حقوق بشر شیطانی یا حقوق بشر آمریکایی؟!
تناقض تلخی که همواره وجود داشته این است که غرب چگونه هم به دنبال حقوق بشر و دموکراسی است و هم بانی تمامی جنگهای بزرگ قرون اخیر به شمار میرود؟
«حقوق بشر!»؛ این واژه را باید در رده واژه های پرتکرار در ادبیات سیاستمداران غربی دانست. طبیعتاً آمریکا را باید از این حیث، رکورددار دانست. تناقض تلخی که همواره وجود داشته این است که غرب چگونه هم به دنبال حقوق بشر و دموکراسی است و هم بانی تمامی جنگهای بزرگ قرون اخیر به شمار میرود؟ چگونه است که آمریکا همزمان با حمایت از بزرگترین دیکتاتورهای جهان، حرف از دموکراسی می زند و همگام با حمایت رسمی از کشتار مردم یمن توسط سعودی ها، داعیه حقوق بشر دارد؟ یافتن پاسخ این سوال البته چندان دشوار نیست وقتی رئیس سازمان مللِ ساخته آمریکا دلایل روشن خارج کردن نام عربستان از فهرست ناقضان حقوق کودکان را بازگو می کند! با این حال، بررسی پرونده جنایات حقوق بشری آمریکا در قبال ایران، خود مثنوی هفتاد من کاغذ است. آمریکا ورای اینکه خونریزنرین دولت موجود در تاریخ به حساب می آید و پرونده جنایی اش در سراسر دنیا، پرونده ای چند کتابخانه ای است!، ملت ایران را به صورت خاص مورد عنایت های حقوق بشری خود قرار داده است.
ورای مسئله تصویب کاپیتولاسیون در دهه 40، آنها پیش از آن در سرنگونی دولت مردمی دکتر محمد مصدق، نقشی اساسی ایفا کرده اند. همزمان با سفر اخیر اوباما به شهر هیروشیمای ژاپن و البته عذرخواهی نکردن وی بابت بمباران ژاپنی ها!، آدام تایلر در روزنامه واشنگتن پست، با برشمردن تعداد اندکی از جنایت هایی که آمریکا به خاطر آن عذرخواهی نکرده است، در همین زمینه می نویسد: «در سال 1953 میلادی (1332 شمسی) دکتر محمد مصدق که بصورت دموکراتیک از سوی مردم انتخاب شده بود، در کودتای (28 مرداد) سرنگون شد. در اسناد محرمانه منتشر شده از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) آمده است که سرنگونی مصدق از سوی سیا و بعنوان بخشی از سیاست خارجی آمریکا رهبری شده که از سوی ارشدترین مقامات دولتی تأیید و طراحی شده بود. سرویس اطلاعات مخفی انگلیس نیز به سیا کمک کرد. این در حالی است که آمریکا و انگلیس هرگز برای نقش داشتن در این کودتا عذرخواهی نکرده و دولت اوباما نیز اعلام کرد برنامهای برای آن ندارد.»
پرونده جنایات حقوق بشری آمریکا در حق ملت ایران اما در مقطع پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار قطورتر است. در این زمینه، بدون شک اسناد افشا شده در لانه جاسوسی را باید یکی از مهمترین اسناد تاریخی ممکن دانست. آمریکا در آن مقطع سعی داشت با تمام توان از انقلاب دموکراتیک ملت ایران جلوگیری کرده، حتی الامکان آن را ساقط نماید. به زیر سلطه کشیدن انقلاب نیز راه دیگری بود که آمریکا از همان روزهای ابتدایی دنبال میکرد. چنان که در متن خاطرات جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا می خوانیم: «بازرگان و اعضای کابینه اش که اکثرا تحصیل کردگان غرب بودند با ما همکاری داشتند. آنها از سفارت ما محافظت می کردند و از ژنرال گاست که جای ژنرال هایزر را گرفته بود مراقبت می نمودند تا بدون خطر رفت و آمد کند و برای ما پیام های دوستانه می فرستادند.»
حمایت از بزرگترین گروه های تروریستی فعال در ایران، همچون منافقین، گروهک پژاک، گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی و ... نیز برگی دیگر از جنایات حقوق بشری آمریکا در حق ملت ایران است. آنگونه که میدانیم گروهک منافقین نقش اصلی را در ترور 17000 شهروند ایرانی در کنار متفکرین بزرگ انقلاب همچون شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگران داشت. جالب است بدانیم آمریکایی ها هم اکنون نهایت حمایت را از این گروهک تروریستی انجام داده، تمامی امکانات لازم برای حضور آنها در کشورهای غربی را فراهم می کنند. اعضای این گروهک تروریستی به صورت مرتب برای ارائه گزارش کار به کنگره آمریکا رفت و آمد دارند. مهر ماه سال 94 سناتور مک کین، رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس سنای آمریکا طی نامه ای به دولت اوباما با اشاره به تعهد کشورش برای حمایت از گروهک منافقین خواستار تلاش بیشتر دولت اوباما در این زمینه شده، مینویسد: «ما برای اجرای این توافق از سوی ایران به گروه مجاهدین خلق (منافقین) نیاز داریم!»
آمریکا و غرب البته اکنون نیز از گروه های تروریستی فعال در سوریه با جدیت حمایت می کنند. فروش انبوه سلاح های کشنده دولت های غربی به سعودی ها برای استفاده بر علیه مردم مظلوم یمن نیز بخش دیگری از حمایت های آشکار و همزمانِ غرب از تروریسم کور و دولتی را تشکیل می دهد. انها البته به ترور نیابتی اکتفا نکرده، در بسیاری از موارد با ابزار سرویس هایاطلاعاتی خود به صورت مستقیم اقدام به ترور هدف های تعیین شده می کنند. ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط سازمان های جاسوسی غرب، از همین دست است. آمریکایی ها پس ناتوانی در فشار بر ایران برای جلوگیری از رشد علمی کشور به این حربه کثیف و جنایت کارانه متمسک شدند. اولین بار این ناراحتی از زبان جان ساورز رئیس سازمان جاسوسی انگلستان MI6 ابراز شد. وی در مصاحبه ای تلویزیونی گفت: «برنامه هسته ای ایران تنها با اقدامات اطلاعاتی وامنیتی متوقف می شود.» تنها چند روز پس از این سخنان دو دانشمند هسته ای کشورمان به شهادت رسیدند.
آمریکا اکنون موفق شده است با کشاندن مسیر انقلاب های کشورهای عربی به سمت درگیری های طایفه ای، بار دیگر گروه های طرفدار خود را در این کشورها بر سر کار بیاورد. این مسئله پیش از این در مورد انقلاب ایران نیز به کار گرفته شده است! دامن زدن به درگیری های قومیتی در ابتدای انقلاب و سر دادن شعار تجزیه ایران، یکی از مهم ترین راهبردهای آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی به شمار می رفته است. در یکی از اسناد کشف شده از پایگاه جاسوسی سیا در اصفهان، یکی از افسران اطلاعاتی سیا در تاریخ 19 ژوئن 1979(29/3/1358) می نویسد: «تمام بذر های یک جنگ داخلی در ایران کاشته شده است. ما تسلیحات زیادی در ایران داریم، گروههای زیادی در ایران آماده جنگ هستند. ما در آستانه موفقیت و پیروزی هستیم.» این توطئه البته با هوشیاری مردم انقلابی ایران، علیرغم تحمل تلفات قابل توجه مالی و انسانی، خنثی شد.
حمله طبس را نیز بدون شک باید رد فهرست جنایت های آمریکا نسبت به ملت ایران قرار داد. عملیات ناتمام کودتای نوژه را باید به فهرست جنایت های پیش گفته اضافه نمود. در کودتای نوژه قرار بود چند هواپیما از فرودگاه همدان پرواز کرده و بیت امام خمینی(ره)، مراکز اصلی سپاه، بسیج و همچنین فرودگاه های نظامی را بمباران کرده، در نهایت زمینه بازگشت بختیار و اعضای ستاد پاریس را به کشور فراهم کنند که این توطئه نیز چند ساعت قبل از عملی شدن خنثی شد. راه اندازی جنگ تحمیلی 8 ساله عراق بر علیه ایران نیز، از جمله جنایاتی است که با دستور مستقیم آمریکا بر علیه مردم ایران کلید زده شده است. انها قصد داشتند به هر صورتی شده، مقدمات بازگشت یک دیکتاتور دیگر را به ایران فراهم کنند و در این مسیر، راه اندازی جنگ عراق با ایران را مناسب ترین راه دیده بودند.
رویاهای آمریکایی ها البته خیلی زود تغییر کرد و از تغییر نظام سیاسی ایران به تنبیه کردن ایران تقلیل یافت! به صورتی که کارتر گفت: «ایرانی ها بفهمند که صلح و امنیت و یک اقتصاد قوی تا چه حد برای کشور ها مهم و حیاتی است.» با برگشتن ورق جنگ به نفع ایران، آمریکایی ها خود مستقیماً در خلیج فارس وارد جنگ با ایران شدند. آنها البته پیش از این و در جریان فتح خرمشهر نیز یک خیانت دیگر را در حق ملت ایران رقم زده بودند.به صورتی که پس از این فتح بزرگ، قدرت ایران در شکست ارتش نیرومند عراق، آمریکایی ها را نگران کرده بود و به همین دلیل ریگان عراق را از لیست کشور های حامی تروریست خارج ساخت و راه صادرات مستقیم آمریکا به این کشور را باز نمود! آمریکایی ها سپس تلفات قابل توجهی در نبرد مستقیم با نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس متحمل شدند و برای جبران ناکامی های خود در برابر نیروی دریایی سپاه، هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دادند.
تحریم های اقتصادی و غسرانسانی آمریکا بر علیه ملت ایران نیز، نمودی دیگر از حقوق بشر مدنظر آمریکا و غرب را فاش ساخته است. آنها از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، رویکرد اعمال تحریم های یکجانبه را با شدت هر چه بیشتر در پیش گرفتند. در این مسیر، تحریم های دارویی بیماران خاص، همواره یکی از اساسی ترین تحریم ها به شمار می رفت. بر همین اساس است که پل گریک رابرتز دستیار سیاستگذاری اقتصادی وزیر خزانه داری اسبق آمریکا و از سردبیران پیشین وال استریت ژورنال اخیراً طی یادداشتی در پایگاه اختصاصی خود، با شیطان خواندن دولت آمریکا می نویسد: «تنها دو کشور مسلح به ظرفیت نظامی قدرتمند و تسلیحات اتمی- روسیه و چین- بین واشنگتن و هدف واشنگتن برای سلطه بر کل جهان قرار گرفته اند. اگر روسیه و چین متزلزل شوند، شیطان نشسته در واشنگتن بر جهان حاکم خواهد شد. آمریکا جای دجال را خواهد گرفت. در این صورت پیش بینی های انجیلی های مسیحی که «پایان جهان» را موعظه می کنند، معنای جدید پیدا خواهد کرد!»