اختصاصی
اهداف غرب در جنگ ایران و عراق چه بود؟
برای تمام دنیا مشخص است که بزرگترین حامی اسرائیل در جهان آمریکاست و همچنین مسلم است که مهمترین مسئله در جنگ ایران و عراق و حمایت 80 کشور از رژیم بعث، حمایت از اسرائیل بوده است
عراق در شهریور 1359 حمله به ایران را آغاز کرد. رژیم بعث با یک حمایت جهانی وارد جنگ با ایران شده بود. آنها با پشتیبانی و تامین تجهیزات جنگی و نیروی انسانی توسط بیش از 80 کشور غربی و عربی یک جنگ تمام عیار را با جمهوری اسلامی آغاز کرده بودند. آنها به صدام هواپیما و امکانات راداری و پدافندی میدادند و مدرن ترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش میگذاشتند. هچنین انواع کمک های اقتصادی نیز عراق را تغذیه می کرد. سوال اینجاست که آیا آمریکا و سایر کشورهای غربی و عربی که همه یک هدف را داشتند، فقط بخاطر منافع خود به عراق کمک می کردند یا مسئله مهمتری بود؟ ایرانی که مرگ بر اسرائیلش کاخ سفید را می لرزاند برای تمام دنیا مشخص است که بزرگترین حامی اسرائیل در جهان آمریکاست و همچنین مسلم است که مهمترین مسئله در جنگ ایران و عراق و حمایت 80 کشور از رژیم بعث، حمایت از اسرائیل بوده است. زیرا ایران تنها کشوری بود که شعار مرگ بر اسرائیل در آن شنیده می شد. حمایت امام(ره) از مستضعفین و مردم فلسطین وحشت زیادی را در دل حامیان اسرائیل انداخته بود. و اینگونه اشعه های یک فرهنگ ضد اسرائیلی در جهان پرتو افکن شد. بنابر این چطور می توان انتظار داشت که آمریکا و حامیان اسرائیل ساکت بنشینند؟ و چه کسی بهتر از صدام حسین می توانست بر جنایت های آنان سرپوش قرار دهد؟ حامیان اسرائیل برای منزوی کردن دولت ایران در بین مردمش و در بین ملت های مظلوم جهان بویژه فلسطین دست به حربه دیگری زدند. در برخی از رسانه های خارجی عنوان کردند که ایران از اسرائیل اسلحه می خرد و به دروغ همکاری اسرائیل با ایران را مطرح کردند. اما چگونه اسرائیل درصدد فروش اسلحه به ایرانی بوده که مرگ بر اسرائیلش کاخ سفید را می لرزاند؟! گاهی اوقات منطق چیز خوبی است که می تواند بسیاری از دروغ ها و حیله ها را آشکار سازد. موافقت عراق با برقراری روابط صلح آمیز میان اسرائیل و کشورهای عربی در همان سال های جنگ و در ۲۴ خرداد ۱۳۶۳ (۱۴ ژوئن ۱۹۸۴) سخنگوی دولت آمریکا بر اهمیت استراتژیک خط لوله عقبه تأکید کرد. همکاری عراق با اسرائیل در زمینه حفاظت از لولههای نفت، نقش جدیدی به این کشور در منطقه داد. اسرائیل در عراق به صورت غیر علنی سفارتخانه داشت. کارکنان سازمان اطلاعات عراق به وسیله موساد آموزش داده میشدند. در تاریخ 16 آبان 1363، پس از آنکه رونالد ریگان برای یک دوره چهار ساله دیگر به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد، صدام با ارسال تلگرافی به کاخ سفید، انتخاب مجدد ریگان به ریاست جمهوری را تبریک گفت. در این تلگرام، صدام اظهار امیدواری کرد که انتخاب مجدد ریگان، منجر به برقراری روابط سودمند و مثبت بین آمریکا و عراق شود. پیام تبریک صدام همزمان با ورود ریچارد مورفی معاون وزیر خارجه آمریکا به عراق، از رادیو بغداد پخش شد. به همین منظور پنجم آذر 1363 نیز ریگان، با طارق عزیز وزیر خارجه عراق در کاخ سفید ملاقات کرد و روابط دو کشور رسماً از سر گرفته شد. به این ترتیب، مناسبات دیپلماتیک دو کشور در سطح سفیر دوباره برقرار شد. طارق عزیز پس از مذاکره با مقامات آمریکا، همسویی رژیم بعث با سیاست های آمریکا در منطقه را چنین بیان کرد: "من رسماً اعلام میکنم که عراق با برقراری روابط صلح آمیز میان اسرائیل و کشورهای عربی دیگر مخالف نیست." خبرگزاری آلمان نیز از بیت المقدس گزارش داد که اسرائیل از قبل در جریان امور فوق بوده است : "اوی پاسنر سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، ضمن اینکه تجدید رابطه آمریکا با رژیم عراق را امری عادی خواند، فاش ساخت که اسرائیل از قبل در جریان عادی شدن این روابط قرار داشته است." مروری بر علت دشمنی آمریکا با ایران واقعه اشغال سفارت امريكا در تهران، روابط ايران و آمریکا را بيش از پيش تيره ساخت. در فروردين ماه 1359، دولت كارتر قطع روابط سياسی و ديپلماتيك بين ايران و آمريكا را به طور رسمی اعلام كرد و به درخواست وی كشورهای عضو بازار مشترك اروپا، ژاپن، كانادا و تعداد ديگری از كشورهای جهان، همراه با آمريكا در تحريم اقتصادی ايران شركت كردند. در ارديبهشت 1359، واقعه طبس اتفاق افتاد كه به شكست طرح آمريكايی ها برای ربودن گروگان ها از ايران انجاميد. بعد از آن در تيرماه 1359 كودتای نوژه به اجرا درآمد كه آن هم با شكست روبه رو شد. هم زمان، برژينسكی، مشاور امنيت ملی كارتر، بر مقابله نظامی با خطر ريشه دار شدن انقلاب ايران تأكيد كرد و گفت استراتژی امريكا در مقابله با انقلاب ايران بايد به تقويت دولت هايی كه توان انجام عمليات نظامی عليه رژيم امام خمينی را دارند توجه كند. گسترش درگيری های نظامی در مناطقی از كشور مانند كردستان، گنبد، خوزستان و ... ميان نيروهای مسلح نظام تازه تأسيس اسلامی و نيروهای مخالف آن كه بعضاً نيز از سوی عراق، آمريكا يا كشورهای ديگر حمايت می شدند به تقويت نيروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجاميد. نخستين سازماندهی سپاه پاسداران زير نظر شورای انقلاب صورت گرفت. طراح نقشه خود اسرائیل است در سیاست های استعماری، شگرد دیگری پیش می گیرند. برای برانگیختن حس ناسیونالیستی کشور های عربی، اسرائیل با دروغ پردازی از طریق رسانه های خارجی اعلام می کند که به ایران اسلحه و تجهیزات جنگی فروخته است. پس از شکست خرمشهر، رسانه های خبری جهان: "به نظر میرسد صدام احتمالا از قدرت کناره گیری کند." آمریکا و اسرائیل در ترفندی دقیق و حساب شده تلاش کردند با تهاجم اسرائیل به جنوب لبنان، به تجزیه ی نیروهای ایرانی بپردازند تا در فرصتی که به دست می آمد، با حمایتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی عراق و فرسایش اقتصادی، نظامی و روانی هر چه بیشتر ایران، رژیم عراق را در برابر جمهوری اسلامی حفظ کنند. پیش از ورود ایران به خاک عراق، آسوشیتدپرس از نیکوزیا در زمینه ی حمله ی اسرائیل به جنوب لبنان میگوید: «پیشنهاد صلح عراق درست یک هفته بعد از ملاقات کمال حسن علی، وزیر امور خارجه مصر با مناخیم بگین، نخست وزیر اسرائیل، داده شده است. مصر و اسرائیل، توافق کردند تا سیاستی را تنظیم کنند که بر اساس آن به حمایت از رژیم عراق برخاسته و از توسعه ی روز افزون انقلاب اسلامی جلوگیری کنند.» در سال 1361 عراق ترفند دیگری را با استفاده از عمال آمریکایی-اسرائیلی خود به کار می بندد: «عراق در پاسخ به درخواست کمیته ی صلح اسلامی برای پایان دادن به مخاصمات، به منظور رویارویی با تجاوزات دشمن صهیونیستی (اسرائیل)، به دنبال تصمیم اجلاس مشترک شورای انقلاب و شورای فرماندهی ملی حزب حاکم بعث، آمادگی خود را برای ایجاد یک آتش بس فوری در جبهه ی جنگ اعلام می دارد.» حمله اسرائیل به لبنان، زمینه کمک رسانی به عراق عراق پس از رد پیشنهاد آتش بس از سوی ایران، اعلام کرد: «از مخالفت ایران با اقدامات مثبت عراق، تنها قدرتهای بزرگ سود می برند.» همچنین رادیو بغداد گفت: «حکام تهران از روی جهل و کوته بینی تصور کرده اند تصمیم و اقدام عراق در پایان دادن به جنگ نقطه ضعف عراق است، در حالی که این حکام بعد انسانی و فرهنگی این اقدامات را به فراموشی سپرده اند.» همزمان با مطرح شدن نقشه آمریکا و اسرائیل در تهاجم رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان، شورای امنیت سازمان ملل متحد که یک سال و نیم جنایات و تجاوزات عراق را نادیده گرفته بود، وقتی احتمال ورود ایران به خاک عراق را بالا دید، برای حمایت سیاسی - روانی از صدام به تلاش افتاد و در تاریخ 22 تیرماه 61 قطعنامه ای را به تصویب رساند که طی آن خواستار برقراری آتش بس بین ایران و عراق، همراه با پایان یافتن تمام فعالیتهای نظامی طرفین شد. در این قطعنامه همچنین از طرفین خواسته شده بود نیروهای خود را تا مرزهای شناخته شده ی بین المللی عقب بکشند تا بلافاصله نیروهای ناظر سازمان ملل متحد جهت کنترل آتش بس به این منطقه اعزام شوند. و زمینه آماده می شود تا این بار صدام حسین با حمایت بیشتری از سوی غربی ها و کشورهای عربی مواجه شود. حمله اسرائیل به لبنان زمینه کمک رسانی به عراق است. در واقع کشور های غربی و عرب نشین با حمایت صدام حصاری می شوند برای محافظت از اسرائیل. از طرف دیگر اصلی ترين منافع آمريكا و غرب در منطقه خليج فارس، جريان آزاد، مطمئن و دائم نفت به سوی آمريكا و غرب بوده و در حال حاضر نیز هست. در گذشته نيز هنگامی كه جنبش ملی شدن نفت در ايران منافع غرب و آمريكا را در جريان آزاد نفت به سوی غرب تهديد می كرد، كودتای آمريكایی - انگليسی 28 مرداد 1332 وضعيت را به حالت سابق برگرداند. امنيت اسرائيل به منزله ستون پنجم نظام سياسی بين المللی انقلاب اسلامی ايران و رژيم نوپای آن با كاهش ميزان صادرات نفت و حمايت از جنبش های آزادی بخش در جهان سوم و تشديد جو انقلابی در خاورميانه و جهان اسلام، عملاً رژيم آمريكا را تهديد می كرد و رژيم عراق با حمله به ايران اين امكان را به غرب داد كه با هدايت نتيجه جنگ به شكلی كه منافع آنها را تأمين كند، هر دو كشور ايران و عراق را كه از بزرگ ترين توليد كنندگان و صادركنندگان نفت جهان هستند را رو به روی هم قرار دهد. بدین ترتیب با تضعيف هر دو كشور اصلی منطقه، از تهديد رژيم منطقه ای جلوگيری كند و به تبع آن، اين دو كشور هم چنان جزء صادركنندگان و تأمين كنندگان اصلی مواد خام نفتی آمريكا و غرب باقی بمانند. از طرف ديگر، امنيت اسرائيل در منطقه به منزله ستون پنجم نظام سياسی بين المللی بيشتر تأمين شود.