اظهارات مهم رئیس مؤسسه علوم و امنیت در مورد توافق هستهای؛
پس از اجرای توافق باید به دنبال تعلیق غنیسازی بود
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): دیوید آلبرایت، از تأثیرگذارترین افراد بر سیاستهای آمریکا در مذاکرات هستهای، در نشست کمیته روابط خارجی سنا توصیههایی مطرح کرده است که در صورت اجرایی شدن روند اجرای برجام را دشوار کرده و عملاً اصل صنعتیسازی برنامه هستهای را زیر سؤال خواهد برد.
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): به نقل از فارس، کنگره آمریکا بلافاصله پس از اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای میان ایران و گروه موسم به 1+5، فرآیند بررسی سند به دست آمده را آغاز کرد و در این مسیر علاوه بر مقامات عالیرتبه آمریکا از جمله وزرای دولت این کشور، جلسات متعددی را با کارشناسان و تحلیلگران سیاسی، اقتصادی و فنی برگزار کرد. یکی از این جلسات روز 13 مرداد (4 اوت) در کمیته روابط خارجی سنا برگزار شد و طی آن مفاد سند برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یکی از حاضران در این نشست که به سوالات سناتورها در مورد برجام پاسخ میداد، «دیوید آلبرایت» رئیس موسسه علوم و امنیت بینالملل بود. وی که موسسه تحت مدیریتش نقشی اساسی در فضاسازی علیه برنامه هستهای ایران ایفا کرده، از جمله اثرگذارترین شخصیتها در آمریکا بر سیر تصمیمگیریهای واشنگتن در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران به شمار میآید و تاکنون گزارشهای متعددی در خصوص فعالیتهای ایران منتشر کرده است. برخی از مولفههای مورد تأکید آمریکا در طول مذاکرات، از جمله مفهوم
زمان گریز و یک ساله بودن این دوره، سقف سانتریفیوژها، خروج مواد مازاد از کشور و همچنین تغییر وضعیت رآکتور اراک حاصل گزارشهایی بود که موسسه علوم و امنیت منتشر کرد. هرچند آلبرایت مقامی در دولت آمریکا ندارد و مواضع او الزاما موضع واشنگتن نیست، اما با توجه سابقه اثرگذاری گزارشهای وی، بررسی اظهارات اخیر او در سنا میتواند تا حدی جهتگیریهای احتمالی آمریکا پس از اجرای توافق هستهای را مشخص کند. او در این نشست خط مشی برای آمریکا تعریف کرده که در صورت اجرایی شدن، میتواند فرآیند اجرای برجام را با مشکلات جدی مواجه کند و ضمنا اصل به رسمیت شناخته شدن برنامه صنعتی ایران را زیر سوال ببرد. وی در اظهاراتی که در ابتدای این نشست مطرح کرده، با ذکر برخی ادعاهای تکراری در مورد تلاش ایران برای فعالیتهای مخفیانه هستهای، توصیههایی به کنگره و تیم مذاکرهکننده آمریکایی مطرح کرده که برخی از آنها به طور کلی عبارتند از: با موارد نقض جزئی توافق، باید برخی تحریمها بازگردند/یلافاصله پس از اجرای توافق، باید به دنبال متقاعد کردن ایران به تعلیق داوطلبانه غنیسازی باشیم/اجرای توافق باید به خروج تمام ذخایر 20درصد از ایران موکول شود -
کنگره باید با تصویب قانونی، جزئیات توافق، مصداقهای نقض توافق و جرایم احتمالی را مدون کند؛ - واشنگتن باید هرگونه غنیسازی بالای 5درصد در ایران، را تهدیدی برای صلح معرفی کند؛ - واشنگتن پس از سال دهم باید اعلام کند غنیسازی نیمهتجاری در ایران خلاف هنجارهای منع اشاعه است؛ - رفع تحریمها باید به برطرف شدن کامل نگرانیهای آژانس منوط شود؛ - پس از پایان عمر توافق، باید به بهانه عدم صرفه اقتصادی، با توسعه غنیسازی مخالفت شود؛ - بیتوجه به فرصت 24 روزه برای بازرسی، خواستار بازرسیهای فوری از ایران شد و در صورت مخالفت، تنبیهاتی در نظر گرفت؛ - برخی تحریمها باید حتی با موارد جزئی، و نه موارد نقض عمده آنطور که در توافق آمده، بازگردند؛ - بلافاصله پس از اجرای توافق، باید به دنبال متقاعد کردن ایران به تعلیق داوطلبانه غنیسازی باشیم؛ - اجرای توافق باید به خروج تمام ذخایر 20درصد از ایران موکول شود. با توجه به اهمیت اظهارات آلبرایت، متن کامل صحبتهای او در ابتدای نشست کمیته روابط خارجی سنا بدون دخل و تصرف آمده است. موسسه علوم و امنیت بینالملل برجام: عدم اشاعه، بازرسیها، و محدودیتهای هستهای جلسه استماع کمیته روابط خارجی
سنا با حضور «دیوید آلبرایت» رئیس موسسه علوم و امنیت بینالملل 4 آگوست، 2015 کنگره آمریکا مسئولیت ویژهای برای ارزیابی برجام، قضاوت درباره کفایت این متن در حفاظت از منافع امنیت ملی آمریکا در کوتاه مدت و درازمدت، و نیز تضمین اجرای موثر آن برعهده دارد. انجام این تلاش مستلزم نگاهی دقیق به نقاط قوت و ضعف این توافق است. کنگره آمریکا همچنین به عنوان بخشی از مراحل ارزیابی نقاط ضعف این متن، باید به دنبال راههایی برای اصلاح این نقاط ضعف نیز باشد. کنگره موظف است قانونی وضع کند تا این توافق و برداشتها درباره مفاد حساس آن را مدون ساخته و اجرای موثر آن را نیز تضمین کند. این قانون جدید همچنین میبایست ملزوماتی در خصوص ارائه گزارشهای مرتب ایجاد کرده و نقاط ضعف موجود در این توافق را کاهش دهد. علاوهبراین، چنین قانونی لازم است تا بودجه کافی برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی اختصاص دهد که به وسیله آن آژانس بتواند مسئولیت خود برای انجام راستیآزمایی تحت این برجام را انجام دهد چرا که برای انجام این مهم، آژانس نیازمند نیرو و منابع بیشتر است تا به تواند مسئولیتهایش را به طور موثر به انجام برساند. قانون همانطور که سناتورهای
آمریکایی به نحوه ارزیابی یک توافق هستهای میاندیشند، این موشکافی دقیق آنها نه تنها باید به ارائه رأیی مثبت یا منفی درباره توافق بیانجامد، بلکه میبایست قانونی را نیز وضع کند که تمام مفاد آن و نیز نحوه اجرا طی زمان را به طور مبسوط شرح داده، برداشتهای کلیدی درباره مفاد این توافق را روشن ساخته و چارچوبی برای اجرای موثر آن فراهم آورد. در حالی که مصوبه 2015 بازبینی توافق هستهای ایران برخی موارد ذیل را اجرا میکند، کنگره نیز موظف است تا تضمین کند هر مصوبه جدیدی این بندها را و نیز اقدامات بیشتر و الزامات مربوط به ارائه گزارشهایی دورهای را شامل میشود. این موارد عبارتند از: - توصیف دقیقی از انگیزه، نیت و دامنه توافق؛ - برداشتهای سیاست و فنی مهم از مفاد اصلی توافق؛ - ارزیابیهایی درباره کفایت رژیم راستیآزمایی توافق؛ - شرایطی به منظور تضمین اجرای تمام و کمال توافق؛ - بیان مشخصی از آنچه باعث نقض توافق میشود، چه موارد مربوط به مواد مرتبط هستهای و چه گامهایی که باید اجرا شود؛ - پیامدهای احتمالی عدم پایبندی ایران، به طور خاص شامل مواردی که فراتر از تحریمها رفته و یا روند بازگشت تحریمها را تکمیل میکند؛ و
شیوههایی برای پرداختن به عدم تمایل ایران در خصوص پایبندی به مفاد توافق و یا توقف فعالیتهای مورد بحث. بیان این نکته از اهمیت خاصی برخوردار است که ضرورت دستیابی به این توافق از تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای و ایجاد قابلیتهای محرمانه هستهای نشأت گرفته است که به دلیل عدم پایبندی ایران به تعهدات خود بر اساس توافقنامه پادمانها بحرانی را بوجود آورد که بیش از یک دهه به درازا کشید. ایران همچنان یک کشور مشکوک باقی خواهد ماند. بنابراین، لحاظ کردن یک رخدادنگاری دقیق از نقض تعهدات عدم اشاعه ایران ضمن قانون جدید و نیز توصیف سابقه عدم همکاری این کشور با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بسیار کاربردی و مفید خواهد بود. علاوه براین، جامعه اطلاعاتی آمریکا باید ارزیابی طبقه بندی نشدهای از تلاشهای ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای تا سال 2004 و نیز هرگونه تلاش مرتبط به تحقیق و توسعه تسلیحات هستهای که پس از آن اتفاق افتاده را ارائه دهد. این قانون و مصوبه جدید باید درک مشترکی از مفاد برجام ایجاد کند. اطلاعات، شفافسازیها و برداشتهای گردآوری شده و ضبط شده در طول جلسات استماع کنگره میتواند در تدوین قانون
اجرایی سهم بسزایی داشته باشد. این قانون همچنین باید اعلام دارد که قوه مجریه نمیتواند تفاسیر مهم از این توافق را بدون مشورت با کنگره تغییر دهد. این قانون میبایست تفاسیر اصلی از مفاد خاص و بیانات درباره اهداف کلیدی این توافق را شامل شود. مقامات دولت «باراک اوباما» پیشتر یک تفسیر را ارائه کردهاند؛ تفسیری که ظاهرا عبارت است از اینکه غنیسازی اورانیوم (یا به طور ضمنی جداسازی پلوتونیوم) تحت پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای، حق ایران نیست. دولت آمریکا نیز اعلام کرده که به طور قاطعانه قصد دارد تا مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای در درازمدت شود و نیز تمام گزینهها به منظور نیل به این هدف همچنان روی میز خواهد بود. تفسیر ضروری دیگر این است که تولید هر میزان اورانیوم غنیشده بالای 5 درصد توسط ایران یا پولوتونیوم جداسازی شده، هرزمان که اتفاق بیفتند، تهدیدی مشخص برای امنیت بینالمللی و آمریکا خواهد بود و به عنوان عدم هماهنگی با نیات کلی برجام تلقی خواهد شد. علاوه براین، یک برنامه غنیسازی نیمه تجاری در ایران (یا هر برنامه بازفرآوری) نه اقتصادی است و نه لازم و بعید است که با هنجارهای بینالمللی عدم اشاعه نیز
همخوانی داشته باشد و بیشتر به نظر میرسد که باعث ایجاد بیثباتی و اشاعه در منطقه باشد. کنگره باید گامهایی را مورد تأیید قرار دهد که ایران به منظور دستیابی به رفع تحریمها در روز اجرای توافق، ملزم به اجرای آن است. این برجام، فهرستی از شرایطی را در خود جای داده است که ایران باید به منظور رفع تحریمهای کلیدی در روز اجرای توافق، به آن دست یافته باشد. یکی از این شرایط به میزان کافی مشخص و واضح نیست. کنگره باید رابطه میان رفع نگرانیهای آژانس درباره ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران و رویه اجرای توافق را مشخص کند. به طور خاص، کنگره باید انجام چنین اقداماتی برای رفع تحریمها را مشروط به این موضوع گرداند که نگرانیهای آژانس در خصوص ابعاد احتمالی نظامی پیش از روز اجرای توافق برطرف شده باشد. کنگره باید تضمین کند که بودجه کافی برای اجرای مسئولیتهای آژانس تحت این برجام شامل اجرای پروتکل الحاقی، در اختیار این نهاد قرار میگیرد. کنگره همچنین باید تأمین بودجه را مشروط به این موضوع گرداند که شهروندان آمریکایی قادر به همکاری سازنده با آژانس بوده و توسط آژانس برای اجرای پادمانهای ایران و مسئولیتهای ضمنی برجام به
خدمت گرفته میشوند، در حالی که این مسئله را نیز در نظر داشته باشد که شهروندان آمریکایی از مشارکت در بازرسیها در ایران منع میشوند. اما این نکته قابل تأسف نباید مانع از این شود که شهروندان آمریکایی بتوانند روی تلاشهای راستی آزمایی ایران تحت برجام کار کرده و حتی این تلاشها را هدایت کنند. این مصوبه و قانون جدید باید شامل الزاماتی برای ارائه گزارشهایی دورهای شود که مستلزم گزارشهایی دقیقتر از آن چیزی است که ضمن مصوبه «بازبینی توافق هستهای ایران» قید شده است. ملزومات گزارشدهی قانونی به منظور حفظ نظارت کنگره بر اجرای برجام، میبایست شامل ارزیابیهای دورهای شود، نظیر: - گزارش غیرمحرمانه سالانه همکاری ایران، شامل بازبینی و تعیین کفایت مداوم راستیآزمایی توافق و همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی؛ - گزارش فوری از تمام نقضها و موارد عدم همکاری؛ - پیشرفت آژانس در خصوص دستیابی به «نتیجهگیری مبسوط» تحت پروتکل الحاقی در رفع مسائل مربوط به ابعاد احتمالی نظامی؛ - گزارشهای فصلی درباره میزان دقیق ذخایر اورانیوم غنیشده سطوح پایین ایران، هم زیر 5 درصد و هم بین 5 تا 20 درصد غنیشده و نیز ذخایر اورانیوم
طبیعی این کشور؛ - به روزرسانیهای دقیقی درباره زمانبندی گریز هستهای ایران؛ - گزارش سالانه در خصوص وضعیت پیشرفتهای ایران در زمینه تحقیق و توسعه، بویژه در ارتباط با سانتریفیوژهای پیشرفته؛ - بهروزرسانیهایی درباره پیشرفت مراحل مدرنسازی رآکتور اراک؛ - گزارش منظم درباره تهیه کالاهای حساس اشاعهای توسط ایران از خارج از این کشور (بویژه اگر به صورت غیرقانونی انجام شود)؛ - گزارش فوری درباره هرگونه صادرات هرنوع کالای حساس اشاعهای توسط ایران؛ - گزارشها درباره گسترش فناوریهای حساس، نظیر فناوریهای مرتبط غنی سازی و یا بازفرآوری، به دیگر کشورهای مورد نگرانیهای اشاعهای؛ - وضعیت و تأثیر رفع تحریمها؛ - ارزیابی سالانه عدم اشاعه که در میان دیگر مسائل، به این موضوع نیز بپردازد که آیا این توافق، ریسک گسترش فناوریهای حساس هستهای و موشکهای بالستیک را افزایش داده یا خیر و اگر این چنین است، چه اقداماتی را دولت انجام میدهد تا احتمال اشاعه بیشتر فناوریهای حساس را کاهش دهد. این قانون میبایست موارد ذیل را نیز ایجاب نماید: - مشورت منظم میان اعضای کنگره یا کارکنان کنگره و مقامات مربوطه از قوه مجریه؛ - ایجاد نهاد ویژه
نظارتی کنگره در سنا یا مجلس نمایندگان و یا با حضور اعضای هر دو مجلس؛ - ایجاد دفتر اجرایی عالی قوه مجریه در کاخ سفید. علاوه براین، مسیر در نظر گرفته شده در برجام برای تأمین تدارکات مورد نیاز ایران، نیازمند توجه ویژه کنگره است. به منظور اجرای این مهم، آمریکا باید تلاشهای خود برای افزایش چشمگیر سیستمهای کنترل صادرات در سطح بینالمللی را گسترش داده و مجددا به تلاشهای ضداشاعهای خود در قبال تهیه کالاهای مورد نیاز ایران از طرق غیرقانونی برای برنامههای نظامی و موشکی خود و یا هرگونه برنامه احتمالی غیرقانونی بازگردد. تضمین موفقیت اجرای این مسیر به منظور مقابله و خنثی کردن نقضهای ایران اساسا برعهده کشورها و شرکتهای آنان است که این کالاها را تأمین میکنند. این تلاش لزوما در سطحی بینالمللی صورت میگیرد و نیازمند منابع قابل توجه آمریکا برای تضمین این موضوع است که تمامی کشورها ملزومات خود برای اجرای مسیر تأمین کالاهای مورد نیاز ایران و کنترلهای تجاری در مقیاسی وسیعتر به انجام میرسانند. به عنوان بخشی از این تلاش، بازبینی و گسترش برنامههای توسعه کنترل تجارت آمریکا از اهمیت خاصی برخوردار است. آمریکا همچنین
نیازمند آن است تا تلاشهای داخلی خود را با هدف تشخیص به موقع و مختلسازی تلاشهای ایران برای تأمین کالاهای مورد نیاز خود از طرق غیرقانونی، گسترش دهد. این برجام تنها 30 روز زمان برای رد صادرات پیشنهادی به ایران در نظر گرفته است، که برای بسیاری کشورها زمان کافی برای بازبینی این مسئله نخواهد بود که آیا این صادرات خاص قانونی و مشروع است یا خیر. حتی آمریکا ممکن است با چالشهای شدیدی در بررسی پیشنهادات در بازه زمانی سی روزه مواجه شود، به ویژه در تشخص اینکه آیا این صادرات میتواند به انجام فعالیتهای ناهمخوان با برجام کمک کند یا خیر. آمریکا با تعلیق توسعه سیستم بازبینی لازم، باید اعلام کند که چنین امری، تصور رد پیشنهاد را القا میکند، چنانچه مشخص شود که بازه زمانی سی روزه برای بررسی تمام و کمال پیشنهادات کافی نیست. کنگره باید از تخصیص منابع کافی برای ارتقاء قابلیتهای قوه مجریه به منظور بازبینی سریع پیشنهادات صادرات به ایران حمایت کرده و تضمین کند که این صادرات، به انجام فعالیتهای ناهماهنگ با برجام کمک نمیکند. کنگره همچنین لازم است تا همکاری گستردهتر با متحدان آمریکا را به منظور بهبود روند تشخیص به موقع و
خنثیسازی فعالیتهای مرتبط در زمینه تجارت غیرقانونی ایران تقویت کند. شرط بازگشت سریع تحریمها به طور گسترده در متن نقضهای مهم برجام مورد بحث قرار گرفته است. با این وجود، در صورت بروز تخلفات نه چندان عمده، گزینههایی مورد نیاز است تا با روندی صعودی و نه لزوما با گامهایی به ترتیب، بتواند نقض صورت گرفته را به کمیسیون مشترک گزارش کرده، برخی از تحریمها را مجددا بازگرداند، اجرای شرط همکاری در خصوص انرژی هستهای غیرنظامی را به تأخیر انداخته و یا برخی و یا تمام صادرات به ایران را تحت مکانیزم مسیر تأمین کالا متوقف گرداند. برترین گزینه بازگشت تحریمها خواهد بود. کنگره باید قوه مجریه را ملزم گرداند تا یک سری واکنشها به افزایش نقضهای احتمالی ایران طراحی و گزارشی در خصوص این واکنشها ارائه دهد. نگرانیها درباره برجام این برجام، نقاط قوت بسیاری دارد که در موسسه علوم و امنیت بینالملل و دیگر اندیشکدههای آمریکایی در مقالات بسیاری به آنها پرداخته و اشاره شده است. علاوه براین، دولت آمریکا اطلاعات مثبتی درباره این توافق به کنگره و مردم آمریکا ارائه کرده است. با این وجود، این توافق نمیتواند بدون نگاهی انتقادی به مفاد
آن مورد ارزیابی قرار گیرد. به همین جهت مایلم تا شهادت خود را در خصوص نگرانیهای برجسته در متن توافق ضمن تحلیلهای سازمان متبوع خود و نیز گامهای پیشنهادی به منظور پیشبینی و یا اصلاح برخی از نقاط ضعف توافق متمرکز گردانم. من در اینجا روی مفاد هستهای توافق متمرکز میشوم و نه مفاد مربوط به تحریمها. پیش از ارائه این گزارش، مایلم تا تأکید کنم که موسسه علوم و امنیت بینالملل و شخص بنده، موضعی کاملا بیطرف در خصوص تأیید و یا رد برجام در کنگره اتخاذ کردهایم. ما معتقدیم که در این زمان حساس، که مباحثات فشرده در خصوص نقاط قوت توافق مطرح شده، زمانی میتوانیم تحلیلی قوی ارائه دهیم که از اتخاذ موضعی تند در حمایت یا بر ضد توافق خودداری کنیم. همزمان با بررسی دقیقتر جزئیات توافق به این درک رسیدهایم که اثرگذاری آن و در نتیجه اینکه آیا این توافق منصفانه است یا خیر، به نتایج اقداماتی بستگی دارد که پیشبینی آن در این زمان دشوار است. با این وجود، احتمال قوی بر این است که نتایج آن، در صورت برداشتن گامهای بیشتر مثبت باشد. همانطور که کنگره این توافق را بررسی میکند باید به دنبال روشهایی باشد تا تضمین کند که این توافق به طور
موثر اجرا میشود که این امر شرایطی را بوجود میآورد که این توافق، با احتمال بیشتری موفقیتآمیز شود. تحلیلی که امروز در اینجا ارائه میدهم بر اساس بررسیهای پیشتر برجام در موسسه علوم و امنیت بینالملل و نیز دو گزارش جدید در این خصوص است. در اینجا به طور خلاصه به نگرانیهای مطرح شده در این گزارشها پرداخته میشود. ابعاد احتمالی نظامی (PMD) تردیدهای قابل توجهی همچنان باقی است که آیا ایران نگرانیهای آژانس در خصوص ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای خود را پیش از آغاز «روز اجرای» توافق پاسخ خواهد گفت و عدم تحقق این مهم، تأثیری منفی بر موفقیت توافق خواهد گذاشت. بدین منظور، اقداماتی باید در حال حاضر صورت گیرد تا به طور شفاف اعلام کند که سیاست آمریکا مستلزم این امر است تا نگرانیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص ابعاد احتمالی نظامی برنامههای هستهای ایران باید پیش از برداشته شدن تحریمها در روز اجرای توافق رفع شود. به نظر میرسد که برجام ایران را ملزم ساخته تا نگرانیهای مربوط به ابعاد احتمالی نظامی را برطرف سازد. برجام صراحتا از ایران میخواهد تا پیش از «روز پذیرش» یک سری گامهای مورد توافق با آژانس را
صورت دهد، که این زمان در اکتبر سال 2015 خواهد بود و البته پیش از «روز اجرای» توافق. آژانس تا اواسط دسامبر، ارزیابی نهایی در خصوص رفع مسائل کنونی و گذشته مربوط به ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران را منتشر میکند. بخش علنی توافق، به جزئیات مربوط به نحوه پرداختن ایران به نگرانیهای آژانس درباره مسائل مرتبط با ابعاد احتمالی نظامی به طور مشخص نمیپردازد. برای مثال، آژانس میتواند در ماه دسامبر گزارش دهد که ایران یک برنامه تسلیحات هستهای داشته که بخشی از آن ممکن است ادامه یافته باشد و ایران تا کنون همکاریهای لازم با بازرسیهای آژانس را داشته است. ارائه چنین گزارشی کافی است تا این فرضیه را بوجود آورد که آژانس ابتدا به نگرانیها درباره ابعاد احتمالی نظامی پرداخته است. (بازرسیهای درازمدت تر آژانس مستلزم دستیابی به نتیجهگیری مبسوط درباره صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای در ایران است که میتواند تا «روز انتقالی» و یا به مدت 8 سال ادامه داشته باشد). اما اگر آژانس گزارش دهد که نگرانیهایش به طور کامل و یا بخشی از آنها رفع نشده و یا ایران دسترسیهای خواسته شده توسط آژانس به سایتهای هستهای اش را فراهم
نکرده، چطور؟ یا یک احتمال پیچیدهتر، اگر آژانس پاسخی مبهم ارائه دهد و یا حتی پاسخهای ایران را که ناکافی هستند بپذیرد و یا حتی از منطقی غیرنظامی در برخورد با فعالیتهای مرتبط تسلیحات هستهای استفاده کند، آن وقت چه خواهد شد؟ تا امروز، ایران در پاسخ به آژانس، برخورداری از هرگونه برنامه تسلیحات هستهای را رد کرده است. در نتیجه چنین وضعیت هستهای، مفاد مربوط به ابعاد احتمالی نظامی میتواند به برداشت طرفین واگذار شود چرا که برای عموم هنوز مشخص نیست. شرایط ضمن این توافق به هر یک از اعضای گروه 1+5 اجازه میدهد تا تحریمها را در صورت عدم پایبندی ایران به تعهداتش، در روز اجرای توافق لغو نکنند. اینکه آیا ایران به نگرانیهای آژانس میپردازد، باید قبل از آن روز کاملا مشخص شود. اگر چنین امری محقق نگردد، و روز اجرای توافق فرارسد، چنین شکستی میتواند اعتبار آژانس را خدشهدار ساخته و سایه سنگینی بر این توافق بیافکند. گروه 1+5، و به طور خاص، آمریکا نباید از ادعای خود در خصوص ارتباط این دو مسئله صرف نظر کرده و تمام اهرم فشار لغو تحریمها را کنار بگذارد. دولت آمریکا باید صراحتا در بیانیههایی عمومی اعلام کند که «روز اجرای»
توافق میتواند پس از رفع کامل نگرانیهای آژانس در خصوص ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران آغاز شود. در حقیقت، قانونگذاران آمریکا به درستی به این موضوع مشکوک هستند که دولت آمریکا از ایران بخواهد به نگرانیهای آژانس در خصوص ابعاد احتمالی نظامی پیش از «روز اجرای» توافق پاسخ دهد، و یا اقدام مشابهی را صورت دهد. در اسنادی که دولت آمریکا به کنگره تحت الزامات قانونی ارائه کرده، آمده است: «بعید است که ایران به وجود برنامه تسلیحات هستهای خود در گذشته اعتراف کند که این امر برای پیشبرد اهداف تعهدات راستیآزمایی لازم نیست.» دولت آمریکا در حالی که اعلام میکند، ایران در گذشته فعالیتهای تسلیحات هستهای صورت داده، و بنابراین تأیید میکند که ایران آژانس را فریب داده است، به میزان کافی درباره فعالیتهای تسلیحات هستهای ایران در گذشته اطلاعات در اختیار دارد و اطلاعات مربوطه را در اختیار آژانس قرار داده است تا «بازرسان آژانس را قادر سازد که اطمینان حاصل کنند فعالیتهای [تسلیحات هستهای] پیشتر گزارششده ایران، دیگر در جریان نیستند.» اما اشتباه موجود در این استدلال این است که دانش و آگاهی آمریکا به ویژه در خصوص سوالات
کلیدی ممکن است ناکافی باشد. سوالاتی چون: پس از اینکه ایران برنامه تسلیحات هستهای ساختارمندش را در سال 2003 متوقف کرد چه اتفاقی افتاد، ایران تا چه حد به دانش ساخت بمب هستهای دست یافته است، چگونه و کجا به این دانش دست پیدا کرده است و اینکه چه کسی این اقدامات را هدایت کرده است؟ چه بسا، این مسئله گسترده تر از تأیید آژانس مبنی بر توقف فعالیتهای پیشین اتمی ایران باشد. همچنین آژانس باید تأیید کند که چنین فعالیتهایی در حال حاضر در جریان نیست و در صورت عدم همکاری ایران درباره تلاشهای پیشینش بر روی تسلیحات هستهای، چنین تأیید و تضمینی غیرممکن میشود. پس از آن، مسئله اعتبار آژانس مطرح است و این بدین معنا است که گذشتن از این مسئله که ایران پیش از «روز اجرای» توافق به نگرانیهای آژانس پاسخ دهد، این پیام را به ایران و یا هر کشور دیگر ارسال خواهد کرد که، سرسختی در خصوص مسائل راستیآزمایی سرانجام نتیجه خواهد داد. در واقع، این توافق در حالی آغاز میشود که از پیش ضعیف شده و ایران و دیگر کشورها را قادر میسازد تا در آینده نیز سرسختی نشان دهند. بنابراین، کنگره باید اعلام کرده و طی مصوبهای الزامآور سازد که برداشته شدن
تحریمهای آمریکا منوط به تأیید آژانس مبنی بر رفع نگرانیها در خصوص ابعاد احتمالی نظامی خواهد بود. هدف اصلی برجام هدف اصلی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تضمین صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران، حتی پس از اتمام محدودیتهای عمده اعمال شده در توافق حاصله، است. با در نظر داشتن راهکارهای جایگزین، برجام تضمین کننده آن است که ایران به سمت ساخت تسلیحات هستهای نمیرود، یا به طور مشخصتر، جلوی ساخت بمب هستهای از سوی ایران را خواهد گرفت. به مدت 10 سال، این توافق شرایطی را ایجاد میکند که طی آن هر گونه تلاش جدی از سوی ایران به منظور ساخت بمب هستهای، بسیار زمانبر و نیز تحت بازرسیهای شدید خواهد بود. اما با این وجود، اینکه توافق به هدف خود مبنی بر جلوگیری از ساخت سلاح هستهای از سوی ایران در بلند مدت، رسیده است یا خیر مورد تردید است. این عدم قطعیت، یکی از اصلیترین چالشهای پیشروی این توافق است. در مقدمه برجام، برنامه هستهای ایران و توسعه آن، منوط به «ملاحظات علمی، اقتصادی» شده و تأکید میکند که این برنامهها «صرفاً برای اهداف صلحآمیز، و مطابق با هنجارهای بینالمللی عدم اشاعه» خواهد بود. اما بر اساس
برنامههای هستهای ایران، بعید است که این شروط 10 تا 15 سال بعد، برآورده شود. ممکن است کسی ادعا کند که خرید 10 و یا حتی 15 سال زمان، باید عاملی کلیدی در داوری این توافق باشد و اینکه پس از 10 سال ایالات متحده درمقابله با برنامهی هستهای ایران یا هر تلاشی از سوی این کشور به سمت ساخت تسلیحات هستهای، از برتری مشابهی همانند امروز، برخوردار خواهد بود. اما باید توجه داشت که 10 یا 15 سال بعد، ممکن است که این برتری و توان آمریکا وجود نداشته باشد. اینکه آمریکا ممکن است 10 تا 15 سال بعد، در شرایطی نامناسب و بدتر برای اعمال قدرت و نفوذ علیه ایران باشد، مسئلهای است که در اجرای برجام باید به آن توجه دشت. 10 سال پس از امضای چارچوب توافق مشترک میان آمریکا و کرهشمالی، این کشور توافق مذکور را نادیده گرفته بود و در مسیر ساخت بمب هستهای گام برمیداشت. در همین زمان، آمریکا و متحدانش در جایگاهی نبودند که بتوانند کرهشمالی را متوقف کنند، یا حتی درباره اینکه چه زمانی ممکن است که این کشور آستانه ساخت و برخورداری از بمب را پشت سر بگذارد، به درستی به داوری بپردازند. با نگاهی به عقب و 10 سال پس از امضای توافق میان دو کشور آمریکا
و کرهشمالی، میتوان گفت که ایالات متحده در مقایسه با سال 1994، توان و نفوذ قابل توجه و ارزشمند خود را برای اثرگذاری بر کرهشمالی از دست داده بود. با درنظر داشتن بیثباتیها و دگرگونیهای خاورمیانه، پیشبینیهای قاطعانه درباره توان حقیقی و مؤثر آمریکا در 10 سال آینده، باید به عنوان خیالی واهی در نظر گرفته شود تا برآوردهایی معتبر. در حالیکه برخی قاطعانه و با اعتماد به نفس ابراز میکنند که طی 10 تا 15 سال آینده در ایران تغییرات مثبتی روی خواهد داد، همان افراد و یا گروههای مشابه، همین حرفها را 10، 15 سال پیش نیز تکرار میکردند. طی 10 سال گذشته، رخدادها و اتفاقات آنگونه که ما پیشبینی کردیم پیش نرفته چه برسد به آنچه که ما اتنظار آن را داشتیم. امروز، به سختی میتوان ایران را در مقایسه با 10 سال پیش، کشوری مسئولتر و دوستانهتر نسبت به منافعمان بنامیم. باید در خاطر داشته باشیم که محدودیت 10 ساله بر برنامه غنیسازی ایران، علیرغم ارزشمندی آن، همان هدف توافق اولیهای است که سه کشور اروپایی (انگلیس، آلمان، فرانسه)، 10 سال پیش به منظور تعلیق 10 ساله برنامه غنیسازی ایران، به آن دست پیدا کردند. و این که دستیابی به
مصالحهی کنونی، حاصل نزدیک به 12 سال مذاکره است. بنابراین، با توجه به اینکه چقدر مسئله هستهای ایران به طول انجامیده، و نیز اینکه، سیاستهای پر دردسر رژیم ایران، بسیار کم تغییر یافته، و تا چه اندازه تحولات منطقه خاورمیانه غیرقابل پیشبینی بوده، و اینکه ممکن است توان و نفوذ آمریکا در 10 سال آینده برای متوقف ساختن رژیم ایران در تولید بمب هستهای، ناکافی باشد، محدودیتهای 10 ساله در نظر گرفته شده خیلی طولانی مدت به نظر نمیرسند. از همین رو، هر گونه بررسی و ملاحظه متن برجام باید به طور دقیق، جنبههای بلند مدت و پیامدهای آن را در نظر بگیرد. به عنوان بخشی از ارزیابی و بررسی، آمریکا باید امروز به پشتیبانی کنگره گامهایی را بردارد که توان و شانس واکنش موفقیتآمیز به بازداشتن ایران از حرکت به سمت ساخت بمب هستهای پس از پایان محدودیتهای عمده اتمی را افزایش دهد. این سیاست ممکن است که ایران را از تلاشهای آینده در این جهت، منصرف کند. پس از 10 سال، و به ویژه پس از 15 سال، هنگامی که محدودیتها بر برنامه هستهای ایران پایان مییابد، ایران میتواند به عنوان تهدید عمده اتمی، سر بر آورد. توافق حاضر ایران را از ساخت و
تولید قابلیت وسیع غنیسازی اورانیوم و حتی از بازفرآوری، یا قابلیت جداسازی پلوتونیوم منع نمیکند؛ این توافق ضرورتاً فقط زمان قابلیت ساخت تسلیحات هستهای و احتمالاً بمب هستهای از سوی ایران را به تأخیر میاندازد. بنا به اظهارات مذاکرهکنندگان، طی مذاکرات، ایران طرحهایش برای گسترش برنامههای هستهای، به ویژه سانتریفیوژ گازی (gas centrifuge) را ارائه کرد. اولویت ایران، برنامه [ارتقای] سانتریفیوژهایش بود، و از همین رو قصد خودش را برای جایگزینی و ارتقا سانتریفیوژهای پیشرفته، از قبیل IR-2, IR-4, IR-6 یا IR-8، پس از گذشت 10 سال از توافق و به طور خاص افزایش تصاعدی آنها بعد از 13 سال را اعلام کرده است. ایالات متحده نباید به هیچ وجه با برنامههای ایران برای پیشبرد برنامه غنیسازی یا برنامههای احتمالی برای بازفرآوری مواقت نماید. آمریکا باید به بهانه اینکه این طرحها غیر اقصادی و غیرضروری هستند و تهدیدی را متوجه امنیت منطقه و جامعه بینالمللی میکنند، و نیز بر پایه اینکه این برنامهها برخلاف روح و هدف برجام است، مخالفت کند. پس از 13 سال، به هنگامی که ایران سانتریفیوژهایش را با سرعتی بالا ارتقا دهد، انتظار میرود
زمان گریز به طور ثابتی کاهش پیدا کند. پس از سال پانزدهم، این آهنگ به طور قابل چشمگیری می تواند افزایش پیدا کند. این افزایش و ارتقا برنامهریزی شده پس از 13 سال، به همراه برداشته شدن محدودیتهای سطح غنیسازی پس از 15 سال به این معناست که زمان گریز ایران ممکن است به چند روز برسد. طی تنها چند سال، ایران ممکن است با زرادخانهای مملو از سلاحهای هستهای سربرآورد. ایران ممکن است به تعهداتش پایبند باشد و در فرآیند تصمیم به کنار گذاشتن طرحهایش برای گسترش برنامه غنیسازی و یا دست کشیدن از بلندپروازیهای ساخت تسلیحات هستهای پس از پایان محدودیتهای عمده هستهای، برای مزایای همکاریهای هستهای بینالمللی ارزش قائل شود، اما در عین حال میتواند ترجیح دهد که پس از پایان این محدودیتها قابلیت عظیم تسلیحات هستهای و در نهایت تسلیحات اتمی، را داشته باشد یا خیر. گنجاندن شرط سیاسی روشنی برای عدم پذیرش و یا تأیید هر گونه بازفرآوری پلوتونیوم یا توسعه وسیع غنیسازی اورانیوم، شرایط را برای آمریکا فراهم میسازد تا این کشور بتواند مسائلی که پس از پایان دوران محدودیتها، ممکن است اتفاق بیافتد، را مدیریت کند. بخشی از تلاشهای
آمریکا و شرکایش در گروه 1+5 میتواند عدم پذیرش یا تأیید برنامهها و طرحهای ایران پس از 10 سال باشد. 10 تا 15 سال پس از امروز، ایران هنوز هم دلیلی برای تولید اورانیوم غنیشده در جهت اهداف صلحآمیز ندارد. آمریکا باید اعلام کند که برنامه غنیسازی نیمه تجاری ایران (یا هرگونه برنامه بازفرآوری پلوتونیوم) نه اقتصادی است و نه ضروری، و بر خلاف هنجارهای بینالمللی عدم اشاعه است. مجموعهای از راستیآزماییها و بازدیدهای اعلام نشده، از قبیل پروتکل الحاقی، پس از 15 سال پا بر جا خواهند بود، اما این اقدامات برای متوقف ساختن ایران از دستیابی به سلاح هستهای کافی نیستند. تلاشهای ایرانی مجهز به برنامه وسیع غنیسازی، برای گریز به سمت ساخت تسلیحات هستهای، قابل ردیابی خواهد بود هر چند که احتمالاً اقدام علیه ایران به منظور بازداری این کشور از دستیابی به چنین تسلیحاتی، دیر صورت خواهد گرفت. حتی با وجود راستیآزماییهای اعلام نشده، تولید اولین یا دومین مقادیر قابل توجه اورانیوم غنی شده برای سلاح اتمی، احتمالاً از دید بازرسان آژانس مخفی خواهد ماند، چرا که در آن هنگام، گریز هستهای میتواند بسیار سریع اتفاق بیافتد و ایران
میتواند با برداشتن چند گام اندک بازرسیها و در نتیجه آگاه شدن بازرسان از گریز هستهای را به تأخیر بیاندازد. چه بسا که نیروگاههای مخفی کوچک که از سانتریفیوژهای پیشرفته استفاده میکنند بتوانند برای ماهها از بازرسیها دور بمانند. در نهایت، هنگامی که آمریکا و متحدانش در موضع ضعیفی برای متوقف ساختن ایران باشند، ممکن است این کشور به سادگی ترجیح دهد که تعهدات عدم اشاعه را نادیده بگیرد و سلاح هستهای بسازد. به طور کلی، این وظیفه ما، دولتها و افرادی که نگران آینده جهتگیری و برنامه هستهای ایران میباشند، است که برای انصراف و بازداری ایران از پیشبرد برنامههای هستهایاش که میزان زیادی از بیثباتی و احتمالاً درگیری نظامی را ایجاد خواهد کرد، راههایی را بیابیم. آن هم با توجه به اینکه قطعیتها درباره قابلیتهای تسلیحاتی برنامه هستهای ایران کم شده و در عین حال برنامههای هستهایاش توسعه یافته است. در مجموع، این طرحها، که متمرکز بر غنیسازی اورانیوم و احتمالاً جداسازی پلوتونیوم میباشند، غیرضروری و غیر اقتصادی هستند. کنگره باید اعلام کند که تولید پلوتونیومهای جداسازی شده و اورانیوم غنیسازی شده بالای 5
درصد، هر زمان که اتفاق بیافتد، بر خلاف مفاد و هدف برجام است. همچنین کنگره باید تصریح کند که برجام طرح ایران برای ایجاد و تولید برنامه غنیسازی نیمه تجاری را نه تأیید میکند و نه از آن حمایت به عمل میآورد. علاوه بر این کنگره میبایست تأکید کند به دلیل آنکه چنین برنامهای غیر اقتصادی است و غیرضروری، و نیز خطری برای اشاعه تسلیحات اتمی است، و تهدیدی علیه امنیت آمریکا، منطقه، و جامعه بینالمللی است، سیاست آمریکا مخالف با چنین برنامهای است. مشکلات راستی آزمایی رویهم رفته، شروط راستی آزمایی در صورتیکه به طور کامل اجرا شود، با هدف مهار تقلب ایران طراحی شده و تضمین میکند که هرگونه نقض توافق فورا و بدون درنگ مشخص و کشف شود و زمان برای واکنش به نقض توافق وجود داشته باشد. چندین مورد از مفاد توافق مبتکرانه است. هدف تمامی این موارد، خلق یک فضای راستی آزمایی سرزده با استفاده از منابع گروه 1+5 است. مفاد راستی آزمایی ضعفهایی دارد که اگر قرار است توافق قابل تأیید و راستی آزمایی باشد، این ضعفها باید اصلاح و جبران شوند. بعلاوه، بدون محدودیتهای سخت و طولانی مدت بر برنامه حساس هستهای ایران همچون فعالیتهای غنیسازی
اورانیوم، بعید است که این شرایط راستیآزمایی که برخی از آنها بازه زمانی محدودی دارند، کافی باشد. بنابراین بعنوان یک یافته کلی، مفاد راستی آزمایی احتمالاً با برخی اصلاحات در نحوه اجرا یا تعدیل برخی مشکلات احتمالی برای اولین 10 الی 15 سال توافق کافی خواهد بود اما اگر ایران طرح توسعه برنامه سانتریفیوژ خود را اجرا کند و احتمالاً برنامه بازفراوری خود را آغاز کند، این مفاد بعد از آن ناکافی خواهد بود. نبود دسترسی مناسب به سایتهای مشکوک به خاطر جدلهایی که در خصوص موضوع دسترسی به سایتهای مشکوک وجود دارد، تمایل دارم که بر شرط دسترسی در برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) متمرکز شوم. حائز اهمیت است که توافق هستهای شامل شرطی نیست که بازرسیهای هرمکان و هرزمان در سایتهای مشکوک را لازم و ضروری بداند. داشتن چنین دسترسی برای مدتها حائز اهمیت بوده است تا اطمینان حاصل شود که فعالیتهای اعلام نشده مخفی وجود ندارد یا اینکه قبل از دسترسی بازرسان، پیش نمیرود. در عوض، توافق شامل فرایندی است که به مدت 15 سال به طول میانجامد و طراحی شده و تضمین میکند که آژانس بین المللی انرژی اتمی ظرف 24 روز از درخواست رسمی برای دسترسی،
میتواند به سایتهای هستهای ایران دسترسی داشته باشد. بازرسیهای هرمکان و هر زمان که برخی اوقات توسط مقامات دولت آمریکا به عنوان بازرسیهای «فوری و ناگهانی» خوانده میشود در واقع یک نوع بازرسی مناسب از سایتهایی است که مشکوک به فعالیتها یا تأسیسات هستهای یا مربوط به هستهای اعلام نشده است. پروتکل الحاقی به دنبال اطمینان حاصل کردن از آن است که شروط دسترسی به بازرسیهای هر زمان نزدیک شود. این پروتکل شرط دسترسی به سایتهای مشکوک در کمتر از 24 ساعت را دارد. این شرط دسترسی مناسب در پروتکل الحاقی در نتیجه مذاکرات فشرده کشورهای عضو آژانس در اواسطه دهه 1990 به دست آمده است و نمایانگر قضاوت جمعی در خصوص اهمیت اساسی اطمینان حاصل کردن از عدم فعالیت های اعلام نشده در یک کشور است. از آنجایی که ایران تاریخچه طولانی در انجام فعالیتهای هسته ای اعلام نشده دارد، داشتن دسترسی مناسب بسیار حائز اهمیت است. بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی در دهه 1990 و اوایل 2000 دسترسی مناسبی در عراق داشتند. آفریقای جنوبی اعلام کرد که سیاست این کشور بر ارائه دسترسی هر مکان و هر زمان به آژانس بین المللی انرژی اتمی «در حد معقول» است. این
توضیح برای آن ارائه شد که آژانس درخواست نکند که نیمه شب برای بازرسی از سایتی برود. عملاً، آژانس میتوانست به محض درخواست، به هر تأسیسات آفریقای جنوبی
*شما میتوانید در انتهای این خبر (قسمت نظرات) نقطه نظر خود را در اختیار سایر خوانندگان مطلب قرار دهید و نظر سایرین را در مورد این موضوع بخوانید