چهار سیاست ترامپ برای تقابل با ایران
در پی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و سپس اعلام تصمیم کنگره این کشور برای تمدید تحریم های ایران، بحث های فراوانی درباره کنار گذاشتن توافق هسته ای (برجام) از سوی آمریکا مطرح شده است. در این میان، برخی نیز از گزینه های دیگری سخن می گویند که وی در مقابل ایران دارد و حتی چنین گزینه هایی را به وی پیشنهاد می دهند.
در ادامه مباحث موجود درباره رویکرد احتمالی رئیس جمهور جدید آمریکا در قبال ایران و به ویژه درباره برجام، پایگاه اینترنتی «یونایتد پرس اینترنشنال» در مطلبی به قلم آلخو ویدال کوادراس، معاون سابق پارلمان اروپا، گزینه هایی را به ترامپ پیشنهاد کرده که می تواند در مقابل ایران مورد استفاده قرار دهد. مروری بر این گزینه ها، از احتمالاتی که نه تنها نگارنده متن مذکور، بلکه احتمالاً شخص ترامپ و همراهانش نیز در ذهن دارند، بیشتر ابهام زدایی می کند. در این مطلب اشاره شده که ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی خود به شدت علیه توافق هسته ای ایران موضع گرفته و آن را «بدترین توافقی که تاکنون درباره آن مذاکره شده است» خواند. وی همچنین وعده داد که بار دیگر و بر اساس مفادی که برای آمریکا و متحدانش مفیدتر باشد، در این زمینه به مذاکره با ایران بپردازد. وی همچنین خود را دشمن اسلام گرایی خواند که این امر نیز سبب می شود روابط آمریکا با ایران دستخوش تحولات جدی شود. در ادامه کوادراس ادعا می کند حتی بدون مذاکره مجدد درباره توافق هسته ای نیز ترامپ می تواند اقداماتی را برای مقابله با «بلندپروازی های هسته ای ایران» و «حمایت ایران از افراط گرایی در خاورمیانه و جهان» انجام دهد. نخستین اقدام به عقیده وی، اِعمال سفت و سخت مقررات و مفاد تعهدات موجود است. به ادعای این مقام سابق اتحادیه اروپا، ایران به واسطه پیشبرد برنامه موشک های بالیستیک، تعهدات بین المللی خود را نقض کرده و می بایست برای این کار هزینه بپردازد. ترامپ می تواند جلوی حرکت شرکت های آمریکایی برای دستیابی به توافق تجاری با ایران را گرفته و تحریم های جدیدی نیز علیه این کشور برقرار سازد. دومین پیشنهاد این مقام سابق اروپایی، چیزی است که وی آن را «ایستادن در مقابل روند آدم ربایی برای گرفتن باج و غرامت» می خواند. وی در ادعایی کلی و موهوم و بدون استناد می نویسد ایران سال گذشته سربازان آمریکایی را در خلیج فارس «ربود» و در گذشته نیز شهروندان آمریکایی و اروپایی را ربوده و زندانی کرده است و این همان کاری است که ایران در جریان اشغال سفارت آمریکا در سال 1979 انجام داد! کوادراس چهارمین اقدام را مشخص کردن این نکته برای ایران می داند که زمان «مداخلات» این کشور در منطقه، از عراق گرفته تا یمن و به ویژه در سوریه به سر آمده است. وی ضمن متهم کردن دولت سوریه به کشتار مردم، ایران را همدست این کشتار معرفی کرده و این را دلیلی بر مداخله ایران در امور کشورهای منطقه دانسته است. اما آخرین و چهارمین پیشنهاد مطرح شده توسط این مقام سابق اروپایی، از همه جالب تر بوده و ضمن مشخص کردن خط و ربط و جهت گیری وی، عملاً نشان می دهد که سه مورد قبلی نیز مقدماتی برای رسیدن به همین مورد بوده است: حمایت از گروهک تروریستی منافقین! البته کوادراس سعی کرده واژه هایی را برای این بخش انتخاب کند که تا حد امکان غلط انداز و غیرحساس باشد و به همین سبب، از عبارت «ارتباط برقرار کردن با مردم ایران و مقاومت آن ها» استفاده کرده است. در همین راستا، وی گروهک منافقین را - که از آن با عنوان «شورای ملی مقاومت ایران» یاد می کند - «بزرگترین، ریشه دارترین و سازمان یافته ترین اپوزیسیون دموکراتیک» ایران معرفی کرده که «از حمایت گسترده مردمی در داخل ایران و خارج از کشور» برخوردار است. وی در اثبات خوش خدمتی منافقین به آمریکا، به افشای اطلاعات برنامه هسته ای ایران از سوی این گروه اشاره کرده است. به هر ترتیب، هرچند ممکن است در نظر اول، اظهارات مطرح شده از سوی این مقام سابق اروپایی - که پیش از این نیز داشتن ارتباطات نزدیک با گروهک منافقین مشهور بوده - تنها اظهارنظرهای یک فرد غربی ارزیابی شود که برای گرفتن پول از این گروهک به نگارش مطلب دست زده، اما موضوع زمانی اهمیت می یابد که به خاطر بیاوریم افرادی هم فکر با وی، حلقه نزدیکان رئیس جمهور جدید آمریکا را تشکیل داده و بعضاً وارد دولت وی نیز شده اند. بر این اساس، در صورتی که ترامپ قصد داشته باشد مشاوره و سیاستگذاری این افراد را مبنای عمل خود قرار دهد، می توان انتظار داشت که اگر نه دقیقاً همین پیشنهاد مطرح شده در متن مذکور، اما دستکم موارد مشابه آن ها مبنای عمل وی در قبال ایران قرار بگیرد. امری که البته بدون واکنش متقابل و متناسب ایران نخواهد ماند.