گروتسکی در تقبیح جنگ و ستایش صلح
نقد نمایش « شوایک سرباز سادهدل» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی
به گزارش شما نیوز ، شوایک مانیفستی است برای صلح؛ صلحی که وقتی هست قدرش را نمیدانیم و مدام کاری میکنیم که آن را به خطر بیندازیم. زمانی که با همه کجفهمیها و نادانیهای بشری آتش جنگ را برمیافروزیم آنگاه بهدنبال صلح میگردیم. شاید بتوان گفت بیش از نیمی از تاریخ بشر در همین امر خلاصهشده است. جنگافروزی در زمان صلح و بهدنبال صلح گشتن در زمان جنگ؛ و این خود تراژدیای است که مضحک مینماید و افسوس که بشر هیچگاه نتوانسته از این تجارب تلخ گذشته درس بگیرد و آن را مورد استفاده قرار دهد. نسل در پی نسل آن را تکرار میکند و باز نمیفهمد که چه باید بکند. زمانی با شمشیر و تیر و کمان و گرز و نیزه، زمانی با تفنگ و توپ و تانک و در زمان ما با انواع بمبها و موشکها و درنهایت بمب هستهای به استقبال از جنگ میرود. رندی میگفت دولتهای استکباری باکمال دوستی پشت میزهایشان و کنار هم مینشینند و جنگها را ترتیب میدهند و این مردم و سربازان هستند که باید برای آنان جان خود را فدا کنند. بدون آنکه دلیل واقعی آن را بدانند؛ و باز این مضحکهای است که تراژیک مینماید. حمیدرضا نعیمی انگشت بر موضوع مهم و حساسی گذاشته است که مسئله مبتلابه روز همه جوامع بشری است. مسئله و مشکل همه مردم و حکومتهای دنیاست. البته این با دفاع از خود و تمامیت ارضی یک کشور و یک ملت بسیار متفاوت است... اما درهرحال جنگ تبعات خودش را دارد و مهم نیست که چه کسی و یا چه کشوری اول جنگ را شروع کرده همه درگیر آن میشوند و تروخشک باهم در آتش آن میسوزند. ما هنوز پس از گذشت نزدیک به سیسال از جنگ تحمیلی، تبعات آن را تحمل میکنیم و هنوز خیلی از مردم ما درگیر آن هستند و هنوز خیلی از شهرهای ما کاملا بازسازی نشدهاند؛ و... شوایک فرد سادهدلی است که ناخواسته به میان جنگی پرت میشود که بهظاهر هیچ دخلی به او ندارد؛ اما باید به جنگ برود. شوایک بهخاطر سفیه بودن از خدمت سربازی معاف شده؛ یعنی عقلش شیرین است و بهاصطلاح کم دارد؛ اما ما درروند نمایش متوجه میشویم که او نهتنها سفیه نیست بلکه عاقلترین فردی است که در آن جمع میتوان او را یافت. او یک عاقلاندرسفیه است و چون بهلول زمان خویش. هر چه که میگوید با عقل جور درمیآید. او یک صلحطلب است اما چارهای ندارد که با اوضاع فعلی به گونهای کنار بیاید. بااینحال در وسط جنگ تمام تلاش خود را میکند تا بلکه بتواند جلوی این جنگ دیوانهوار و ابلهانه را بگیرد. او به شیوه خود تمام تلاش خویش را میکند؛ اما هرچه بیشتر تلاش میکند کمتر موفق میشود. نعیمی بهدرستی اقتباس آزاد خود از رمان «شوایک سرباز سادهدل» نوشته یارسلاو هاشک را براساس گروتسک پایهریزی کرده است. گروتسکی که تو را با حقیقت و واقعیتی تلخ روبهرو میکند. کشیش به شوایک میگوید. «چرا میخواهی که این جنگ تمام شود این ناندانی ماست.» درواقع همه دستاندرکاران اصلی جنگ و آنهایی که جنگافروزی کردهاند، نفع خودشان را میبرند. اینها همان صاحبان زر و زور و ثروتند و بهنوعی فرزندان شیطان بر روی زمین؛ و این سربازان و مردم معمولی و بیگناه هستند که تمام بار جنگ و تبعات شوم آن را به دوش میکشند و با گوشت و پوستشان با تمام یاختههایشان آن را لمس کرده، میچشند و حس میکنند؛ و کسانیکه مانند وانک عاشقند و نمیتوانند این همه کشتار بیدلیل و جنگ بدون علت را تحمل کنند. لاجرم در برابر آنها میایستند و کشته میشوند. و درست براساس همین گروتسک است که ما واقعیتی محتوم و گریزناپذیر از جنگ و تبعات آن را درک میکنیم. حمیدرضا نعیمی سعی کرده که بازیها را نیز براساس همین گروتسک طراحی کند. نوع گریم و حرکات بهناز نازی، بازی خوب کامبیز امینی و بازی کشیشها. بازی تأثیرگذار مهران رنجبر در نقش وانک و تلاش حامد کمیلی و درنهایت بازی فرهاد آییش که بهدرستی این گروتسک و این سادهدلی و عاقل اندر سفیهی را در تمام بدنش و بیانش جاری و ساری ساخته و... همهوهمه بر همین اساس شکل گرفته است. آییش دارد نقش سختی را بازی میکند و از عهده آن برمیآید. دیگر بازیگران نیز تلاش وافری را از خود نشان میدهند؛ و این علاوه بر کار بازیگران و درک و فهم آنان از نقشی که بازی میکنند به هدایت؛ تحلیل؛ و شیوه کار کارگردان نیز بازمیگردد. شخصیتپردازیها بهخوبی صورت پذیرفته است و بازیها روان و در راستای خواست متن و زیرمتن و سبک و شیوه کار است. حرکات فرم سربازها هماهنگ و با هارمونی خاص خود است. لباس، رنگها، طراحی صحنه و آن تانک که حضور سنگین خودش را بر همه حتی تماشاکنان تحمیل میکند براساس تفکر اصلی چه در متن و چه اجرا صورت گرفته است؛ ترسی که ناشی از حضور هیولاوار جنگ است که در گروتسک خود را نشان میدهد. هرچند که این ابلهی یعنی جنگافروزی مضحک و کمدی مینماید اما تراژیک و ترسآور است. شاید اگر از بعضی حرکات و میزانسنها و دیالوگهای و بخشهای طنز بدنی و بیانی که بهنوعی زیاده مینماید و ایضا در جایجای اجرا تکرار میشوند پرهیز شود، ریتم نمایش بهتر از آب درآید و لاجرم به زمان مطلوبتری هم دست یابیم. نمایش شوایک آیینه جهان امروز است که متاسفانه از گذشته درس نمیگیرد. جهانی که در جنگ و قتل و خونریزی و تجاوز غوطهور است حتی سربازی چون شوایک که مسیحوار برای صلح تلاش میکند هم دیگر نمیتواند آن را نجات دهد. به حمیدرضا نعیمی و گروه، خسته نباشید گفته و دیدن این نمایش را به همگان توصیه میکنم.