بیوگرافی خواندنی شهرزاد کمال زاده + تصاویر
شهرزاد کمال زاده بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 7 فروردین ماه سال 1364 در تهران می باشدو هم اکنون 35 سال سن دارد.او در سن هفده سالگی وارد دانشگاه شد و فارغ التحصیل رشته کامپیوتر است.
شهرزاد کمال زاده بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 7 فروردین ماه سال 1364 در تهران می باشدو هم اکنون 31 سال سن دارد.او در سن هفده سالگی وارد دانشگاه شد و فارغ التحصیل رشته کامپیوتر است. شهرزاد کمال زاده بازیگری را از سال 81 با حضور در سریال هزاردستان کیانوش عیاری شروع کرد و سال 83 وارد سینما شد شهرزاد کمال زاده با حضور در سریال راه طولانی که در سال 90 پخش شد توانست به خوبی دیده شود و بعد از آن در چندین سریال و فیلم حضور یافت.
شهرزاد کمال زاده و همسرش
وی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد. من مجردم اما بازیگران زنی که این روزها می گویند چون متاهل هستند پس دیگر کاری به آنها پیشنهاد داده نمی شود برای من غیر قابل پذیرفتن است، چرا که همه ما می دانیم بانوان متاهل زیادی در سینما و تلویزیون به شکل پرکار حضور دارند که هم متاهل هستند و هم چند فرزند دارند اما حضور فعالانه در سینما و تلویزیون دارند.
گفتگو و مصاحبه با شهرزاد کمال زاده
هر چه سواد بازیگر بالاتر باشد به نظرم در کارش موفق تر خواهد بود. حالا این سواد می تواند شامل هر چیزی باشد. در کنار بازیگری شخصا به رشته کامپیوتر علاقه داشتم و خانواده ام هم دوست داشتند که در این رشته ادامه تحصیل بدهم. در سال هایی که مشغول تحصیل در این رشته بودم سعی کردم اطلاعاتم را در مورد بازیگری افزایش دهم و با مطالعه و فیلم دیدن تلاش کردم که از این رشته فاصله نگیرم. در همین بین سعی کردم رابطه ام را با سینما حفظ کنم و به همین دلیل در چند کار به عنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان حضور داشتم تا اطلاعاتم پیرامون سینما بیشتر شود.
اهل همدان نیستم
در شبکههای مجازی و سایتها اشتباهی نوشتهاند که من متولد همدان هستم اما من در تهران به دنیا آمدهام و البته خیلی از اطلاعاتی که در مورد ما بازیگرها از ازدواج تا اهل این شهر و آن شهر بودن نوشته میشود، واقعیت ندارد و ساخته ذهن و تخیل بعضی از دوستان است.
کمکاری و گزیدهکاری
در سالهای اخیر تصمیم گرفتهام وسواس بیشتری برای انتخاب نقشها داشته باشم. قصههای زیادی به دستم میرسد که همهشان بالطبع داستانهای خوب و جذابی ندارند. امسال برای من این چنین بود اما با این حال در دو فیلم سینمایی «شیشههای مات» و «المپیک» بازی کردم که به نظرم داستانهای جالب و نقشهای خوبی داشتند.
بعضی از کارها به صورت طبیعی بیشتر در میان مردم دیده میشوند و کارشان میگیرد؛ مثلا سریالهای «راه طولانی» رضا کریمی و «نیاز» حسین سهیلیزاده و «بچههای نسبتا بد» سیروس مقدم کارهایی بودند که من به واسطه آنها بیشتر دیده شدم و این نشان میدهد که تلویزیون تا چه حد در شناخته شدن آدمها تاثیرگذار است. اما قبلتر از همه اینها برایم مهم است که نقش به دل خودم بنشیند.
چون دوست داشتم کاری که میکنم همیشه، هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ حرفهای چیزی برای گفتن داشته باشد. شاید یکی از دلایل کمکاری من و پیدا نشدن داستانهای خوب کم شدن تولیدات صدا و سیما از سال 91 به این طرف هم باشد. البته اگر جزو دسته و گروه خاصی بودم ممکن بود پیشنهادات بیشتری داشتم. من به شعور و وقت مردم احترام میگذارم و با طرفدارانم ارتباط نزدیکی دارم و همیشه از انتقاداتشان یاد گرفته، از تعریفهایشان انرژی میگیرم.
ذهن تمام سینمایی من
من کارم در حوزه سینما و تلویزیون را از 16 سالگی در سریال «هزاران چشم» کیانوش عیاری شروع کردم و از همان سن برایم مهم کارکردن در سینما بود. با اینکه بعدها در رشته کامپیوتر تحصیل کردم و خیلی جاها به دردم میخورد و کمک میکند اما به چشم کار و حرفه نگاهش نکردم و به سرعت به همان سینما و کارهای تصویری برگشتم و ادامه دادم.
ساده بگویم که بازیگری حالم را خوب میکند و حتی نمیتوانم در کنار سینما کار و بیزینس دیگری داشته باشم. بازیگری به لحاظ روحی و ذهنی خیلی مشغولم میکند و خیلی وقتها شده که ناخودآگاه با بازی در نقش یکی زن معتاد وزن کم کردهام و برای بازی در نقش یک زن باردار وزن اضافه کردهام. برای همین هر وقت هم بیکارم در حال ریکاوری هستم.
الان که به شهرت رسیده ای، به نظرت شهرت چه رنگ و بویی دارد؟
– به هر حال این موقعیت یکسری شرایطی را به وجود می آورد که در این شرایط خیلی از کارها را دیگر نمی توان انجام داد. مثلا اگر قبلا از یک موضوعی عصبانی می شدم خیلی راحت می توانستم عصبانیتم را با فریاد نشان دهم اما الان دیگر نمی توان این کار را کرد. با خیلی از مسائل باید مدارا کنم. ذره بین مردم باعث می شود انسان کمی محتاط تر رفتار کند. در مجموع همه این مسائل با لطف مردم و انرژی مثبتی که با محبت های شان منتقل می کنند برایم شیرین می شود.
تو یک خواهر هم داری، به او پیشنهاد می دهی که وارد سینما بشود یا نه؟
– نه، سینما واقعا حرفه سختی است. تو باید در شرایط نامناسب جوی، شب، روز و … کار کنی و خیلی چیزها را تحمل کنی.
یعنی فقط همین عوامل هستند که باعث می شود نخواهی خواهرت وارد سینما شود؟ یعنی ما هیچ چیز پشت پرده ای در سینما نداریم؟
– شاید مسائلی هم وجود داشته باشد اما من دوست ندارم در مورد آن صحبت کنم.
پس چرا بعضی از همکارانت در این مورد صحبت می کنند، فکر نمی کنی این یک نوع خودزنی است؟
– یکسری واقعیت ها وجود دارد که همه ما از آن باخبریم. اینکه بیاییم و در موردش صحبت کنیم دردی را دوا نمی کند. در هر کاری خوب و بد وجود دارد و نمی توان گفت که شرایط یک کار صرفا خوب است یا قطعا بد است اما همیشه در هر شرایطی این خودِ انسان است که تعیین کننده است.
گفتی هنوز آرزوهای زیادی داری، این آرزوها چیست؟
– اول از همه دوست دارم به عنوان یک انسان برای مردم و اطرافیانم سودمند باشم. در درجه بعد فکر می کنم باید به خیلی از آدم ها کمک کنم. در نهایت هم دوست دارم اول تمام دنیا را ببینم و بعد از دنیا بروم.
از آرزو چه تعریفی داری؟
– به نظرم آرزو باعث زنده نگه داشتن امیدهای انسان می شود و انگیزه انسان را برای زندگی هر روز پر رنگ تر می کند.
فکر می کنی بازیگر شدن می تواند آرزو باشد؟
– خب خیلی ها هستند که آرزو دارند بازیگر شوند. من هم از دوران نوجوانی بازیگری را به شکل یک آرزو می دیدم و تلاش زیادی کردم تا به این آرزو برسم. به هر حال این حرفه هم مثل همه شغل های دنیا سختی ها و ناملایمات خاص خودش را دارد. نمی توانم توصیه کنم که کسی به سمت بازیگری بیاید یا نه! فقط این را می دانم که اگر کسی آرزو دارد تا به چیزی برسد باید تمام تلاش خود را به کار ببندد تا به آن برسد.
خیلی از بازیگران هم نسل تو به دنبال حاشیه هستند اما تو خیلی بی سر و صدا کار می کنی …
– همیشه سعی کردم از حاشیه خودم را دور نگه دارم. اگرچه خیلی ها می گویند حاشیه باعث بهتر دیده شدن بازیگر می شود اما من معتقدم حاشیه در اغلب اوقات باعث ایجاد مشکل و مزاحت برای کار بازیگر می شود. من خودم همیشه سعی کرده ام که نه تن به حواشی دهم نه حاشیه سازی کنم.
همین موضوع فکر نمی کنی باعث شده که از قافله عقب بمانی؟
– نه، چون معتقدم کسانی که با حاشیه خودشان را بالا می کشند دوام زیادی ندارند. به نظرم خروجی خوبی که از کار به مخاطب منتقل می شود بهتر از هر چیز دیگری باعث دیدنه شدن بازیگر می شود و نیازی به حاشیه سازی نیست.
سقف آرزوهایت در سینما کجاست؟
– دوست دارم به جایی برسم که بتوانم اثری متفاوت از خودم به جا بگذارم. یک نقش هایی وجود دارد که هنوز خودم را در قالب آنها محک نزدم. دوست دارم این نقش ها را تجربه کنم و جنس های مختلف بازی را تجربه کنم. هنوز فکر می کنم راه طولانی را در پیش رو دارم که در کارم به طور کامل موفق شوم.
موفقیت یعنی اینکه عکست سردر سینماها نصب شود؟
– نه، موفقیت همانطور که گفتم به نظرم این است که بتوانم یک اثر متفاوت خلق کنم و بین مردم ماندگار شود.
وقتی راجع به مرگ فکر می کنی چه حسی داری؟
– چون هنوز آرزوهای زیادی دارم یک مقدار نگران می شوم. اینکه نمی دانم چطور از دنیا خواهم رفت و بعد از مرگم چه سرنوشتی در انتظارم است باعث نگرانی ام می شود اما چون لحظاتی در زندگی ام وجود داشته که تا حدی مرگ را حس کرده ام، از ترسی که همه از مرگ دارند به نوعی عبور کرده ام.
چطور تا حدی مرگ را حس کرده ای؟
– چند بار با ماشین تصادف های بسیار وحشتناک و بدی داشتم که تا مرز مرگ پیش رفتم اما به خواست خدا اتفاقی برایم نیفتاد.
پس با این تفاسیر باید بگوییم شهرزاد از مرگ هراسی ندارد؟
– خب قطعا نمی توانم بگویم که هیچ ترسی از مرگ ندارم.
مرگ برایت کابوس است؟
– بیشتر از اینکه خودِ مرگ برایم کابوس باشد، چگونه مردن برایم ترسناک تر است. مثلا من همیشه آرزو می کنم که در دریا غرق نشوم.
مگر به دریا می روی؟
– بله، گاهی غواصی می کنم.
به این فکر کرده ای که دوست داری چطوری از دنیا بروی؟
– خیلی دوست دارم در آرامش و راحت از دنیا بروم.
یعنی روی تخت بیمارستان؟
– نه، خدا نکنه. دوست دارم در خواب و بدون درد از دنیا بروم.
و دوست داری کجا به خاک سپرده شوی؟
– یک جای آرم و سرسبز.
کجا؟
– واقعا به این موضوع فکر نکرده ام اما فکر می کنم در نهایت در قطعه هنرمندان به خاک بازگردانده خواهم شد.
فکر می کنی این امتیاز خوبی است که به هنرمندان داده می شود؟
– باز هم دستشان درد نکند، به هر حال این روزها قیمت قبر هم خیلی گران است. (خنده)
و دوست داری روی سنگ قبرت چه چیزی حک شود؟
– جوان ناکام شهرزاد کمالزاده …! وقتی بمیرم دیگر چه فرقی دارد روی سنگ قبرم چه چیزی بنویسند.
وصیت نامه نوشته ای؟
– نه…
اگر الان بفهمی فقط یک هفته دیگر تا روز مرگت مهلت داری، چه کاری انجام می دهی؟
– بدون شک از همه اطرافیانم حلالیت می طلبم. همه ما کارهای نیمه تمامی داریم که شاید یک هفته زمان خیلی کمی برای پیگیری همه آنها باشد. سعی می کنم در این یک هفته کارهای عقب مانده ام را انجام دهم.
سریالهای شهرزاد کمال زاده
1397 – سریال دختر گمشده
1396 – سفر در خانه (بهمن گودرزی) (شبکه نسیم)
۱۳۹۵- مرز خوشبختی
۱۳۹۵ – دیوار شیشه (راما قویدل)
۱۳۹۵ – آرام میگیریم (روحالله سهرابی) (شبکه دو)
۱۳۹۴ – نیاز(حسین سهیلیزاده) (شبکه اول)
۱۳۹۳ – زمستان گرم (رسول صانعی) (شبکه تهران)
۱۳۹۳ – رنگ شک (فریبرز عرب نیا) (شبکه سوم)
۱۳۹۳ – زخم (مسعود آب پرور)(شبکه سوم)
۱۳۹۲ – بچههای نسبتاً بد (سیروس مقدم) (شبکه اول)
۱۳۹۱ – شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (شبکه تهران)
۱۳۹۰ – شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (شبکه تهران)
۱۳۹۰ – راه طولانی (رضا کریمی) (شبکه اول)
۱۳۸۹ – دارا و ندار (مسعود ده نمکی) (شبکه تهران)
۱۳۸۹ – شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (شبکه تهران)
۱۳۸۶ – روزگار قریب (کیانوش عیاری) (شبکه سوم)
۱۳۸۵–۸۶ -قابهای خالی (مرتضی احمدی هرندی)(شبکه دو)
۱۳۸۴ – شبهای برره (مهران مدیری) (شبکه سوم)
۱۳۸۱ – هزاران چشم (کیانوش عیاری)(شبکه سوم)
فیلم های سینمایی شهرزاد کمال زاده
ذوب شدن پادشاه (۱۳۹۳)
روزگاری عشق و خیانت (۱۳۹۲)
بشارت به یک شهروند هزاره سوم (۱۳۹۱ محمدهادی کریمی)
عقاب صحرا (۱۳۹۱ مهرداد خوشبخت)
سپید و سیاه (۱۳۸۸)
نامزد آمریکایی من (۱۳۸۷ داوود توحید پرست)
همخانه (۱۳۸۶ مهرداد فرید)
دیشب باباتو دیدم آیدا (۱۳۸۳ رسول صدرعاملی[۱])
منبع : آریا پیکس
عالیه
عشقم نفس جانم عاشثقم شهرزادم دیوونه ی ت هستم خوشگلمم