واقعیات و بایستههای نقل و انتقالات فوتبال ایران/ دست در جیب دولت
فصل نقل و انتقالات فوتبال ایران در شرایطی سپری می شود که مشکلات زیادی در این بازار آشفته به چشم می خورد. مشکلاتی که بخش عمده آن ناشی از دولتی بودن باشگاهها و خرج از جیب دولت کردن است.
صادق رئیسی کیا: نقل و انتقالات دوره اول در فوتبال ایران به لحاظ زمانی با ۱۲ هفته برابر با یک سوم دوره برگزاری لیگ و به لحاظ ریالی حدودا با ۳۰ درصد کل مبلغ قراردادهای بازیکنان فوتبال ایران برابری می کند. طولانی شدن زمان دوره نخست بازار نقل و انتقالات و آشفتگی های معمول در این بازار و توجه بیشتری که جامعه و رسانه ها به رویدادها و اخبار فوتبال دارند سبب شده است حساسیت های اجتماعی به مبادلات این بازار، افزایش یابد و واکنش های متفاوتی را برانگیزد. التهابات بازار نقل و انتقالات فوتبال، همچون بسیاری از پدیده ها ناشی از عوامل و علل متعددی است که توجه به آنها می تواند به رویکردهای مناسبی برای کارآمدی و تنظیم بازار نقل و انتقالات منتهی شود. بر این اساس، بخشی از واقعیات و بایسته های بازار نقل و انتقالات فوتبال را می توان بدین شرح مورد اشاره قرار داد: ۱. بازار نقل و انتقالات فوتبال همچون هر بازار دیگری باید از اصل عرضه و تقاضا پیروی کند و عرضه، باید کافی، کیفی و متناسب با نیاز و تقاضا باشد و این در حالی است که: اولا: اغلب باشگاههای لیگ برتر فوتبال ایران در بازار نقل و انتقالات، به واقع، متقاضی هستند نه عرضه کننده. باشگاههای لیگ برتر فوتبال به ویژه باشگاههای بزرگ و دارا (متمول) علاوه بر اینکه در سمت عرضه، نقش فعال ندارند بلکه به سمت تقاضا فشار وارد می آورند. ثانیا: عرضه باشگاههای بزرگ و متمول به بازار نقل و انتقالات فوتبال، معمولا عرضه با کیفیتی نیست زیرا بازیکنان خروجی این باشگاهها دارای سن بالا و کیفیت فنی و روحی نامناسبی هستند. اغلب بازیکنان خروجی سرخابی ها و تا اندازه ای سپاهان و تراکتور در باشگاههای کوچکتر حتی به اندازه یک سوم مبلغ قراردادشان مفید و کیفی نبوده اند و کم توجهی یا کم تجربگی، مدیران باشگاههای دیگر سبب شده که به جای فرصت دادن به بازیکنان شایسته تر و جوان تر، شاهد خریدهای بی کیفیت و گران از محل خروجی سرخابی ها و سپاهان و تراکتور باشیم. ثالثا: کم توجهی آشکار به تیم های پایه، فقدان برنامه مستمر و منسجم استعدادیابی و استعدادپروری، سمت عرضه در بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران را ضعیف نموده و با افت کیفیت، روبرو کرده است. ۲. رقابت جوانمردانه و سالم، اصل مهم دیگری است که باید بر هر بازاری از جمله بازار نقل و انتقالات لیگ فوتبال، حاکم باشد در حالی که: اولا چیرگی باشگاههای دولتی بر لیگ فوتبال ایران و مالکیت و کنترل دولت بر باشگاههای بزرگ و فراهم نبودن زمینه مناسب برای فعالیت باشگاههای خصوصی، امکان رقابت سالم و جوانمردانه را از باشگاههای خصوصی سلب نموده است. باشگاههای دولتی از یک سو با فشار به سمت تقاضا و از سوی دیگر با کاهلی در سمت عرضه و از جهتی با نقض آشکار اصول بازار، میدان فعالیت و عرصه رقابت را برای دیگر باشگاهها در بازار نقل و انتقالات، تنگ و پر هزینه کرده اند. ثانیا دخالت بعضی افراد، با عنوان نیکوکار ورزشی یا عابر بانک و....با تزریق غیر حرفه ای و ضد ساختاری منابع مالی به بازار نقل و انتقالات سبب در هم شکستن اصول بازار و نهادینه شدن آشفتگی در بازار نقل و انتقالات و حاکمیت روندهای غیر شفاف بر این بازار شده است. در این راستا جا دارد مسئولین وزارت ورزش و مسئولین ارشد فوتبال کشور حداقل، در کنار دخالت های دستوری در بازار نقل و انتقالات، به مدیریت باشگاههای تحت کنترل خود، لزوم پرهیز از همراهی با این عوامل و افراد را آموزش دهند و ورود نقدینگی به بازار نقل و انتقالات فوتبال را به روندها و فرایندهای مالی مشروع و شفاف، محدود کنند. ۳. وجود داده ها و موازین حرفه ای نیز از جمله لازمه های هر بازاری است. بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران فاقد سامانه ها، موازین حرفه ای و داده های فنی لازم برای رتبه بندی بازیکنان، مهارت افزایی مدیران، ارزش گذاری عوامل ورزشی و ابزارهای تنظیم بازار است. باشگاههای فوتبال ایران، غالبا برنامه راهبردی و عملیاتی روشن و کارآمدی ندارند بنابراین در بازار نقل و انتقالات نیز در حقیقت بی برنامه هستند. مدیران باشگاههای فوتبال ایران، آنالیز و تحلیل درستی نسبت به کارکردها و تحرکات بازار نقل و انتقالات ندارند بنابراین به چگونگی یک مذاکره و یک خرید موفق در بازار اشراف ندارند. مفاد و مدت قراردادهایی که در دوره اول نقل و انتقالات منعقد می شود به شدت در ادامه فعالیت و کیفیت روابط باشگاه و بازیکن تاثیرگذار است و حتی در تعیین حجم و کیفیت نقل و انتقالات بعدی نیز موثر واقع می شود و البته کمتر مدیر باشگاهی را می توان نام برد که به این مساله توجه داشته باشد. از جمله علل این ضعف، بی ثباتی در مدیریت باشگاههای فوتبال است. بی ثباتی در مدیریت باشگاه، فرصت بهره مندی موثر و کارآمد از فرصت ها و بازارها از جمله بازار نقل و انتقالات را از باشگاهها می گیرد.