محمل توسعه یافتگی سیاسی؛ فتنه 88 یا انتخابات هفتم اسفند؟!
انتخابات هفتم اسفند را می توان یکی از بحث انگیزترین انتخابات های دو دهه اخیر در سطح ایران دانست.
یکی از طنزآلود و در عین حال متکبرانه ترین اظهارنظرها درباره نتایج این انتخابات، متعلق به حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران بود. مرعشی در توهینی آشکار به مردم گفته بود:«مردم شهرستان ها به توسعهیافتگی سیاسی نرسیده اند. آنها نیز باید مثل تهرانی ها بیاموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بستههای سیاسی پیش بروند!» مرعشی البته در حالی از توسعه سیاسی سخن می گفت و رای دادن به لیست معرفی شده از طرف غربگرایان را مصداق توسعه سیاسی معرفی کرده بود که هیچ اشاره ای به لگدپرانی مدعیان توسعه سیاسی به آرای مردم در جریان انتخابات سال 88 نکرده بود. چند وقت بعد و در اثنای تشکیل رسمی مجلس دهم، یکی دیگر از مدعیان توسعه سیاسی، ساز جدیدتری کوک کرد.
عباس عبدی این بار نمایندگانِ منتخب را هدفِ تحقیر خود قرار داد و به رئیس مجلس پیشنهاد داد تا دو جلد کتاب اقتصاد برای همه و بینش اقتصادی برای همه، نوشته دکتر علی سرزعیم را تهیه کرده و به رایگان جهت مطالعه در اختیار نمایندگان قرار داده، در صورت امکان آزمون هم از آنها گرفته شود! توهین های دومینووار مدعیان توسعه سیاسی به نتایج انتخاب مردم در هفتم اسفند، خواه ناخواه یادآور لگدپرانی آنها و همفکران شان به نتایج انتخابات سال 88 خواهد بود. به نظر می رسد هر دوی این رفتار را باید در یک بستر یکسان مورد بررسی و مطالعه قرار داد. برخورد توهین آمیز اصلاح طلبان در پیش و پس از برگزاری انتخابات هفتم اسفند با مردم، البته با واکنش هایی در بین اصلاح طلبان آزاده تر مواجه شد. داریوش سجادی فعال سیاسی اصلاح طلب مقیم آمریکا پس از انتشار این مطلب عبدی، واکنش تندی به آن نشان داده است.
سجادی نوشته است: «این کمال حیرت توأم با شماتت است که ابتدا با شور و شیدائی و پمپ هیجانات انتخاباتی به جامعه به لطائف الحّیل از قاطبه ملت برای جماعتی رای اعتماد و مجوز ورود به پارلمان را بگیریم و در فردای تاسیس پارلمانی با چنان راندمانی متقاضی طرح کاد و آموزش حین خدمت و کلاس اکابر اقتصاد برای آن نو وکیلان فاقد صلاحیت و تخصص کارشناسی شویم. تلخ یا شیرین چنین مجلسی محصول مملکتی است که مهتران سیاسی اش قبل از انتخابات، رای دهندگان را به دمکراسی رمه ای و رای فله ای و اقبال کورکورانه به یک فهرست تشویق می کنند تا «آن» یکی فهرست رای نیاورد و در فردای کامیابی ترفندشان چنین توفیقی را توسعه یافتگی سیاسی مردم در تهران می نامند! و آنک که آن «عروس تعریفی» روی دست شان می ماند به صرافت بی صلاحیتی کارشناسی نمایندگان و لزوم برگزاری کلاس اکابر اقتصاد برای آن تافته گان جدا بافته می افتند!»
سخنان جناب مرعشی و همفکرانش در باب توسعه یافتگی و نیافتگی مردم ایران از لحاظ سیاسی، اگر چه مضحک می نماید، ولیکن در جایی دیگر به خوبی مصداق خواهد داشت. در سیر تطورات سیاسی جامعه ایران پس از انقلاب، بدون شک فتنه 88 را باید به عنوان یک نقطه عطف مهم و اساسی در نظر گرفت. نقطه عطفی که به خوبی توانست چهره واقعی افراد دخیل در انقلاب را برای افکار عمومی آشکار کرده، خط کشی های جدیدی را در فضای سیاسی کشور ترسیم نماید. مردم در جریان فتنه 8 ماهه ی آن سال، درواقع یک کلاس درس بزرگ در عرصه سیاست ورزی را پشت سر گذاشتند. روشن شدن تدریجی ابعاد آن فتنه مهیب در نتیجه گذشت زمان، سطح درک و فهم سیاسی مردم ایران از جریانات سیاسی داخلی و خارجی را به صورت قابل توجهی بالا برد و باعث یک تصفیه ی واقعی در بین نیروهای انقلاب شد. عملیاتی شدن این تصفیه در بین نیروهای انقلاب از آن روی بود که در جریان فتنه مذکور، بخشی از سابقه داران انقلاب، در کنار آمریکا در برابر انقلاب قرار گرفته بودند!
در این شرایط، طبیعتاً لازم بود تمامی نخبگان و افراد شناخته شده در صحنه سیاسی کشور، نسبت خود را با این افراد و حرکت آنها مشخص نمایند. بر خلاف آنچه برخی در آن مقطع تصور می کردند، تاکیدات مکرر رهبر انقلاب بر لزوم روشنگری و تبیین نخبگان در زمینه فتنه، فرصت و عذر هر گونه بی طرفی را از هر فردی گرفت. لذا فضای فتنه 88، به صورت واقعی به صحنه ی نمایش ماهیت اصلی افراد و جریانات سیاسی فعال در داخل کشور تبدیل شد. فتنه 88 البته خسارت های بزرگی را نیز بر کشور و منافع ملی وارد کرد. خسارت هایی که هنوز هم شاید بازگویی برخی از ابعاد آن ممکن نباشد. با این وجود؛ رشد بینش سیاسی مردم را شاید بتوان بزرگترین دستاورد فتنه 88 دانست. مردمی که از ابتدا نیز به کاندیدای معترض رای داده بودند، به تدریج و با پیش رفتن مسیر اعتراضات، متوجه شدند که مسئله، اصلاً و ابداً بر سر نتیجه انتخابات نیست. بلکه مشکل اصلی جریان هدایت کننده فتنه با اصل انقلاب و اعتقادات و باورهای دینی مردم است و لاغیر!
صبوری و مدیریت واقعاً بی نظیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در جریان 8 ماه وقوع فتنه 88 البته نقش بی بدیلی در این زمنیه ایفا کرد. معظم له از همان ابتدای وقوع فتنه، بنای خود را بر جذب حداکثری افراد و حتی سران فتنه گذاشتند. به صورتی که در جریان دیدار نمایندگان کاندیداهای مختلف در 26 خرداد ماه میفرمایند: «این تخریب هائی که انجام می گیرد، این کارهای زشتی که انجام می گیرد، بعضاً جنایاتی که واقع می شود، مربوط به هیچکدام از این اطراف قضیه نیست؛ این مربوط به مردم نیست، مربوط به نامزدها نیست؛ مربوط به خرابکارهاست، مربوط به اخلالگرهاست. نبادا کسی توهم کند و تصور بکند که این مربوط به این است که اینها طرفدار فلان نامزدند؛ نه، اینها مثل همان کسانی هستند که اختلافات مذهبی را بین مسلمان ها راه میاندازند که ما مکرر گفتهایم اینها نه سنی اند، نه شیعه... اینها کسانی هستند که با اصل نظام مخالفند، با آرامش کشور مخالفند، طرفدار تشنجند، طرفدار اغتشاشند، میخواهند آرامش نباشد. هر کس سرِ کار باشد، اگر نتائج انتخابات غیر از این هم می شد، بنده به طور اطمینان می توانم عرض بکنم که باز اینجور حوادثی دیده می شد، باز این حوادث پیش می آمد.»
در پیش گیری سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی از سوی رهبر انقلاب، در واقع بسترسازی هوشمندانه معظم له برای خارج کردن تدریجی کشور از گرداب فتنه بود. ایشان با اینکه بیش از هر فردی از حجم تخریب های فتنه گران در سطح کشور آگاهی داشتند، با توجه به فضای فتنه گون به وجود آمده، با در پیش گرفتن این سیاست اسلامی و عقلانی، زمینه بازگشت تدریجی فریب خوردگان فتنه به آغوش نظام اسلامی را فراهم نمودند. به صورتی که از همان روزهای ابتدایی، جریان فتنه را از متن مردم تفکیک نموده، با این روش زمینه واقعی جذب حداکثری فریب خوردگان را فراهم نمودند. شناخت بهتر ماهیت دشمنان خارجی را نیز می توان از نتایج مستقیم عبور جامعه ایران از متن فتنه 88 دانست. حالا و با آشکار شدن اسناد دخالت مستقیم عوامل آمریکایی و انگلیسی در شکلدهی به اغتشاشات فتنه 88، برای درصد بسیاری از افراد جامعه مشخص شده است که مشکل اصلی غرب با جمهوری اسلامی، چیزی جز پایبندی آن به اسلام و شعائر اسلامی نیست.
تاکید بر افزایش آگاهی سیاسی مردم در نتیجه فتنه 88، البته یک ادعای بدون سند نیست. مصداق بارز این واقعیت را می توان در افزایش محسوس میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم، مشاهده کرد. بر اساس اعلام رسمی وزارت کشور، بالغ بر 64 درصد مردم در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کردند که در مقایسه با دوره قبل از آن در تمام حوزه های انتخابیه تا 20 درصد و در کل کشور بطور متوسط حدود 11 درصد افزایش نشان می داد. این حد از مشارکت، در حالی که بسیاری از احزاب و شخصیت های اصلاح طلب نزدیک به فتنه، انتخابات مذکور را تحریم کرده بودند، برای بسیاری از افراد قابل پیش بینی نبود. گویی مردم پس از فتنه 88 و ظلم بزرگِ تهمت تقلب به نظام در انتخابات ریاست جمهوری، می خواستند با حضور گسترده خود در اولین انتخابات پس از آن، عملا اثبات کنند که به نظام و ساز و کار انتخاباتی آن اعتماد کامل دارند.
مسائلی همچون تهدیدات خارجی و تشدید تحریم اقتصادی خصوصا مصوبه اتحادیه اروپا برای قطع واردات نفت از ایران در آستانه انتخابات مجلس نهم نیز، اثر عکس داشت و درواقع، باعث همبستگی بیشتر و حساسیت بالاتر مردم نسبت به انتخابات مجلس نهم شد. بر این اساس، بر خلاف آنچه جناب مرعشی و همفکران او قصد دارند با تحقیر مردم به فضای رسانه ای و سیاسی کشور القا کنند، بستر اصلی ایجاد توسعه یافتگی سیاسی در جامعه ایران را باید فتنهی او و همفکرانش در جریان انتخابات سال 88 دانست و نه انتخابات هفتم اسفند. اینکه کسی بخواهد حاکمیت دستورات پادگانی در فضای سیاسی کشور را نشانه ای از توسعه یافتگی سیاسی بداند، طبیعتاً به صورت مضاعفی نشان دهنده عقب ماندگی سیاسی شخص وی و همفکران اوست. جناب مرعشی حتماً نقش موثری در توسعه یافتگی سیاسی جامعه ایران داشته اند، منتهی به خاطر نقش آفرینی موثر در فتنه 88 و نه تحکیم منطقِ رای گله ای و پادگانی در انتخابات هفتم اسفند!