عذاب وجدان پسری با دستان خونآلود
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):ساعت 20:40 شامگاه 21 شهریورماه ماجرای درگیری خونین در افسریه به کلانتری 156 افسریه اعلام شد.
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)،ساعت 20:40 شامگاه 21 شهریورماه ماجرای درگیری خونین در افسریه به کلانتری 156 افسریه اعلام شد.
با حضور ماموران پلیس و بررسیهای محلی مشخص شد پسری به نام «مصطفی» که 22 ساله بود در درگیری با یکی از دوستانش با ضربات چاقو دچار خونریزی شده و به بیمارستان انتقال داده شده است.
مصطفی که هنوز نیمهجان بود با دیدن ماموران گفت که دوست 20 سالهاش به نام محمدعلی قاتل است و با این اظهارات به اتاق عمل انتقال یافت تا اینکه هنوز 45 دقیقه از نیمهشب نگذشته بود که تسلیم مرگ شد.
با جنایی شدن این درگیری، بازپرس روشن از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شد و به تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی دستور داد تا پرده از جزئیات این جنایت بردارند. کارآگاهان ابتدا توانستند شرکتکنندگان در دعوای مرگبار را شناسایی کنند و پی بردند برادر عامل جنایت که مهدی نام دارد، وی و برادر کوچکترشان به نام سعید را فراری داده است.
در شرایطی که تحقیقات از شرکتکنندگان در دعوای مرگبار نشان میداد قاتل محمدعلی است، کارآگاهان جنایی با استفاده از شیوه و شگردهای روانشناسی و مذاکرات پیاپی با خانواده محمدعلی، اعضای خانواده او را به همکاری با پلیس و معرفی ایشان ترغیب و تشویق کرده و سرانجام سعید و محمدعلی ساعت 3 بعدازظهر 27 شهریورماه با پای خود به پلیس آگاهی رفتند.
محمدعلی که ناراحت بود و اشک میریخت به افسر پرونده گفت: در خانه نشسته بودم که سعید برادر کوچکترم وارد خانه شد، در حالی که گریه میکرد گفت 2 تن از دوستانم به نامهای مصطفی و مسعود با 2 تن از دوستان وی درگیر شده و زمانی که برادرم به مصطفی و مسعود اعتراض کرده، چند کشیده نیز به صورت وی زدهاند، از آنجایی که من با مصطفی و مسعود، دوستان صمیمی بودیم، از شنیدن این موضوع بسیار ناراحت شدم و بلافاصله با تلفن همراه مصطفی تماس گرفتم تا علت را بپرسم. به همراه سعید به در خانه مصطفی رفتم و به علت دعوای مصطفی و مسعود با برادرم، با آنها مشاجره کردم که ناگهان با یکدیگر درگیر شدیم. در زمان دعوا مصطفی یک چاقو از جیب خود بیرون آورد و مسعود نیز چاقو و میله آهنی برداشت، من هم برای دفاع از خودم با چاقو چند ضربه به مصطفی زده و از محل فرار کردم، در زمان فرار در وسط کوچه زمین خوردم و چاقو از دستم افتاد، برادرم سعید جلوی مصطفی آمد تا مرا نزند که مصطفی با چاقو چند ضربه به دست سعید زد.