متاسفانه، تو یک مدیر ضعیف هستی
حتی اگر در جذب مشتریان جدید و توسعه محصولات و خدمات جدید هم موفق عمل کنید، اگر مردم برای همکاری با شما علاقه ای نداشته باشند و نخواهد که در تیم کاری شما حضور داشته باشند، یک مدیر ضعیف هستید.
ماهنامه بازاریاب بازارساز - فرزانه محمدی: اکثر مردم مدیری با ویژگی های خاصی مانند حرف شنوی، با ملاحظه بودن، ترس، فروتنی و مهربانی را یک مدیر ضعیف می دانند. اما مدیران ضعیف براساس شرایط می توانند مدیرانی خودمحور، سلطه گر، خودکامه، خوش ظاهر و توخالی و سلطه جو باشند. حتی اگر در جذب مشتریان جدید و توسعه محصولات و خدمات جدید هم موفق عمل کنید، اگر مردم برای همکاری با شما علاقه ای نداشته باشند و نخواهد که در تیم کاری شما حضور داشته باشند، یک مدیر ضعیف هستید.
در ادامه هفت رفتار یک مدیر ضعیف را می خوانید. 1- تیم کاری شما دچار فرسودگی شغلی شده است انگیزه و اهداف بلندپرواز داشتن از ویژگی های مهم مدیران موفق است. با این حال اگر از کارکنان تان بیش از اندازه کار می کشید و آنها را می دوشید، از منابعی که در اختیار دارید، استفاده درست و شایسته ای نمی کنید. ممکن است به بهره وری بالای کارکنان خود بنازید و از اینکه کار بسیاری را با تعداد کارکنان کمتری انجام می دهید، احساس غرور کنید، اما به یاد داشته باشید که موفقیت امروز شما ممکن است سلامت درازمدت سازمان و کارکنان تان را تضعیف کند. مدیریت بحران باعث تضعیف روحیه کارمندان شده و کارایی آنها را پایین می آورد. در هر کسب و کار، شرایطی به وجود می آید که مجبورید دود چراغ بخورید تا به موفقیت برسید، اما باید وقتی را هم برای شارژ کردن و سوختگیری تیم خودتان اختصاص دهید. 2- از این شاخه به آن شاخه می پرید باید قدرت تصمیم گیری خوبی داشته باشید و از این شاخه به آن شاخه نپرید. این کار شما دو دلیل دارد: یا می خواهید تمامی جوانب کار را در نظر بگیرید و صددرصد از انجام درست کار مطمئن باشید یا شاید هم به توانایی های خود اعتماد کافی ندارید. در نتیجه برای آنکه به صددرصد چیزی که می خواهید برسید، دائما نیروهای خود را برای جمع آوری اطلاعات بیشتر به جاهای مختلف می فرستید. به طور معمول برای اخذ تصمیم تا آخرین لحظه منتظر می مانید تا اینکه در نهایت نیروهای فروش این جمله را از زبان شما می شنوند: «دیگر برای این کارها وقت نداریم» یا «ما اطلاعات کافی برای انجام این کار در اختیار نداشتیم». اما باز هم این فرایند را ادامه می دهید و نیروهای خود را مجبور می کنید تا وقت خود را برای حصول اطمینان از جزئی ترین اطلاعات هم تلف کنند. این در حالی است که کارهای دیگر هم روی زمین مانده اند و کسی نیست که به آنها رسیدگی کند.
3- اهداف را برای اعضای تیم مشخص نمی کنید برای بدست آوردن و انجام یک پروژه و یا رسیدن به سمت خاص عجله می کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هم نمی دانید که چه می خواهید. با اعضای تیم جلسه می گذارید و تازه در این جلسه شروع می کنید به بلند بلند فکر کردن. تفکرات بهم ریخته و پیچیده شما که خودتان هم از آن سر در نمی آورید باعث گیجی و سردرگمی اعضای تیم هم می شود. در پایان جلسه هم هنوز نتوانسته اید اهداف را به صورت واضح مشخص کنید و بسیاری از بخش های پروژه هنوز برای تیم کاری مبهم است. در آخر هم همه چیز را به عهده تیم می گذارید و می گویید: «وقتی کار را ببینم، می توانم درباره اش نظر بدهم.» اعضای تیم هم هنگام خروج از جلسه با آگاهی از اینکه این پروژه هم، یک پروژه بی نظم خواهد بود، زیر گوش هم آهسته می گویند: «باز شروع شد.» 4- اعضای تیم را در یک محیط عمومی تحقیر می کنید تحقیر و بی احترامی به شخصی در یک جلسه کاری در حضور دیگران یا در محیط عمومی، شهرت شما را به عنوان مدیر به باد خواهدداد. شاید به نظر شما حرف یا عملکرد یکی از کارمندان احمقانه و یا نادرست بوده است. اما اشاره کردن به اشتباهات او در جلسات کاری و در حضور سایر همکاران، نشان دهنده این است که شما شخصیت بی ثباتی دارید و غیرقابل کنترل هستید. مدیران ضعیف به گونه ای رفتار می کنند که اطرافیان احساس کنند که او بهتر است و آنها پایین تر از او قرار دارند. اگر کسی سزاوار انتقاد سازنده است، می توانید به صورت خصوصی بگویید، نه در ملا عام. اگر در جلسه کاری به گونه ای قدرت خود را به نمایش بگذارید که دیگران معذب باشند و احساس راحتی نکنند، قدرتمند نمی شوید. کاملا برعکس، نیروهای خوب جنین رفتارهایی را تحمل نمی کنند و این شما هستید که در نهایت یک تیم ضعیف روی دست تان می ماند که نتایج کاری متوسط، نه در حد عالی، به شما ارائه می دهند. دلیلش هم واضح است: آنها از شما می ترسند.
5- فقط بلدید حرف بزنید، اما عمل نمی کنید به جلسات مهم کاری با مشتریان می روید و از موقعیت استفاده کرده و با ژستی مدیرانه از موقعیت خود دفاع می کنید به آنها اطمینان می دهید که خودتان شخصا مشکلات و کارهای آنها را پیگیری خواهید کرد. این کار باعث می شود که شما فقط در همان لحظه خیلی خوب جلوه کنید، اما وقتی شکوه و عظمت تان را به مشتری نشان دادی، دیگر همه چیز را فراموش می کنید. به دنبال کارهای بعدی خود می روید و سایر اعضای تیم باید تلاش خود را برای پیگیری وعده های شما بکنند تا به کسب و کار لطمه ای نخورد. در برخی موارد آنها حتی نمی دانند که چگونه به کاری که مشتری فکر می کند تمام شده است، رسیدگی کنند. چنین رفتاری به مرور زمان، اعتبار شما را زیر سوال خواهد برد و مردم شما را فردی قلمداد می کنند که فقط بلد است حرف بزند و مرد عمل نیست.
6- از افراد می خواهید تا یک کار را به صورت مستقل انجام دهند شاید این کار به نظر ایده خوبی باشد و این امکان را به شما بدهد تا در میان چندین گزینه ای که در اختیار دارید، بهترین را انتخاب کنید؛ کاری که بیشتر شما را راضی می کند. اما اگر نیروهای تان از قصد و انگیزه شما باخبر شوند، مطمئنا دلسرد و عصبی می شوند. چرا که شما چندین نفر را از کار روزانه انداخته اید تا فقط روی پروژه شما کار کنند. اوضاع زمانی وخیم تر می شود که شما کار آنها را رد می کنید. این رفتار برای کارمندان به این معنی است که به هیچکدام از آنها اعتماد لازم برای انجام یک کار را ندارید و به همین دلیل مسئولیت انجام یک کار را به چندین نفر سپرده اید تا ببینید کدام بهتر است و همان را انتخاب کنید. یا این حس را به آنها القا می کند که یک رویکرد نامعلوم و بدون برنامه ای را در پیش گرفته اید و امیدوارید که موفق شوید. در هر دو حالت، موقعیت مدیریتی خود را خراب کرده اید. 7- بازخورد صادقانه ارائه نمی دهید برای آنکه کسی را ناراحت نکنید و آنها را راضی و خوشحال نگه دارید، بازخوردهای صادقانه و سازنده ای به آنها نمی دهید. این بازخوردها می توانند درباره عملکرد یا ارتقاء شغلی باشد. با حاشیه رفتن و نپرداختن به موضوع اصلی، باعث می شوید اعضای تیم کاری انتظارات غیرواقعی داشته باشند. زمانی که وعده وعیدهایی را به آنها می دهید ولی به آن عمل نمی کنید، آنها را دچار سردرگمی می کنید. در نتیجه اعتبارتان را نزد آنها از دست می دهید و آنها فکر می کنند نصف حرف هایی که می زنید، دروغ است. ارائه بازخوردهای عادلانه، از ویژگی های بارز یک مدیر قدرتمند است. با این کار نیروهای فروش در درازمدت سپاسگزار شما خواهند شد. خودآگاهی، خودمدیریتی، و فروتنی از ویژگی های یک مدیر قدرتمند است.