آیا اصولگرایان به دنبال تحقق دولت نظامی هستند؟
جریان اصلاح طلب در شرایطی نبوده و نیست که بخواهد حتی از یک گرای کوچک و اظهارنظر سلیقهای که با ابزار رسانهای قابلیت تخریب جریان رقیب را دارد، چشم پوشی کند.
به گزارش شمانیوز؛ «بعضا رسانهها این را تشدید میکنند و گسترش میدهند که نظامیها نباید رئیس جمهور شوند، من اعتقاد دارم که اگر یک نظامی رئیس جمهور شود حتما میتواند کشور را از مشکلات نجات بدهد.» این بخشی از سخنان پورمختار نماینده مجلس است که در گفت و گو با خبرآنلاین در واپسین روزهای سال ۹۶ مطرح کرد. او در این گفت و گو پیشنهاد خود برای ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ را یک نظامی میداند و تاکید میکند که انتخاب او در انتخابات ۸۸ محسن رضایی بوده تا بحث را به شکل کامل شخصی کرده باشد: «من به لحاظ شناختی که از محسن رضایی داشتم ایشان را یک آدم استراتژیست و دارای تفکر میدانم و برهمان مبنا اعتقاد دارم که اگر ایشان رئیس جمهور میشد نه به لحاظ تعصب نظامی گری و پاسداری، بلکه به خاطر شخصیت خودش، با همین نگاه به ایشان رای دادم» هر چند پیش از پورمختار، این ابراهیم فیاض جامعه شناس بود که تز رئیس جمهور نظامی را مطرح کرد: «آینده، یا فروپاشی ایران و تبدیل شدن به لیبی است یا دیکتاتوری. مردم کدام را انتخاب میکنند؟ دیکتاتوری را انتخاب میکنند.»، اما این اظهارات به میزان سخنان پورمختار و به ویژه حسین اله کرم رئیس شورای هماهنگی حزب اله
سروصدا ایجاد نکرد. اله کرم در ۱۹ فروردین ۱۳۹۷ در گفت و گو با خبرآنلاین که پیشتر اظهارات پورمختار را پیرامون رئیس جمهور نظامی احصا کرده بود، درصدد تایید نظرات پورمختار و فیاض برآمد و گزینه رئیس جمهور نظامی برای ایران را یک گزینه ایده آل دانست و تصریح کرد: «ایران تصمیم جدی دارد که وظیفه منطقهای خود را اجرا کند، چون میداند اگر اجرا نکند تجزیه میشود. در یک چنین وضعیتی به نظر من مردم به این سمت گرایش پیدا میکنند که فردی با تخصص لازم در این جایگاه قرار بگیرد. یک فرد نظامی استراتژیک برای این کار شایستهتر است». همین اظهارات کافی بود تا هجمه سنگین و تخریب گرایانه علیه نه اله کرم و پورمختار، بلکه جامعیت جریان اصولگرا از سوی اصلاح طلبان کلید بخورد. رسانههای اصلاح طلب بدون در نظر گرفتن این واقعیت که اساسا اتخاذ مواضع دو چهره منتسب به جریان اصولگرا که از قضا حداقل اثرگذاری را در دکترین و سیاستگذاریهای این جریان دارند، نمیتوان به استراتژی جریان اصولگرا برای انتخابات ۱۴۰۰ تعمیم داد دست به پروپاگاندای رسانهای برای رسوب ان باور در اذهان آحاد مردم شدند که جریان اصولگرا برخلاف دموکراسی رفتار میکند. حتی عبداله گنجی
مدیرمسئول روزنامه اصولگرای جوان نیز در توئیتر خود اینچنین به هجمهها واکنش نشان میدهد: «تا کنون کسانی که قبل هویت نظامی داشتند مانند شمخانی، رضایی، دوبار قالیباف (دوبار) کاندیدای ریاست جمهوری شدهاند. حالا یک نفر گنده گو پیشنهاد داده یک نظامی رییس جمهور شود و رسانههای اصلاحات این را به عنوان یک ایده جدید و تعجب برانگیز تیتر یک کردند با عکس همان افراد قبلی». اما به راستی چرا اصلاح طلبان چشم بر این واقعیت محض بستند؟ تلاش برای ریزش پایگاه اجتماعی جریان اصولگرایی اصلاح طلبان با ریزش شگفت انگیز پایگاه اجتماعی خویش مواجه شدهاند و این را میتوان از اظهارنظرات چهرههای منتسب به این جریان که در نقد مشی اصلاح طلبی و دولت و با چاشنی یاس و سرخوردگی همه روزه در رسانههای مکتوب و غیرمکتوب منتسب به این جریان منتشر میشود درک کرد. ازین رو و به دلیل نداشتن ابزارهای ایجابی لازم جهت جلوگیری از این ریزش تصاعدی، با تحرکات سلبی قصد دارد دست به تخریب جریان رقیب بزند تا بلکه از سبد رای جریان انقلابی بکاهد. القای مشی دیکتاتوری در اتخاذ راهبردهای جریان رقیب یکی از در دسترسترین مسیرها بهره
برداری سوء از اظهارنظرات شخصی چهرههای منتسب به جریان رقیب است، تا جایی که پاسخهای شخصی و سلیقهای ابزاری در جهت رسوب این باور غلط در افکارعمومی میشود که جریان اصولگرا مشی دیکتاتورمابانه را سرلوحه اتخاذ راهبردهای خویش قرار داده است. برچسب زنی یکی از سادهترین راهها برای تخریب جریان رقیب است که اصلاح طلبان نشان دادهاند به بهترین وجه ممکن قصد دارند در این فاز رفتاری از این تاکتیک استفاده کنند. استفاده ابزاری برای ناکارآمدنشان دادن جریان انقلابی القای ناکارآمدی سیاستهای جریان انقلابی در پیشبرد اهداف مدنظر و جلب آرای افکارعمومی و مطالبات مردمی، یکی دیگر از مختصات رفتاری اصلاح طلبان در این پروژه است. در یکی ازین مصادیق رفتاری محسن ماندگاری فعال رسانهای اصلاح طلب در وبلاگ خود که توسط خبرآنلاین نیز بازنشر داده شد تاکید کرد: «اصولگرایان بی آنکه متوجه باشند سیاهنمایی بزرگی علیه جمهوری اسلامی راه انداختهاند؛ پیش شرط ایده رئیس جمهور نظامی یعنی پذیرش اینکه نظام جمهوری اسلامی در ۴۰ سال حیات خود بسیار ناکارآمد بوده است و امیدی به روسای جمهور غیر نظامی که با رای مردم روی کار میآیند نیست.» او
رفرنس اظهارات خود را به نوشتههای فرانسیس فوکویاما در کتاب «نظم و زوال سیاسی» سنجاق میکند: «در بسیاری از کشورها دموکراسی در معرض تهدید قرار میگیرد، چون حکومت، یا بسیار فاسد یا در انجام وظایف خود بسیار ناکارآمد است. در چنین شرایطی مردم وجود یک مقام مسئول قدرتمند را آرزو میکنند؛ دیکتاتور یا نجات دهندهای که به یاوه گویی سیاستمداران پایان داده و در عمل کارها را پیش ببرد.» این اظهارات در کنار القای حرکت جریان انقلابی در جهت خلاف تاکیدات حضرت امام و گام برداشتن در مسیر افراطی گری بخشی دیگر از مکانیزم رفتاری تجدیدنظر طلبان بوده است. دولت نظامی خواسته اصلاح طلبان با اصولگرایان؟ محبیان کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با شرق به بازخوانی تاریخ پرداخت و تاکید کرد: این اصلاح طلبان بودهاند که برای اولین بار و از سوی تئورسین جریان خود بر طبل دولت نظامی و پادگانی کوبیدند. «برای یادآوری تأکید میکنم که آقای حجاریان در آذر سال ۸۱، در مقالهای در ماهنامه آفتاب، با عنوان «دولت پلیسی-دولت پادگانی» این اصطلاح را به کار برد و بهزودی این عبارت ورد کلام سخنرانان و سیاسیون اصلاحطلب شد. اصلاحطلبان باسابقه
امنیتی همیشه از پروژه «بهقدرترسیدن نظامیها و امنیتیها» بهعنوان یک مترسک سیاسی برای هراساندن مردم و گرفتن رأی از آنها استفاده کردهاند؛ ولی اشتباه آنان این است که با این استفاده مکرر، عملا قبح این مفهوم را از بین بردهاند.» اینکه راهبرد اصلاح طلبان که از سوی تئورسین اصلی این جریان مطرح شد و امروز از زبان دو سه تن از اشخاص بی اثر در جریان اصولگرا نقل محافل رسانهای اصلاح طلب میشود موضوعی ست که حکایت از تخصص جریان اصلاح طلب در به کارگیری ابزار رسانهای در پیشبرد اهداف مد نظر دارد. جمع بندی: تخریب جریان رقیب، عملا به مرهمی بر زخمهای اصلاح طلبان که از سوی روحانی بر کالبد این جریان زده شده مبدل گشته است. این جریان در شرایطی نبوده و نیست که بخواهد از یک گرای کوچک و اظهارنظر سلیقهای که با ابزار رسانهای قابلیت تخریب جریان اصولگرایی را دارد، چشم پوشی کند. عدم توفیق دولت دوازدهم در پاسخگویی به مطالبات افکارعمومی و عدم تحقق وعدههای انتخاباتی سبب شده تا این روزها سردرگمی و کلافگی را برای جریان مذکور به ارمغان بیاورد. سرمایه گذاری وسیع و انتحار اصلاح طلبان با کارت روحانی آنها را با جامعه رو
در رو کرده است، این درحالیست که فرار به جلو و انداختن توپ مطالبات مردم در زمین جریان رقیب و دستگاههای حاکمیتی نیز به استراتژیهای شکست خورده جریان مذکور مبدل شده است. همین عامل سبب شده تا اصلاح طلبان که توفیق در ۹۸ و ۱۴۰۰ را در خطر میبینند، دست به تخریب جریان رقیب بزنند تا ازین رهگذر اندک کورسوهای توفیق در کارزارهای انتخاباتی را برای خود حفظ کنند. از همین رو رسانههای معاند تلاش کردهاند با سوء استفاده از این فرصت مهیا شده، به القای تلاش جریان انقلابی برای کودتا با مطرح کردن گزینه نظامی برای ریاست جمهوری بپردازند تا ازین طریق نه جریان اصولگرا، بلکه جمهوری اسلامی را هدف حملات خود قرار دهند.
منبع: راهبرد معاصر