زیر پوست خیانت!
وقتی صحبت از خیانت در خانواده میشود اولین انگشت اتهام به سمت رسانهها به ویژه ماهوارهها میرود. اما این یک حقیقت است که رسانهها تنها در خلق یا شکستن فانتزیهای ذهنی موثر هستند و نباید با نگرشی سادهانگارانه تنها انگشت اتهام را متوجه شبکههای ماهوارهای برد.
به همان اندازه باید پذیرفت به انزوا رفتن رمان نویسان متفکر و در عوض رونق گرفتن بازار رمانهای سطحی و زرد عاشقانه در این میان سهم عمدهای دارند. در همین راستا نباید از داستانهای مبتذل برخی تولیدات رسانه ملی نیز غافل شد. بهانه این گزارش هم چیزی جز طرح مجدد آمارهایی مبهم مبنی بر افزایش طلاقها به دلیل خیانت نیست. در شرایطی که مردان لاف می زنند و زنان پنهان کاری می کنند، بدست آوردن آمار دقیق روشهای درست پژوهشی میخواهد و بودجه قابل قبول. درباره خیانت آماری وجود ندارد یا اگر باشد مسئولین اجتماعی وزارت کشور از آن سخن نمیگویند و مهر محرمانه بر روی آن میزنند هرچه هست شنیدهها و پچ پچهایی در گوشه و کنار محافل است که به گوشمان میخورد اما آنچه که نمیشود آن را انکار کرد این حقیقت است که این روزها، این پچ پچ بیشتر و با صدای بلندتر از سابق شنیده میشود. خیانت موقعیتی پیچیده و تو درتو خیانت اما مفهوم سادهای نیست؛ وقتی بنا باشد میزان خیانت را در جامعهای مورد توجه قرار دهیم با طیف گستردهای از مصادیق روبرو خواهیم شد. به عقیده کارشناسان «میتوان انواع خیانتهای زناشویی را بر روی یک طیف درنظرگرفت، طیفی که یک سر آن بیوفاییهای عاطفی قرار دارد و یک سرش خیانتهای جنسی» بر اساس همین تعریف باید طیف وسیعی از رفتارهای خائنانه را مورد توجه خود قرار دهیم. از افرادی که به صورت پنهانی در حد دوستی با فرد دیگری در ارتباط هستند تا کسانی که رابطه جنسی دارند همگی در دایره خیانت قرار میگیرند. دکتر نیره توکلی، جامعه شناس و پژوهشگر مسائل زنان درباره منشا خیانت به فرارو میگوید: «منشا خیانت دو رویی است؛ یعنی موقعیتی که فرد ناچار باشد شرایط را تحمل کند. برخی گمان میکنند که با ناتوانمندسازی و محدود کردن راههای انتخاب و برونرفت از بحرانهای خانوادگی، میتوان میزان تحمل را بالا برد، در حالی که تن در دادن به شرایط از روی اجبار و نداشتن حق انتخاب برای گزینههای زندگی کردن به صورت شرافتمندانه همواره بر فساد پنهان میانجامد. فسادی که وقتی سرریز کند، دیگر پنهان نخواهد بود.» این کارشناس مسائل زنان در توضیح معنی «تحمل شرایط» میگوید: «تحمل شرایط به مواردی نظیر مسائل اقتصادی بر میگردد که موجب میشود فرد ترجیح داد تا پیوند قانونی برقرار باشد.» وی در همین باره توضیح میدهد که زنانی از نظر اقتصادی و اجتماعی و... ناتوان هستند بیشتر به شرایط پیشرویشان تن میدهند. تفاوتی که میان زنان و مردان وجود دارد بیشتر به این برمیگردد که زنان از روی ناتوانی اجتماعی و اقتصادی و نداشتن حق انتخاب به روابط داخل چهارچوب ازدواج یا خارج از آن تن در میدهند و مردان بیشتر به علت تمرکز منابع قدرت و تصمیمگیری و مشروعیتی که جامعه برایشان قایل میشود. اما مسلم است که هم زنان و هم مردان وقتی در شرایط ناتوانی و نداشتن حق انتخاب قرار میگیرند به موقعیتهای نامطلوب نیز تن میدهند. این کارشناس درباره تاثیر طبقات در این باره میگوید: «در این مورد فاکتورهای طبقاتی را نیز باید در نظر گرفت. این موضوع در نزد طبقات مختلف تفاوت پیدا میکند. در طبقات بالا تنوعطلبی و پولهای بادآوردهای که هم شیوۀ به دست آوردنشان و هم شیوۀ خرج کردنشان جامعه را در معرض انحطاط اخلاقی قرار داده میتواند توجیهگر لذتجویی و بیبندوباری نیز باشد. در طبقات متوسط وضعیت نابسامان بیهنجاری و چیرگی الگوی طبقات بالا، که ارزشهایی همچون از راه درست به خوشبختی و درآمد رسیدن را نفی میکند و اینکه راههای رسیدن به هدفهای مشروع و سالم با منابع گوناگون اقتصادی و اجتماعی مواجه میشود، حلقههای انتخاب را تنگتر میکند. در طبقات پایین این حق انتخاب تقریباً به صفر میرسد و مشکلات اقتصادی و اجتماعی به اوج خود نزدیک میشود. خرید و فروش، به نام ازدواج، از راه فروش دختران زیر سن بلوغ زمینهساز انحرافات گوناگون یکی از معضلاتی است که با در این طبقات با آن مواجهیم.» از «دوستی ساده» تا «رابطه جنسی» نحوه وارد شدن به دنیای زنان و مردانی که خیانت میکنند بسیار متفاوت است. بدون تعارف گفتگو با مردان خائن کار سختی نیست. چرا که دیده شده مردانی که از گذشته تا کنون بیپروا درباره چنین مسائلی در جمعهای مردانه یا حتی خانوادگی سخن میگویند؛ مردانی که یا فانتزیهای ذهنی خود را بازگو میکنند یا از تجربیات خود و دوستانشان حرف میزنند ولی هرچه باشد قبح ماجرا برای مردان از بین رفته است ولی در بین زنان ماجرا متفاوت است. اما ماجرا درباره زنان به کلی متفاوت است. آنهایی که این روابط را دارند اما از غریبهها پنهان میکنند و اطلاعاتی به خبرنگاران، روزنامه نگاران و حتی پژوهشگران نمیدهند. به همین دلیل بود که برای تهیه این گزارش هم، بدست آوردن اطلاعات از زنانی که روابطی خارج از چارچوب داشتهاند سخت و ما را مجبور کرد از روشهای دیگری برای کسب اطلاع استفاده کنیم. از «لاف زدن» مردان تا «پنهانی کاری» زنان نیره توکلی، پژهشگر مسائل اجتماعی و زنان باور دارد، مردان درباره تجربیات خود لاف میزنند. وی در همین رابطه میگوید: «کشف خیانت مردان، هزینههای اجتماعی برای مردان ایجاد نمیکند، به همین دلیل مردان به خود اجازه میدهند جسورانه و با آب و تاب درباره این موضوعات حرف بزنند.» این کارشناس مسائل اجتماعی به تمایز زنان و مردان که خیانت میکند اشاره کرده و میگوید: «زندگی سخت زنان بیوه و مطلقه نشان میدهد که زنان از سوی جامعه همواره در مظان اتهام قرار دارند و به صورت بالقوه نسبت به آنها حساسیت وجود دارد، چه رسد به آنکه بخواهند مسائل خود را بیان کنند و درباره آن لاف بزنند.» از «تفریح» تا «تلافی و انتقام» در تحقیقات میدانی فرارو مشخص شد، در برخی از موارد این نوع رابطه شکلی از تفریح و گذران اوقات فراغت به خود میگیرد. گذران وقت با جنس مخالف و بدون اطلاع همسر که در عمل منجر به خرج شدن توان عاطفی و اخلاقی فرد در خارج از چارچوب خانواده میشود. فردی که در ابتدای ازدواج خود متعهد شده، همه انرژی و عاطفه خود را متوجه همسرش کند ولی امروز نسبت به این تعهد خود وفادار نمانده و خلف وعده کرده است. به طور خلاصه برای برخی این رفتار نوعی تفریح به حساب میآید ارتباط و گشت و گذار با افرادی کم سن و سالتر، به گفته این افراد برایشان جذاب است. افرادی که دنیای دیگری دارند. در روند تهیه این گزارش نیز مشاهده شد در میان گروههای تفریحی، حلقهای زنانه وجود داشت که همگی با افرادی خارج چارچوب، رابطه دوستی داشتند. هرچند روابطشان در حد دوستی و فراغتی بود اما تجربیات خود را این شکل فراغت برای یکدیگر بازگو میکردند. فرارو در گفتگو با یکی از پژوهشگران این حوزه به این نتیجه رسید که در برخی، به ویژه زنان، این اقدام نوعی تلافی یا انتقام از خیانت شوهر است. از سویی دیگر بررسی نمونهها نشان میدهد در برخی از موارد خیانت با هدف فرار از تنگناها و سختیهای زندگی صورت گرفته است. سیستمهای کنترلی قابلیت خود را از دست دادهاند مرحوم دکتر صدیق سروستانی، جامعهشناس شهری حدود ده سال پیش در باره مقوله خیانت مینویسد: «امروزه افراد خیانتکار کمتر از گذشته، اقدام خود را لاپوشی میکنند. بنابراین دیگر در جامعه ما این مسئله تابو نیست و قبحش ریخته است. اما نمیتوانیم بگوییم هنجار شده است .... زندگی در کلان شهرها، آپارتمان نشینی و نبود سیستم کنترلی سختگیرانه مثل سیستمی که در روستاها و طایفهها وجود دارد باعث شده است امکان این مسئله در جوامع بیشتر شود» غریبهگی در شهر هم بیتاثیر نیست. یکی از این افراد با فرارو میگوید، در شهر بزرگی مانند تهران کسی او را نمیشناسد و وی آزادانه میتواند هر کاری که دلش بخواهد را انجام دهد. یکی از این افراد میگوید: «وقتی در تهران باشی، حتی همسایهات هم تو را نمیشناسد، چه به رسد به اینکه در خیابان یکی از اعضای خانواده تو را ببیند.» شاید همین غریبگی در شهرهای بزرگ باشد که این مسئله اجتماعی را بی نهایت پیچیده میکند. مشاهدات نشان میدهند علیرغم قوانین سختگیرانه و پیچیده برای روابط خارج از چارچوب زنان متاهل اما این نوع از روابط برای زنان نیز در حال رشد است. هرچند مردان پیش از این به دلیل نبود قوانین سختگیرانه، آزادی عمل بیشتری برای ارتباطات خارج از عرف در برابر خود داشتند. جالب آنجا که با وجود قوانین سختگیرانه اما این قوانین نتوانستند عامل بازدارندگی داشته باشند و موجب کنترل این آسیب اجتماعی در جامعه شوند. هرچند اگر کار به دادگاه و مسائل حقوقی کشیده شود ممکن است خیانتکاران مجازات شوند اما آنچه که روشن است حتی واهمه از مجازات هم برای بسیاری از خیانتکاران وجود نداشته و ندارد. نیروهای اجتماعی کارکرد خود را از دست دادهاند در کنار آنکه بسیاری از اهرمهای فشار مانند قوانین و مجازات کارکردهای پیشین خود را ندارند؛ به نظر میرسد نیروهای اجتماعی نیز توانایی اعمال فشار و کنترل اجتماعی خود را از دست دادهاند. به طوریکه بر اساس تحقیقات میدانی خبرنگار فرارو، در شرایطی دوستان فرد در جریان ارتباطات پنهانی وی قرار میگیرند نه تنها با وی برخورد تنبهی و روشنگرانه و هدایت گرانه ندارند بلکه در برخی از موارد با فرد خیانتکار برخورد همدلانه و حمایتی نیز برقرار میکنند. در مسیر تهیه این گزارش، متوجه شدیم که این افراد موقعیت و روابط خارج از زندگی رسمی خود را برای دوستانش نیز تعریف میکند. نقطه قابل توجهی در این مسئله آن بود که وی همچنان حلقههای دوستی خود را حفظ کرده و با آنها را در ارتباط است. چنین تجربهای به روشنی نشان میدهد اهرمهای اجتماعی دیگر توانایی اعمال فشار در این زمینه را از دست دادهاند. دکتر توکلی معتقد است چنین تجربیاتی فراگیر نیستند و بیشتر محفلی هستند. وی در ادامه به نکتهای جالب توجهی از منظر جامعه شناسی اشاره کرده و میگوید: «همواره در برابر یک وضعیت فرودستی تاریخی، یک مبالغه و تظاهر به فرادستی هم صورت میگیرد. یعنی اگر برای مشکلی راه حل منطقی پیدا نشود و از بین بردن تبعیضها به صورت قانونی نباشد اظهارات این چنینی شنیده خواهد شد.» نظام فرادستی و فرودستی دور باطلی دارد و همواره یک فرزند خلف هم در میان فرزندان دیگر به دنیا میآورد و آن بازتولید منابع فرادست و فرودستی به صورت انتقامگیری و عوض کردن جای ستمگر و ستمدیده است. فرودستی سیاهپوستان ممکن است بدانجا بینجامد که سیاهپوستان در آرمان انتقامگیری خود تنها نژاد برتر و زیبا و برحق را سیاهان بدانند.