تجاوز جنسی 3 جوان به دختر دبیرستانی در خانه دوست پسرش + جزئیات
مریم دختر 17 ساله ای است که به دلیل غفلت و ندانم کاری از چنگال دیو صفتان جان سالم به در برده و دست به دامن پلیس شده است.
رکنا نوشت: مریم در حالیکه صدایش لرزان و چهره ای بر افروخته داشت، در حضور مددکار کلانتری 21 عالیشهر اینگونه به بیان مشکلش پرداخت: نمی دانم چطور شروع کنم آمدم که شما مرا کمک کنید. 17سال سن دارم ، وقتی 12 سالم بود پدرم در اثر بیماری از دنیا رفت و برای همیشه ما را تنها گذاشت. مادرم مجبور بود برای تأمین مخارج زندگی و اینکه دستمان جلوی هر کس و ناکسی دراز نشود، در شرکت های خدماتی کار کند.
بیشتر بخوانید :
خودکشی پسر جوان برای مدل اینستاگرامی که چندین بار ازدواج کرده بود + جزئیات
او ساعت های طولانی کار می کرد تا من احساس کمبود نکنم ولی بیچاره نمی دانست که جواب محبت هایش را اینگونه می دهم و آبرویش را می برم! چند سال به همین منوال گذشت و سعی می کردم در نبود مادرم کارهای منزل را انجام دهم. هر از گاهی هم سمانه دوستم پیش من می آمد و ساعاتی را با هم می گذراندیم.
بیشتر بخوانید:
خنده دار ترین کلیپ حسن ریوندی
متأسفانه در انتخاب دوست اشتباه کردم و بیراهه رفتم. از طریق سمانه بود که با پسری در شبکه های اجتماعی آشنا شدم و از همان روز اول ارتباط مجازی را به بیرون کشاندیم، با هم قرار می گذاشتیم و به پارک یا کافی شاپ می رفتیم. هر چند مادر بیچاره ام نبود که ببیند دارم چه غلطی می کنم و از اوقات فراغت من زیاد اطلاعی نداشت. حرف های سعید خیلی به دلم می نشست، او را مرد آرزوهایم می دیدم و در کنارش احساس خوشبختی و شاد بودن می کردم.
تا اینکه یک روز با سعید بیرون که بودیم او پیشنهاد داد که به منزل شان برویم تا کسی ما را با هم نبیند. ابتدا مقاومت کرده ولی نهایتاً با چرب زبانی همراهش شدم.
تجاوز 3 جوان به مریم 17 ساله در خانه مجردی
وارد منزل که شدیم از دیدن 2 پسر جوان حسابی شوکه شدم. خواستم برگردم ولی سعید مانع شد، قول داد که اتفاقی نمی افتد و مراقبم هست.
بعد از کمی نشستن و آشنایی با آنها آرام تر شدم ولی بعد از چند ساعت پسرها شروع به دست انداختن من کردند و و مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و سعید هم فقط نگاه می کرد و چیزی نمی گفت و هر کاری می کردم دست از من بر نمی داشتند و مرا مورد آزار و اذیت جنسی قرار دادند.
نمی دونستم چطوری از چنگال آن شیاطین خودم را خلاص کنم. آنها تهدیدم کردند که اگر به کسی درباره این اتفاق چیزی بگویم، دست از سرم بر نمی دارند، حتی آنها گفتند که از من فیلم تهیه کرده اند.
تا چند روز مات و مبهوت بودم جرأت گفتن به کسی را هم نداشتم و از آن موقع چند بار خواستم خودم را بکشم، عذاب وجدان داشتم فکر کردن درباره آن اتفاق شده بود کابوس شب و روزم. داشتم دیگه دیوانه می شدم، به زحمت با خودم کنار آمدم. به شما پناه آوردم تا کمکم کنید.
اما بعد از اینکه مددکار کلانتری با مریم صحبت کرد وی کمی آرام شد و توانست راجع به مشکلش حرف بزند.
مادر مریم در جریان موضوع قرار گرفت و قول داد از او حمایت کند.
با مشخصاتی که مریم از افراد خاطی داده بود، با پیگیری مقام قضایی نهایتاً آن چند نفر در مخفیگاه شان شناسایی و دستگیر شدند.
مجرمان با شگردهای فنی پلیس به جرم خود اعتراف نموده و جهت سیر مراحل قانونی و کیفر مجازات تحویل مقام قضایی گردیدند.
همچنین آموزش های لازم در زمینه مهارتهای زندگی و ارتباطی جهت پیشگیری از آسیب های اجتماعی به مراجع داده شد.
خدا نیست و نا بودشان کند
خوب نمیدونم تا کی باید از این خبرا بشنوم من یه پسرم خدا رو شکر دین و ایمونم محکم است اما دخترا باید بدونن که حتی با مثل من یا حتی با پیغمبر زاده هم نباید تنها جایی برن میدونم که حالیتونه اما شیطون اول شما رو گول میزنه که با اون برید و بعد میره سراغ اون که از هوای نفسش پیروی کنه. به امید روزی که دخترا کمی سر عقل بیان و پسرا هم کمی یاد خدا و مرگ و روز جزا باشن.بازم سعی کنید که عبرت بگیرید تا به عبرتی برای دیگران تبدیل نشید.
خوب از این داستان درس بگیرید که هر پسری گفت بریم پارک یا بریم خونه بگید نه کلمه ی نه میتونه جان شمارو نجات بده
بله اینجورخبرها حتما"بایددرمعرض عموم قرارگیردتاخانواده هاکنترل بیشتری روی فرزند انشان داشته باشند.ممنون ازشما
من خودم پسرم ./حتی آدم با اونی که دوسش هم داره ممکنه کار بد بکنه /اگه شما جای خلوت نرید ما کاری نمیتونیم بکنیم .ب پسرا اعتماد نکنید همین
سلام آموزنده است اما نوش دارو پس ازمرگ سهراب است باید در مدارس صداوسیما آموزش داده شود بدونه پرده گفته شود زیان گفتنش خیلی کمتر ازنگفتنش است باید آین بشکسته شود
اول باید فکر کرد بعد کار انجام داد
نتیجه روغنفکری و غرب گرایی و دوس پسر بازیاتون میشه همین تجاوزها...هنوز باید منتظر بدتر ازین ها باشیم...
دخترابایدگول این گرگ صفتها رونخورن
خاک تو سرت کنم.