
بهترین اصحاب تکنولوژی در تئاتر

مدتی است که استفاده از تکنولوژی و خلاقیتی که میتوان با استفاده از آن به صحنه تئاتر آورد، بحث پررنگی شده است و شاهد آثاری هستیم که در آنها با استفاده از تکنولوژی فضایی جذابتر و قابلباورتر برای مخاطب بهوجود آمده است.
به گزارش شما نیوز ، مدتی است که استفاده از تکنولوژی و خلاقیتی که میتوان با استفاده از آن به صحنه تئاتر آورد، بحث پررنگی شده است و شاهد آثاری هستیم که در آنها با استفاده از تکنولوژی فضایی جذابتر و قابلباورتر برای مخاطب بهوجود آمده است. در این گزارش به برخی از این آثار اشاره میکنیم.
لیرشاه و فانتزیای هزینهبر
نمایش «لیرشاه» با کارگردانی محمد عاقبتی بهمن و اسفندماه سال ۱۳۹۵ در سالن استادسمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. نمایشنامه را کیوان سررشته با نگاهی مدرن به متن بسیار مطرح ویلیام شکسپیر نوشته بود و این نمایش در فضایی مدرن روی صحنه رفت.
در راستای همین مدرنیزم بود که هدیه یکی از دختران شاه لیر به پدر، یک موتور برقی در نظر گرفته شده بود و دختری دیگر به پدر خود یک دوربین فیلمبرداری هدیه داده بود که تصاویر را بهصورت مستقیم روی پرده پخش میکرد. این دو وسیله چندان با امکانات تئاتری ما همگون نبود و بهشدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
از محمد عاقبتی؛ کارگردان نمایش درباره چگونگی تهیه این دو وسیله پرسیدیم و او پاسخ داد: در این نمایش، موتور و دوربین چالشهای من بودند. دوربین را هم از آمریکا تهیه کردهام چون پیدا کردن این تکنولوژی در ایران دشوار بود. موتور را هم شرکت «بنایی» برای ما آماده کرد. سعید راد نیز با این شرکت ارتباطهایی داشت و به ما کمک کرد. این شرکت موتور برقی وارد میکند و از نوابغ دانشگاه صنعتیشریف نیز استفاده میکند. این موتورها یک پک هستند. پک این موتور را میشکنند؛ از اصفهان برخی از قطعات را آوردهاند، مهندسی کردهاند و دو روزه به ما تحویل دادهاند. در این دو روز ۳۰ مهندس که فوقلیسانس یا دکترای خود را از شریف گرفتهاند، موتور را آماده کردند.
طبیعتا این کار هزینهای گزاف را به گروه وارد کرده است اما محمد عاقبتی این هزینه را بهجان خرید تا نمایشی درخور و جذاب به مخاطبان خود که اغلب نوجوان بودند، ارائه دهد. این اتفاق در شرایطی که اغلب گروهها کار کودک را سهل میگیرند، بسیار مثبت بود و با استقبال مخاطبان در سنین مختلف مواجه شد چراکه عنصر فانتزی برای همگان جذاب است!
طراحیای نفسگیر و استفاده برای یک اجرا
پینو دیبودو؛ سرپرست گروه ایتالیایی «پوتلچ» نمایش «بیستهزار فرسنگ زیر دریا» را شهریور و مهرماه سال ۱۳۹۵ به تئاتر باران آورد.
از ویژگیهای جالب توجه این نمایش صدای دالبی و پردههایی که تصویر دریا را بهصورت سه بعدی نشان میدادند بود که برای تماشاگران تئاتر، تجربه جدیدی را رقم زد که این اجرا هم با استقبال بسیار خوب مخاطبان همراه شد و شاید به همین دلیل بود که پینو دیبودو و گروه تئاترش دو الی سه بار دیگر برای اجرای تئاتر از سوی تئاتر باران و کیومرث مرادی که در آن زمان مدیر هنری این مجموعه بود، دعوت شدند.
اردیبهشتماه سال ۱۳۹۶ دو نمایش «ساکورا» و «عاج معلق» از این گروه بهصورت همزمان در باران اجرا شد. «عاج معلق» را خود پینو کارگردانی کرده بود و شرایطی عجیب و متفاوت از «بیستهزار فرسنگ زیر دریا» را مقابل چشم تماشاگران خود قرار داد!
در این نمایش، با استفاده از نور و دستگاه مهساز و اختراعی که پینو دیبودو صورت داده بود، مخاطبان تصور میکردند شخصیت اصلی نمایش فاصله میان دو کوه را که درهای عمیق در زیر پا دارد را بندبازی میکند درحالیکه او در مهی غلیظ، روی زمین راه میرفت!
پینو دیبودو اتفاقی که مخاطبان شاهد آن بودند را یک تکنولوژی جدید در زمینه نور دانست و گفت: پنجاه سال است ما در استودیوی خودمان در ایتالیا روی تکنولوژیهای صدا و نور کار میکنیم و تکنولوژیهای مختلفی را تولید کردیم اما این مدل از نور را برای این نمایش درنظر گرفتیم و البته تنها این نمایش با این شگرد آماده شده است و از این شیوه برای نمایش دیگری استفاده نخواهیم کرد.
این حرف سرپرست گروه تئاتر پوتلچ وقتی جذاب میشود که ما میبینیم بسیاری از هنرمندان از کشفیات خود بهقدری مشعوف میشوند که تا یک سال از همان چیزی که به ذهنشان رسیده بود بدون توجه به مختصات اثر و اصولا ارتباط ایده با اثر، استفاده میکنند!
در ادامه پینو دیبودو درباره اینکه حضور تکنولوژی سبب شد نمایش از آنچه قرار بود باشد، فاصله گرفت، گفت: ناتالی منتا؛ بازیگری که عضو گروه پوتلچ است، بندباز است. او به من گفت که میخواهد دوباره روی طناب برود و تمایل دارد این کار را در یک پرفورمنس انجام دهد. ناتالی رمان «برف» را انتخاب کرد. سهسال پیش از آغاز اجراها کار کردن روی این نمایش را آغاز کردیم. در ابتدا قرار بود در نمایش از طناب استفاده شود و ناتالی بندبازی کند اما ما طناب را بهنفع تکنولوژی کنار گذاشتیم. در تئاتر من دوست دارم اختراع کنم و ظرفیتهای تازه بهوجود بیاورم و این فکر به ذهن من رسید که میتوان از امکانات جدیدی استفاده کرد. چونه تئاتر مهم است، ناتالی به آنچه میخواست نرسید!
گروه تئاتر «پوتلچ» پروژهای را بهعنوان «شهر نامرئی» تعریف کرده است. این گروه مکانی وسیع را در نظر میگیرند و توسط نورپردازی و برخی تمهیدات تکنولوژیک، شهری میسازند و در اختیار پرفورمرها قرار میدهد. مخاطب در جریان سفری جذاب، اتفاقهای گروههای مختلفی که در غرفهها اجرا میکنند را میبیند.
در همین گفتوگوی پینو دیبودو با روزنامه «صبا»، او از علاقهاش به ایجاد «شهر نامرئی» در ایران گفت. نتیجه این آرزو، برگزاری «شهر نامرئی» در قالب سیوششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در باغموزه زندان قصر بود که مورد استقبال بسیار زیاد مخاطبان مواجه شد.
تلفیق شیمی و کارگردانی؛ کتابی که خودبهخود آتش میگیرد
مرداد و شهریورماه سال گذشته، تئاتر مستقل تهران میزبان نمایش «شب دشنههای بلند» با نویسندگی، طراحی و کارگردانی علی شمس بود. فارغ از فضای فانتزی نمایش، شاهد بخشی جذاب بودیم که نفس مخاطب را در سینه حبس کرد؛ کتابی که در دست سام کبودوند بود، پس از باز شدن آتش گرفت و پس از آنکه او دوباره آن را بست، خاموش شد!
علی شمس؛ نویسنده، طراح و کارگردان «شب دشنههای بلند» درباره این تمهید گفت: اصولا به جلوه بصری اجرا خیلی فکر میکنم؛ درست است که اجرا از نظر تالیف خیلی به متن وابسته است ولی من همه اینها را در متن مینویسم؛ هر اعجابی را که فکر کنم فراتر از قاعده رئالیستی میتواند روی صحنه اتفاق بیفتد در دستور صحنه قید میکنم؛ مثلا «انگشتش را میکند و میخورد» یا «سرش را میبرد» و از این دست... بعضی اوقات موفق میشوم آنها را اجرا کنم و گاهی هم خیر. ضمن اینکه من معتقدم کسی که تئاتر کار میکند باید یوتیوب ببیند، سایتهای مختلف را ببیند و تکنیکهای فنی را یاد بگیرد، شیمی بداند و نظیر این افکتها را بتواند پیاده کند؛ خوب من شیمی میدانم، سالهاست درباره این مصالح تحقیق میکنم و قواعد شیمیایی که منجر به خرق عادت میشود در سه نمایش آخر من بوده بعضیها را از کمپانیهایی که ارتباط دارم تهیه میکنم یا فرمول مصالح دیگر را مثلا یک نفر در یوتیوب میگذارد و من همان را ابتدا در منزل آزمایش میکنم و بعد در نمایش از آن استفاده میکنم.
اینستاگرام مخاطبی که خود را نشان میدهد
فروردین و اردیبهشتماه امسال، نمایش «دیور» با سرپرستی و کارگردانی آریان رضایی، کاری از گروه مونوشورایی، در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت. این نمایش هم همچون سایر آثار آریان رضایی و گروهش به شیوه شورایی و تعاملی اجرا میشد اما تفاوتی که در این اجرا شاهد بودیم، حضور عنصر تکنولوژی بود.
مخاطبان «دیور» در یکسوم انتهایی نمایش با استفاده از اینستاگرام با یکی از شخصیتهای نمایش در تماس بودند و با او به گفتوگوی تلگرامی میپرداختند که تجربهای عجیب و جالب محسوب میشد.
آریان رضایی درباره پروسهای که برای استفاده از این تکنولوژی در سالن سایه طی کرده است، گفت: از لحاظ اجرایی شرکت دادهپردازی رسپینا به ما کمک کرد که بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم. میخواستم مخاطب را در شرایطی قرار دهم که این کار را تجربه کند و او را در موقعیتی قرار دهم که خودش پیام بنویسد. در ابتدا او را در جریان روابط انسانهای نمایش قرار دادهام تا دریابد در این شرایط چه میکند.
واقعیت افزوده به اجرا و مخاطبی درگیر
خردادماه امسال بود که دوباره اتفاقی تئاتری و غریب در تهران بهوقوع پیوست؛ نمایش «در ستایش تئاتر و تهران و تله کامیونیکیشن» با طراحی، نویسندگی و کارگردانی نیما دهقانی ساعت۱۲ شب ۱۸ خردادماه اجراهای خود در تئاتر مستقل تهران را آغاز کرد!
در این نمایش شاهد تصویربرداری تئاتر و پخش زنده اتفاقها روی پروژکشن بودیم اما تمهیدات غریب اجرایی؛ به این عنصر محدود نمیشد. مخاطبان باید پیش از ورود به سالن نرمافزاری طراحیشده توسط گروه اجرایی با نام «واقعیت افزوده» را دانلود میکردند. این اپلیکیشن هم به مخاطبان اتفاقهای تصویری همسو با مونولوگها را نشان میداد و هم به آنها اجازه شرکت در نظرسنجیهای مورد نظر را میداد تا اتفاق تئاتری با رای اکثریت انتخاب شود!
نیما دهقانی درباره اپلیکیشن «واقعیت مجازی» گفت: این اپلیکیشن را با برخی از دوستانی که در ورکشاپ بودند و در حوزه ایآر و دیآر بسیار خلاق هستند، طراحی کردیم که دو اتفاق اصلی در آن میافتد؛ یکی اینکه بخشهایی از طراحیصحنه که بزرگ بود و یا نمیتوانستیم آنها را در صحنه اجرا کنیم، در اپلیکیشن «ایآر» یا «واقعیت افزوده» اجرا میشود و مخاطب میتواند المانهایی علاوهبر اتفاقهای روی صحنه ببیند و با استفاده از دوربین موبایل برخی صحنهها را با المانها و اشیاء جدید ببیند. همچنین در بخشی که برخی سوالها مطرح میشوند و مخاطب میتواند در جریان اجرا وارد شود بحث اختیار مطرح میشود و این نکته که چقدر بازیگر میتواند تماشاگر را تغییر دهد و چقدر این روند میتواند برعکس باشد.
همچنین هقانی درباره پخش زنده نمایش روی پرده گفت: این نمایش با سه دوربین؛ دو تلفنهمراه و یک دوربین که بهصورت مخفی روی صحنه جاسازی شدهاند، بهصورت زنده فیلمبرداری و پخش میشود. متاسفانه بیشتر انرژی گروه ما صرف فراهم کردن امکانات برای این نوع اجرا شد البته خوشبختانه توانستیم به یک خروجی قابلقبول برسیم. مهمترین مشکلی که داشتیم، سرعت اینترنت بود چون تمام فعالیتهای ما با اینترنت انجام میشود و ما بهصورت مداوم در موبایل، دوربین، ویدئو پروژکشن و اپلیکیشن جابهجا میشویم و اگر سرعت خوب نباشد، نمیتوانیم اجرای کاملی داشته باشیم.
این اقدام گروه اجرایی، دریچهای جدید به روی مخاطب باز کرد و سبب شد مخاطبان ۱۲ شب از خواب خود بگذرند و به دیدن نمایش بروند.
سادهترین امکانات و غریبترین خروجی
نمایش «دستورالعملهای پرواز برای خدمه و خلبان» با نویسندگی، طراحی و کارگردانی فرهاد فزونی، اردیبهشت و خردادماه امسال در سالن شماره دوی تماشاخانه پالیز اجرا شد
در این نمایش شاهد رویدادی دیداری و غریب بودیم؛ نور و تصویر صحنه را تسخیر کرده بود و تصور مخاطب از عنصر رنگ را بههم میریخت.
فرهغاد فزونی ضمن اعلام این نکته که از ابزار غریبی برای این منظور استفاده نکرده است، گفت: اتفاقهایی که روی صحنه رخ میدهند، بیشتر از اینکه به امکانات احتیاج داشته باشند، با طراحی سروکار دارد. بهعنوانمثال ما از دستگاه اسلاید استفاده کردیم و هفت دستگاه اسلاید روی صحنه است که با آنها اسلایدهایی که طراحی کردهام را در جریان صحنهها و بین صحنهها، پخش میکند. خود دستگاه اسلاید، دستگاه عجیبی نیست و تا ۱۰ سال پیش در کلاسهای آموزشی و حتی خانهها استفاده میشد و درواقع دستگاه سادهای است که تصویر را پخش میکند و اجداد ویدئو پروژکشن محسوب میشود. البته الان پیدا کردن این دستگاهها سخت هس و کمیاب شدهاند.. بهلحاظ نور هم ما از پرژکتور عجیبی استفاده نکردیم بلکه تلاش کردیم چند فیلتر رنگی خوب پیدا کنیم که این کار هم چندان دشوار نیست. باید دنبالش گشت اما پیدا میشود. در بخش صوت هم از دستگاه غریبی استفاده نکردهایم بلکه صدا از باندهای خود سالن پخش میشود. کاری که عمیقتر درباره نور، رنگ، صحنه، موسیقی و لباس اتفاق میافتند، در طراحیها بوده است.
او درباره کارکرد این طراحیها هم گفت: ما خواستیم با بههم ریختن ذهن مخاطب درباره «وایتبالانس» کاری کنیم که ترکیبی از طراحی لباس، طراحیصحنه و طراحی نور به هم کمک کنند تا مخاطب نوری غیرواقعی و غیر قابل تفکیک ببیند. بهعنوانمثال شما دکور را از نزدیک نمیبینید اما هر وجه از دکور، یک رنگ دارد البته رنگهایی بسیار نزدیک به یکدیگر انتخاب کردهایم تا نور و سایه در ذهن مخاطب بههم بریزد. همینکار را با لباس هم انجام دادیم. رنگ سفید را حذف کردیم در حالی که مخاطب رنگهایی را سفید میانگارد.
تکنولوژی و عشقی ابدی
نمایش «تولد غمانگیز پسرآهن» با نویسندگی، طراحی و کارگردانی رامین سیاردشتی دیماه سال ۱۳۹۵ در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان اجرا شد. این نمایش که پیش از این سال ۱۳۹۳ در قالب جشنواره تئاتر عروسکی روی صحنه رفته بود، درباره زنی بود که عشق عجیبی به تکنولوژی دارد و عاشق مایکروفر خودش است و ...
سیاردشتی با توجه به تم نمایش، استفادهای درست از تکنولوژی کرده بود و لایتباکسهایی را روی صحنه قار داده بود و بسیار خلاقانه با استفاده از آنها نمایش را پیش میبرد. این اثر برنده تندیس و دیپلم افتخار بهترین نمایش خلاق از فستیوال عروسکی آرلکین روسیه ۲۰۱۵ شده بود.
سیاردشتی درباره حضور مداوم عنصر تکنولوژی در تم نماش و طراحی آن، گفت: ما یک اجرا در جشنواره آرلکین روسیه داشتیم. در آنجا یکی از خبرنگاران پرسید که آیا از دید من تکنولوژی برای بشر تهدید است و پاسخ دادم که تکنولوژی فیالنفسه تهدید نیست، ما به پیشرفت و تکنولوژی نیاز داریم چون زندگی ما را سادهتر میکند؛ تراژدی و تهدید آنجا اتفاق میافتد که خود ما تکنولوژی را به تنها دوستمان تبدیل کنیم. این بخش با تکنیک سایه اجرا میشود. خود من تلفیق نمایش زنده با تکنیک عروسکی و سایه را بسیار دوست داشتم و تمایل داشتم این کار را تجربه کنم. البته این اتفاق پیش از این افتاده است اما اینکه از کانال ذهن ما عبور کند و با خلاقیت ترکیب شود مهم است
مینا صفار