تجاوز مرد رمال به دختر خواهر زنش + عکس
متهم: این اتهام را قبول ندارم، این حرفها دروغ است؛ خانواده زنم میخواستند من برای زنم ماشین بخرم و، چون نخریدم، اینطور به من تهمت زدند. این حرفها دروغ است، من آدم زحمتکشی هستم. در این هنگام قاضی گفت: اقوامت تأیید کردند برایشان جادوگری میکردی و ورد مینوشتی و رمالی و جنگیری میکردی آیا این را که مدعی جنگیری هستی هم تکذیب میکنی؟
متهم که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشد، گفت: خانواده همسرش به او تهمت زدهاند. این مرد ادعا کرد، چون همسرش خودرو میخواست و برایش نخریده است، چنین اتهامی را به او وارد کردهاند. دختر ۱۷ سالهای که شاکی پرونده است، در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده گفت: من دانشآموز بودم و خیلی دغدغه امتحان و آزمون دانشگاه را داشتم. متهم که شوهرخالهام است، به من گفت: جنگیری و رمالی بلد است. او در فامیل هم کارهایی میکرد که ما تعجب میکردیم و همه فامیل فکر میکردند او واقعا با ماوراءالطبیعه ارتباطی دارد. وقتی به من پیشنهاد داد کمکم میکند که بتوانم از طریق جنگیری در آزمونهایم موفق شوم، حرفش را باور کردم. او یکبار گفت: قرصی از سقف به زمین میافتد واقعا این اتفاق افتاد و من هم فکر کردم حرفهایش درست است.
او به من گفت: ما باید با هم ارتباط داشته باشیم تا بتواند در من نفوذ کند و کاری انجام بدهد که در کارهایم موفق شوم. من این پیشنهاد را قبول نکردم، مدتی بعد زنگ زد و گفت: اگر پیش من نیایی جنها گفتهاند تا یک ساعت دیگر پدر و مادرت را میکشند و اجساد آنها را تکهتکه میکنند. من از ترسم رفتم و او من را مورد آزار قرار داد. وقتی مقاومت کردم من را کتک زد و موهایم را کشید.
شاکی ادامه داد: این مرد یکبار دیگر هم به همین ترتیب من را تهدید کرد و آزار داد. دچار افسردگی شدید شدم و تصمیم به خودکشی گرفتم. وقتی میخواستم خودکشی کنم، مادرم فهمید من هم موضوع را برایش گفتم. مادر و پدرم شوهرخالهام را به خانه مادربزرگم کشاندند. او گفت: قبول دارم رابطهای بین ما بوده، اما دخترتان خودش خواسته است. خالهام که از شنیدن این حرف ناراحت شد، شکایت کرد و تصمیم گرفت از شوهرش جدا شود. من هم مدتی است تحت نظر روانپزشک هستم و درخواست مجازات دارم. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: این اتهام را قبول ندارم، این حرفها دروغ است؛ خانواده زنم میخواستند من برای زنم ماشین بخرم و، چون نخریدم، اینطور به من تهمت زدند. این حرفها دروغ است، من آدم زحمتکشی هستم. در این هنگام قاضی گفت: اقوامت تأیید کردند برایشان جادوگری میکردی و ورد مینوشتی و رمالی و جنگیری میکردی آیا این را که مدعی جنگیری هستی هم تکذیب میکنی؟
متهم گفت: من این حرفها را قبول ندارم. من با این دختر کاری نداشتم، او دروغ میگوید. قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.