ماجرای تست زنده بودن مرده در قبر با لوله آب
مدیر عامل راضی به نبش قبر نبود تا اینکه فکری به ذهن من رسید تا خانواده متوفی آرام شوند.
به گزارش شمانیوز، مدیر عامل راضی به نبش قبر نبود تا اینکه فکری به ذهن من رسید تا خانواده متوفی آرام شوند. یکی از شبهایی که شیفت شب بودم در اتاق بیسیم نشسته بودم. شیفت شب انتظامات سازمان بود که با صدایی ناراحت، مدیر عامل را صدا می کرد. مدیر عامل وقت حاج آقا افشار بود که جواب رییس انتظامات را داد و موضوع را جویا شد. رییس انتظامات گفت: چند نفر آمده اند و قصد دارند قبر مرده شان را باز کنند؛ ما هر چه می گوییم این کار امکان پذیر نیست گوش به حرف هایمان نمی دهند و می خواهند به زور وارد شده و سر قبر متوفایشان بروند.
مدیر عامل ما فردی مصمم بود و اگر تصمیمی می گرفت، تا آن را به نتیبجه نمی رساند دست بردار نبود، در این هنگام به سر نگهبان گفت: به آنها بگو این کار خلاف قانون است و اگر این کار را بکنند مطمئن باشند ما این موضوع را پیگیری می کنیم و آنها باید جوابگوی عواقب کارشان باشند.
سرنگهبان در جواب مدیر عامل گفت: اینها به هیچ وجه زیر بار نمی روند و می خواهند تصمیمشان را عملی کنند.
خلاصه از مدیر عامل گفتن بود و از سر نگهبان که نمی توانست مراجعین را راضی کند انکار ... و کار داشت بالا می کشید. در این لحظه که من فقط داشتم گوش می کردم به ذهنم رسید من با مدیر عامل صحبت کنم و موضوع را از زبانی منطقی تر به مدیر عامل انتقال دهم.
میکروفون بیسیم را برداشتم و در یک لحظه مناسب که مکالمه ای رد و بدل نمی شد مدیر عامل را صدا کردم: (آمر از شعاع). بلافاصله مدیر عامل جوابم را داد و پس از سلام علیک شبانه از ایشان تقاضا کردم من توضیح بدهم: گفتم حاج آقا فکر می کنم سوء تفاهمی به وجود آمده است، این افراد فکر می کنند متوفایشان زنده شده است و این فکر را یکی از بستگانشان در خواب دیده و به سایر بستگان انتقال داده است؛ آنها هم سراسیمه به بهشت زهرا (س) آمده اند تا از صحت آن باخبر شوند.
در این هنگام مدیر عامل گفت: پس چرا این را زودتر نگفتید؟ و بعد سر نگهبان را مخاطب قرار داد و گفت: سریعأ یک لوله آب بلند پیدا و داخل قبر کنید و کمی آب درون قبر بریزید اگر صدای قل قل آب از لوله بیاید بلافاصله نبش قبر نمایید و در غیر این صورت این اطمینان را به آنها بدهید که متوفایشان زنده نیست. سر نگهبان نیز مطالب را به بستگان متوفی اعلام و بر سر قبر مورد نظر رفتند .
ساعتی بعد پیام میان سرنگهبان و مدیر عامل رد و بدل شد مبنی بر اینکه هیچ صدایی از لوله آب نمی آید و بستگان آن مرحوم از این همکاری تشکر کردند و سازمان را ترک کردند و قضیه به خیر تمام شد.
آنشب از اینکه وسیله ای بودم که توانستم مشکل تعدادی از شهروندان سوگوارمان را حل نمایم بسیار خوشحال و خرسند بودم.
میزان