با شهرام حقیقت دوست خیلی خوش می گذره!
شهرام حقیقت دوست متولد اسفندماه سال 1351 در رشت است. دانش آموخته کارشناسی رشته تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی است و از همان دوران دانشجویی با بازی در نمایش های حرفه ای عرصه تئاتر خود را اثبات کرد.
هفته نامه اوقات خوش - بابک نبی: شهرام حقیقت دوست متولد اسفندماه سال 1351 در رشت است. دانش آموخته کارشناسی رشته تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی است و از همان دوران دانشجویی و با اجراهای دانشجویی وارد عرصه هنر شد و کم کم با بازی در نمایش های حرفه ای عرصه تئاتر خود را اثبات کرد اما با بازی در سریال خط قرمز در سال 1379 برای عموم مخاطبان تلویزیون شناخته شد. او در فیلم ها و سریال های زیادی بازی کرده است که از میان آنها می توان به جنایت، صبح روز هفتم، مخمصه، کلاشینکف و... اشاره کرد.
همچنین حقیقت دوست در حوزه تئاتر کارنامه پر و پیمانی دارد و در نمایش های زیادی از جمله مشروطه بانو، دن کامیلیو، همسایه آقا و... بازی کرده است. او بسیار پرانرژی است و این انرژی را در کارهایی که در آنها بازی می کند همیشه به همراه دارد. بسیار عاشق سفر است. هر زمانی که وقت می کند به فیلم دیدن، کتاب خواندن و تئاتر رفتن می گذراند و بازیگری را خطرناک ترین کاری می داند که در زندگی اش انتخاب کرده. با کدام کار به صورت جدی وارد عرصه بازیگری شدید؟ اولین کاری که جدی بود در سال های دانشجویی کار مرحوم حسین پناهی بود که در سالن اصلی تئاتر شهر آن را اجرا می کردیم، در سال 1376 با نام چیزی شبیه زندگی. بین کارهایی که تاکنون در آنها بازی کرده اید کدام را نقطه عطف می دانید؟ خودم واقعا نمی توانم کارها را به این صورت مرزبندی کنم، چون این گونه مرزبندی ها را خودم ندارم، یکسری زا کارهای تئاتر و تلویزیونی و سینمایی ام است که آنها را دوست دارم، اما نقطه عطف را نمی دانم. در میان کارهایی که بازی کرده اید کدام را بیشتر دوست دارید و به دلتان بیشتر از سایر نقش هایتان چسبیده است؟ کارهایی که با حسین کیانی در حوزه تئاتر کرده ام که در این سال ها حدود 8، 9 اجرا بوده است و در طول این اجراها خیلی چیزها یاد گرفته ام و خیلی تجربه ها کسب کرده ام، در حوزه سینما هم کارهایی که با آقای سجادی انجام داده ام. من در طول مدتی که کارکرده ام کار خوب داشته ام، کار متوسط داشته ام اما همیشه همه کارها را با انرژی کامل انجام داده ام و کارهایی هم که بازخوردهای آنچنانی نداشته برای خودم به شخصه تجربه های خوبی بوده است. کار جدیدی در دست انجام دارید؟ فعلا در حال خواندن چند فیلمنامه هستم اما هنوز قطعی نشده است و ترجیح می دهم فعلا اسم شان را نبرم اما یک کار تئاتر داشتیم همین چند ماه گذشته به نام «مضحکه» شبیه قتل» کاری از حسین کیانی که قرار است آن را دوباره در ماه های آینده در سالن دیگری در تهران روی صحنه ببرم. با توجه به اینکه تجربه بازی در سه حوزه تلویزیون و نمایش و سینما را دارید، برای انتخاب نقش میان این سه حوزه برای خودتان اولویتی دارید؟ اولویت انتخابم همیشه متن خوب است، در تئاتر نمایشنامه خوب، در حوزه تصویر و سینما هم فیلمنامه خوب، خیلی برایم مرزبندی وجود ندارد. کما اینکه با تمام شرایطی که برای خودم قائل هستم در این انتخاب ها الان دو، سه سالی است که در حوزه تلویزیون کمی با شک و تردید سعی می کنم نقش انتخاب کنم، چون در حال حاضر فضای سریال سازی تلویزیون را خیلی دوست ندارم.
چقدر اهل سینما رفتن و تئاتر دیدن هستید؟ تئاتر که خیلی، معمولا همه کارهای دوستانم را می بینم، چون چندین سال است به هر حال تئاتر کار می کنم و گروه ها را می شناسم و کارهای شان را می بینم و دنبال می کنم. سینما هم می روم اما معمولا در جشنواره فیلم فجر، فیلم هایی را که در طول سال اکران می شود حدود هشتاد درصدش را می بینیم و آنهایی را هم که در جشنواره ندیده ام در طول سال وقت می کنم و در سینما می بینم. آخرین فیلمی که دیدید؟ عصر یخبندان بوده است. بهترین فیلم ایرانی که امسال دیده اید کدام بوده است؟ یک فیلم نمی توانم نام ببرم، دو، سه تا فیلم بوده است که دوست داشتم. یکی فیلم ارغوان به کارگردانی امید بنکدار و کیوان علی محمدی، فیلم مردی که اسب شد به کارگردانی امیرحسین ثقفی، فیلم عصر یخبندان را دوست داشتم به خصوص فیلمنامه اش را و فیلم آقای صمدی به نام پدر آن دیگری که خیلی خیلی حال و هوای فیلم های کاملا ایرانی سال های گذشته را به یاد می آورد و خیلی فیلم سلامتی است، فیلم روباه آقای افخمی را هم خیلی دوست داشتم با اینکه یک فیلم سیاسی بود و خیلی ها فکر می کردند که یک فیلم سفارشی است اما خیلی فیلم خوش ساختی بود و دیگر اینکه ذهنم یاری نمی کند. کارگردانی بوده است که دوست داشته باشید با او همکاری کنید؟ الان آنقدر کارگردان های جوان و خوش ذوقی آمده اند که خیلی از آنها را ما نمی شناسیم و الان دیگر نمی توان گفت که دوست دارم با فلان آدم کار کنم و من انتظارم این است که یک فیلمنامه خوب و یک گروه پرانگیزه معمولا در کنارم باشند. من خودم آدمی هستم که خیلی انگیزه دارم برای کار و تمام توانم را می گذارم. دوست دارم آدم هایی هم که دور و برم هستند، مثل خودم باشند و علاقه دارم با این گروه های کار کنم و اسم خاصی را نمی توانم بیاورم. جایگاه کتاب در زندگی تان کجاست؟ معمولا کتاب می خوانم، چون اوقاتی که سر کار نیستم، اصولا آدمی نیستم که بریز و بپاش داشته باشم، معمولا خانه ام کتاب می خوانم، فیلم می بینم، به تئاتر می روم. برای خواندن به ما چه کتابی پیشنهاد می کنید؟ الان یک کتابی در دستم هست به نام «خیابان گاندی» نوشته خانم سید ساناز اصفهانی؛ خیلی نویسنده شناخته شده ای برای عموم مردن نیست اما ما سال ها می شناسیمش، در حوزه تئاتر نقد می نویسد و هم چنین متن های بسیار زیبایی. یک کتابی نوشته به نام «خیابان گاندی» که کتابی اپیزودی است و بسیار خوب و این کتاب را به دوستان پیشنهاد می کنم. اگر بازیگر نمی شدید دوست داشتید چه کاره می شدید؟ اگر این سوال در سه، چهار سال اول کارم از من پرسیده می شد چون هیجان کار داشتم جوابم قطعا این بود که هیچ و من همیشه بازیگر می ماندم اما الان چون شرایط ما شرایط ویژه ای است در کار هنری در ایران به خصوص در این دو، سه سال اخیر که شرایط به شدت برای کسانی که دارند کار می کنند، دارد اذیت کننده می شود من الان جوابم این است که هم چنان دوست داشتم بازیگر بودم اما در شرایط بهتری در کشور. چقدر اهل سفر کردن هستید؟ خیلی زیاد، سفر را بسیار دوست دارم، دوست دارم با آدم های جدید در ارتباط باشم، جاهای تازه را ببینم، معمولا هم هر فرصتی که پیش بیاید می روم. آخرین سفری که رفته اید به کجا بوده؟ آخری سفری که رفته ام، همین چند وقت پیش به ترکیه بوده است.
سفر داخلی چطور؟ سفر داخلی هم چون به واسطه کار خودش پیش می آید، دیگر خودم برای سفر داخلی دورخیز نمی کنم، معمولا به بهانه کارهایی که داریم، می رویم به این سو و آن سو، حتی به جاهایی که تصمیم نداشتی بروی می روی و می بینی و لذت می بری از آن. برای سفر رفتن اگر بخواهید نقطه ای را انتخاب کنید کجاست؟ واقعا نمی توانم الان بگویم چون معمولا اتفاقی است که پیش می آید به بهانه های مختلف و جای خاصی الان مد نظرم نیست. در میان سفرهای مختلفی که رفته اید کجا برای شما جذاب تر بوده است؟ تقریبا همه آنها چون جایی است که فضای آن متفاوت تر است نسبت به جایی که در آن زندگی می کنی و با آدم های جدیدی برخورد می کنی و جاهای جدید را می بینی و فرهنگ های تازه را کشف می کنی به همین دلیل همه جا به من خوش می گذرد و جای خاصی نیست که بگویم که آن جا بیشتر به من خوش گذشته، شاید اگر جایی با دوستانم به من بیشتر خوش گذشته و برایم جذاب تر بوده است اما این قطعا یک انتخاب دلی است و انتخاب منطقی ای نبوده است. اهل کافه گردی و رستوران گردی هم هستید؟ نه، اهل کافه نشینی و رستوران گردی نیست. آشپزی خودتان چطور است؟ نه، اهل آشپزی نیستم، یا از بیرون سفارش می دهم یا غذای خانگی است که مادرم آن را پخته. ورزش خاصی انجام می دهید؟ الان نه، چون درگیر کار می شوم و تمام وقت و زمانم گرفته می شود. معمولا خودم خانه ورزش های سبک انجام می دهم در حد نرمش و... در فضاهای مجازی خیلی عکس از شما دیده اند که در استادیوم بوده اید، استادیوم رفتن از علاقه های تان است؟ استادیوم نه خیلی، شاید به خاطر اینکه یک دوره ای عکس های ما در استادیوم به خاطر بازی های والیبال با دوستانم در صفحه های اجتماعی دیده شد، اینگونه برداشت می شود، اتفاقا ترجیح می دهم که در خانه و شرایط ایده آل بازی ها را از تلویزیون تماشا کنم. فوتبال را که به استادیوم تا حالا نرفته ام و نمی روم و فضای آن را نمی شناسم اما والیبال را چون با دوستان آشنایی داشتم، دوست داشتم به استادیوم بروم و فضای آن را تجربه کنم و وقتی بازی های ایران بود می رفتم و دنبال می کردم. سرگرمی و تفریح خاصی دارید؟ سرگرمی هایم در حوزه کاری خودم است، تئاتر بروم و دوره تمرینی که دارم تئاتر کار می کنم واقعا سرگرمی من است، همچنین کتابی که می خوانم و فیلمی که می بینم و بیشتر فیلم می بینم و سرگرمی هایم همین ها هستند. آدمی هستید که اهل هیجان و خطر باشید؟ ما اینقدر در حوزه کاری مان درگیر هیجان و خطر و استرس و... هستیم، فکر می کنم تمام ماهایی که داریم در این شرایط کار هنری می کنیم مدام در معرض هیجان و خطر هستیم و بیشتر از این هیجان و خطر را دوست ندارم تجربه کنم. واقعا خطرناک ترین کار زندگی من است که دارم در این شرایط کار بازیگری انجام می دهم.
خیلی وقت ها شما را دوربین به دست دیده اند، آیا کار عکاسی هم انجام می دهید؟ من عکاسی را خیلی دوست دارم، یک زمانی سر فیلم هایی که می رفتم دوربین می بردم و در زمانی که خودم خیلی کار نداشتم عکس های پشت صحنه می گرفتم و خیلی به عکاسی علاقه مندم، سوژه خاصی مدنظرم نیست. بیرون می روم و سفر که می روم عکاسی از منظره می کنم یا سر کار از پشت صحنه عکس می گیرم. قصد برپایی نمایشگاه عکس هم دارید؟ در حال حاضر نه. اما شاید روزی تعدادی از عکس ها را انتخاب و یک نمایشگاه کوچک برگزار کردم، اما الان انگیزه اش را ندارم. و حرف آخر... امیدوارم واقعا در شرایط بهتری در حوزه فرهنگ و هنر بتوانیم کار کنیم. این سال ها سال هایی است که همه چیزمان رنگ و بوی سیاسی گرفته است و همه یکجورهایی سیاست زده شده ایم، دوست دارم حوزه فرهنگ و هنر را جدی بگیرند کسانی که در راس مدیریت اتفاق ها قرار دارند که می تواند بسیار بسیار برای سلامت جامعه مفید و کمک کننده باشد.