قدرت یک کل منسجم بهواسطه هوش جمعی
بدون یک کار تیمی خوب نمیتوان انتظار یک نتیجه خوب را داشت. حتی با وجود گروهی از افراد متخصص و درخشان هم نباید کار تیمی را بدیهی فرض کرد. هر نوع کاری با همراهی دیگران آسانتر و سریعتر پیش خواهد رفت، با این حال در پروژههای بزرگ یا پیچیده، مسأله فقط سرعت و سهولت نیست، بلکه کار تیمی یک ضرورت غیرقابل اجتناب است. اما در این بین بهتر است با مفاهیم مربوط به کار تیمی بیشتر آشنا شد.
کار تیمی به سیستمی اشاره دارد که افراد با مهارتهای مکمل، در جهت یک هدف جمعی و به شیوهای کارآمد با یکدیگر همکاری میکنند. چنین سیستمی، که بر مؤلفههای کلیدی همچون گوش دادن فعال و ارتباط باز متکی است، امتیازات متنوعی برای شرکتها به همراه دارد و با تأکید و کار روی این جنبه سازمان، امکان حل بسیاری از معضلها و همچنین ارتقای روند و نتیجه کار فراهم میشود. از جمله اینکه:
کار تیمی حل مسأله را تقویت میکند، چراکه به دلیل همافزایی ذهنهای متعدد که روی راه حل کار میکنند، ایدههای جمعی باهم ترکیب میشوند و در نتیجه تجمیع آنها راه حلهایی منحصر به فرد برای مقابله با مشکلات ایجاد خواهد شد. البته ممکن است مسأله در حد توسعه یک محصول برای برطرف کردن نیاز مصرفکننده باشد.
ارتباطات بین افراد ایدهها را بهبود میدهد. در ارتباط مؤثر در سازمان، کار تیمی نقش ستون فقرات را ایفا میکند. کار کردن انفرادی روی یک پروژه مانعی بر سر راه اشتراکگذاری دانش و اطلاعات و همچنین افزایش زمان انجام پروژهها و توسعه راه حلها میشود. در حالیکه کار تیمی با ترویج گفتوگو، کارها را همسو پیش خواهد برد.
سرعت جریان کار در همکاری با دیگران افزایش پیدا میکند. یکی از دستاوردهای کار تیمی، انسجام در پی نزدیکی افراد با یکدیگر و ایجاد اعتماد است. در این شیوه کار کردن احتمال درگیری و مخالفت کاهش مییابد و افراد نسبت به یکدیگر پذیراتر هستند. چنین انسجامی با از میان برداشتن اختلافات، سرعت جریان کار را بالا میبرد.
یادگیری مهارتها و کسب اطلاعات جدید در کنار اعضای تیم قطعی است. همکاری در یک تیم با یادگیری همراه است. این دانش به تجربیات شخصی افراد محدود نمیشود و کارکنان بخشهای مختلف ممکن است اطلاعاتی را از یکدیگر در مورد محدودیتها و امکانات آن بخش بیاموزند.
احساس تعلق تقویت میشود. وقتی یک تیم انسجام دارد و باهم خوب کار میکنند، اعضای تیم احساس تعلق مثبتی را تجربه خواهند کرد. تعلق به تیم میتواند شکستها را قابل تحمل کند و در حالیکه افراد از یکدیگر حمایت میکنند، روابط کاری هم تقویت میشود.
در حال حاضر شرکتها و سازمانها هرچه بیشتر به سمت تیمسازی و تقویت تیمها حرکت میکنند و برخی مهارت کار تیمی را بهعنوان ارزش در نظر میگیرند، نمونه آن مجموعه وطنزرین است که روی تیمها و توانمندسازی آنها تأکید دارد و عنوان میکند که تلاش دارد تا با ایجاد فضای احترامآمیز در تیم کاری به خلق ارزشهای فراتر از کار حرفهای بپردازد. اما چرا در حال حاضر شرکتهای بزرگ برای بهبود عملیات تا این اندازه به تیمها متکی هستند؟ نتیجه گزارشات چند شرکت بزرگ در دنیا نشان میدهد که عملیات تیمی بیشتر از عملیاتهای معمولی بهرهوری دارند. در واقع بعد از مشاهده نتیجه کار تیمی، بدیهی به نظر میرسد که تیمها میتوانند چالشهای مختلفی را حل کنند. البته باید به این مسأله اشاره کرد که فعالیت تیمی همیشه هم کار نمیکند و ممکن است پروژههای مبتنی بر تیم با شکست مواجه شوند، از این رو فعالیتهای سازماندهی و تلاش مداوم برای ارتقای مهارتهای کار تیمی اهمیت زیادی دارد.
در ادامه باید به مسأله یا در اصل معضل Groupthink پرداخت که یکی از مشکلات کار تیمی اثربخش است. تفکر گروهی به وضعیتی گفته میشود که طی آن همه اعضا برای حفظ انسجام و یکدستی تیم به دنبال توافق هستند، حتی اگر این توافق منجر به تصمیمگیریهای غلط شود. در واقع زمانیکه انطباق بیش از حد وجود داشته باشد تیم میتواند ناکارآمد شود، در برابر ایدههای تازه مقاومت کند و حتی ممکن است تمایلات بیاستفاده خود را بهعنوان روش انجام کارها بهکار بگیرد. برخی عوامل دیگر هم در این بین وجود دارند که میتوانند عملکرد را تخریب کنند، از جمله:
عدم تمایل به همکاری که موجب شکست میشود. زمانیکه اعضا به یک هدف یا مجموعهای از فعالیتهای مشترک تعهد نداشته باشند، قطعاً نتیجه دلخواه حاصل نخواهد شد. با این وضعیت کل تیم هفتهها یا ماهها در نقطه اختلاف گیر میکنند و عدم همکاری برای شرکت و سازمان مشکلساز خواهد شد.
عدم حمایت مدیریتی که با تخصیص ندادن منابع مورد نیاز به تیم، مانعی بر سر راه فعالیت اثرگذار و اختلال در کار تیمی ایجاد میکند.
عدم تفویض اختیار از سوی مدیران به رهبران تیم باعث اختلال در کارکرد تیم میشود. چراکه انتظار میرود دستورالعملهای روزانه مدیران بهصورت روزانه اجرا شود و موقعیتی برای ایجاد اجماع و اجازه دادن به افراد برای تصمیمگیری وجود ندارد.