دادن به نوزاد و احکامی که پس از آن متوجه این امر می شود، شرایط خاص خود را دارد که به طور مفصل در توضیح المسائل مراجع آمده است و به این شکل نیست که هر خانمی که به نوزادی شیر دهد، چنین احکامی بر او مترتب شود.
از نظر مذهب شیعه امامیه (ع) شیر دادنی که علت محرم شدن است، چند شرط برای آن در نظر گرفته شده است که در اینجا، به ۴ مورد آن اشاره می شود:
۱- به بچه شیرخوار شیر مادری را بنوشد که دارای بچه بوده و همسر داشته باشد.
۲- بچه به واسطه مرض، شیر را برنگرداند و اگر برگرداند، بنابر احتیاط واجب، کسانی که به واسطه شیر خوردن، به آن بچه محرم می شوند، باید با او ازدواج نکنند و نگاه محرمانه هم به او نکنند.
۳ - بچه شیر را از پستان زن بمکد نه این که با وسیله ای شیر را در کام بچه بریزند.
۴- شیر خالص بوده و با چیز دیگری مثل غذا، مخلوط نباشد.
در مسئله حرمت ابدی زن و شوهری که مادرزن به نوه شیر داده است، بین اکثر قریب به اتفاق علما، توافق نظر وجود دارد، اما نکته قابل توجه این است که آیت الله مکارم شیرازی در حکم این مسئله با دیگر مراجع، نظر متفاوتی دارد.
بخش پاسخگویی سوالات شرعی دفتر مقام معظم رهبری در پاسخ به حکم حرمت ابدی زن و شوهری که مادر آن زن به فرزند دختر خود شیر داده است، به خبرنگار ایسنا منطقه قم، گفت: اگر این مادر به طوری به نوه دختری خود شیر دهد که باعث محرمیت شود(یعنی شرایطی که بخشی از آن ذکر شد) رعایت شده باشد، این مسئله موجب می شود که زن و شوهر به یکدیگر حرام ابدی شوند.
هم چنین در پایگاه اطلاع رسانی امام خمینی(ره) ( پرتال امام خمینی(ره)) نیز به سوالی در همین خصوص، پاسخ داده شده است: طبق مسأله ۲۴۷۲ توضیح المسائل جناب عالی، «اگر زنی بچه دختر خود را شیر دهد، آن دختر به شوهر خود حرام می شود». اگر بر اثر بی اطلاعی از مسأله، تقریباً ۲۰ بار شیر داده و بعد از اطلاع، نداده باشد چه حکمی دارد؟
بسمه تعالی، حرام می شود؛ مگر آن که شرایط معتبره در شیردادن ـ که در رساله هست ـ موجود نباشد.
بنابراین گاهی جهل به یک حکم شرعی و ندانستن احکامی که اطلاع از آن لازمه زندگی یک مسلمان و شیعه است، به همین آسانی یک زندگی را دچار مشکل می کند.
بدیهی است، از آنجا که دین اسلام، کامل ترین دین میان ادیان بوده و هست، بنابراین احکام اسلامی جهت محدود کردن زندگی انسان، وضع نشده بلکه در ورای هر حکم شرعی، علت متقن و منطقی نهفته است که با پیشرفت علم، برخی از این دلایل برای انسان مشخص شده است.
ما آنچه که مهم و جای تامل است، اینکه طبق وظیفه شرعی برهرمسلمانی واجب است که به احکام دین خود آگاه باشد و در جزئیات احکام زندگی خود، به مرجع تقلیدی که سال ها تحصیل دین کرده است، رجوع کند، همانطور که انسان، به محض بروز یک بیماری کوچک به متخصص این امر مراجعه می کند.
البته لازم است مبتلایان به این مشکل به توضیح المسائل و یا دفتر استفتائات مرجع تقلید خود مراجعه و با پرسش سوال به وظیفه دینی خود آگاه گردد.
ممنون دمت تون گرم بابت این مسأله بسیار مهیم