علی شادمان
خواهر علی شادمان به طرز بی رحمی دزدیده شد | شوک به خانواده علی شادمان
زندگینامه علی شادمان بازیگر سریال یاغی؛ با بیوگرافی علی شادمان، قد، سن، تحصیلات، همسر، خواهر، شروع فعالیت هنری، فیلم ها، اینستاگرام، گفتگو و عکس های اوآشنا شوید.
نام علی شادمان این روزها با سریال یاغی حسابی بر زبان ها افتاد علی شادمان که چندین سال است که خوش درخشیده با انتخاب های درست خود توانسته راهش را به درستی طی کند، در این مطلب از سلام دنیا درباره زندگینامه علی شادمان، بازیگر سریال یاغی، بیوگرافی علی شادمان و زندگی شخصی، قد علی شادمان، سن علی شادمان، تحصیلات علی شادمان، همسر علی شادمان، خواهر علی شادمان، علی شادمان و یدالله شادمان، علی شادمان در میخواهم زنده بمانم، شروع فعالیت هنری علی شادمان، فیلم های علی شادمان، اینستاگرام علی شادمان، گفتگو با علی شادمان، عکس های علی شادمان صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
زندگینامه علی شادمان، بازیگر سریال یاغی
سال گذشته علی شادمان اولین سریال خود را در شبکه خانگی بازی کرد و البته از سریال های پربیننده نیز بود، سریال میخواهم زنده بمانم به کارگردانی شهرام شاه حسینی و به تهیه کنندگی محمد شایسته تولید شد و البته داستان این فیلم مربوط به دوره بعد از جنگ ایران و عراق است و علی شادمان نقش کاوه پسر عموی هما ( سحر دولتشاهی) را بازی کرد، دیگر بازیگران این سریال حامد بهداد، سحر دولتشاهی، پدرام شریفی، آناهیتا درگاهی، مهران احمدی، آزاده صمدی و… می باشند.
صفحه شخصی علی شادمان زیر نظر خودش با تیک آبی بیش از 1 میلیون و 600 هزار فالور دارد و نزدیک به 800 پست منتشر شده از دنیای هنر، فعالیت های بازیگری ، زندگی خصوصی و خانوادگی اش می باشد.
از حرفه بازیگری و انتخاب آن برایمان بگو:
شاید تنها چیزی که در آن زمان ها اصلا به آن فکر نمیکردم این بود که روزی بازیگر شوم چون در آن سن و سال خیلی نمیشود برای آینده تصمیمگیری کرد و درواقع این اتفاقی که برایم رخ داد باعث شد تلنگری به من زده شود که وارد این کار شوم؛ خیلی هم از این اتفاق خوشحالم . بازیگر شدن اتفاق بزرگی در زندگی من بود که مسیر زندگیام را تغییر داد و وقتی هم مدتی در این کار فعالیت کردم، حس کردم چقدر این کار را دوست دارم و میتوانم در آن فعالیت داشته باشم و همین باعث شد که سعی کنم این اتفاق را برای خودم پختهتر و حرفهایتر کنم.
نقش خانواده ات در این راه چه بود؟
تا الان هرچیزی که در زندگیام دارم را بدون شک مدیون پدر و مادرم هستم و همیشه بهترین مشاورین من در زندگی و در هر کاری بودهاند. هیچوقت مانع من نشدهاند و همیشه پشتیبان و حامی من در این کار بودهاند ولی در کنارش نصیحتهای خودشان را هم داشتند و مثلا میگفتند اگر بازیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کنی، ممکن است در آینده به مشکلاتی برخورد کنی چراکه بازیگری یا کلا مشاغل سینمایی تضمینی ندارند که شما همیشه مشغول کار باشید و کسب درآمد کنید.
همیشه به من توصیه میکردند که حداقل رشته دانشگاهیام را چیز دیگری انتخاب کنم تا در کنار بازیگری بتوانم در عرصه دیگری هم فعالیت کنم ولی شخصا بعد از مدتی حس کردم که فلسفه زندگی من در سینما خلاصه میشود.
در کنار بازیگری چگونه به درس هایت رسیدی؟
من از کلاس چهارم وارد بازیگری شدم و از آن زمان تا به امروز مشغول بازیگری بودهام هرچند سعی کردهام در این سالها که مشغول کار هستم، در کارهایی بازی کنم که دوست داشته باشم و به همین دلیل است که در آن مدت تنها در 9کار تصویری و یک کار تئاتر حضور داشتهام و اینطور نبوده که مدام در فیلمهای مختلف مشغول کار باشم. سختترین کارم در این مدت سریال «سرزمین کهن» بود که 2سال درگیر آن پروژه بودم و در تمام این 2سال هرروز آفیش بودم و باید میرفتم سرکار!
هر روز ساعت 6 صبح باید میرفتم سر لوکیشن و تا غروب یا شب کار ادامه داشت و شبها که به خانه برمیگشتم، معلم خصوصی میآمد تا درسها را با او کار کنم و بعد از آن شام میخوردم و مرور درسها را داشتم و دوباره فردا ساعت 6 صبح باید میرفتم سرکار و این داستان 2سال ادامه داشت ولی هرگز اجازه ندادم که کار به درس خواندنم لطمه بزند. سریال «کیمیا » هم که باز کاری طولانی بود، همزمان با دوره پیشدانشگاهیام بود ولی باز سعی کردم درس خواندنم را مدیریت کنم و خوشبختانه موفق هم بودم.
بزرگترین ریسک زندگی ات چه بود؟
برای « سرزمین کهن » من از 13 سالگی تا 15 سالگی درگیر کار بودم، در سن بلوغ هم بودم ولی باید راکوردهای نقش را حفظ میکردیم؛ چراکه من هم باید سن 7سالگی آن شخصیت را بازی میکردم و هم سن 14 سالگی و این کار را بسیار سخت کرده بود و من هم روزبهروز داشتم بزرگتر میشدم. با مشاوره چند دکتر و با درمان عجیب و غریب و ریسکی که کردیم، پذیرفتیم که یک سری داروها را مصرف کنم که از رشد و بلوغ من جلوگیری کند. پدر و مادرم هم خیلی در این زمینه تحقیق کردند و تضمینهایی از دکترها گرفتند؛ ولی با این حال کار پرریسکی بود و خوشبختانه اتفاق بدی هم نیفتاد.
اوقات فراغتت را چه می کنی؟
خیلی کتاب میخوانم و فیلم نگاه میکنم. دوستان محدودی دارم و تعدادشان به اندازه انگشتان دست هم نمیرسد چون در انتخاب دوست خیلی وسواسی هستم و معتقدم که آدم با سهنفر دوست صمیمی باشد بهتر از آن است که با صدنفر دوستی سطحی داشته باشد. خیلی از اوقاتم را با دوستانم میگذرانم و با آنها راجعبه کتابها و فیلمهایی که میخوانیم و میبینیم، صحبت میکنم. خیلی اهل بیرون آمدن از خانه نیستم. باشگاهی در کنار خانهام هست که برای ورزش به آنجا میروم.
از علایقت بگو:
به عکاسی علاقه زیادی دارم و میتوانم بگویم که به شکل حرفهای این کار را انجام میدهم. البته سوژههایم آزاد است و روی سوژه خاصی در عکاسی تمرکز نکردهام ولی به صورت کلی بهشدت به عکاسی علاقه دارم و آن را دنبال میکنم. از طرف دیگر به نوشتن متن و فیلمنامه نیز علاقه زیادی دارم و این روزها مشغول آماده سازی یک فیلم نیمهبلند هستم.
بعد از سریال « سرزمین کهن »بازی در فیلم « رویای سینما » را آغاز کردم که آنهم یک طنز موقعیت بود و جدال بین یک پسر فقیر و یک پسر ثروتمند که هردو عاشق بازیگری بودند و با یکدیگر رقابت داشتند که برای این فیلم هم باردیگر من پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان را دریافت کردم. بعد از این فیلم یک خداحافظی دوساله با سینما داشتم چون وارد بلوغ شده بودم و خودم احساس میکردم از نظر چهره و ظاهر درحال دگرگونی هستم و میدیدم بچههایی که از کودکی وارد شدهاند و در سن بلوغشان هم کار کردهاند، چه سرنوشتی برایشان پیش آمده و حتی برگشتم ایلام و شروع به درس خواندن کردم؛ البته پیشنهاد عجیب و غریبی هم در آن زمان به من نشد.
در اواخر آن دوسال بود که تصمیم گرفتم اگر چهرهام خیلی عوض نشد و مردم مرا قبول کردند، برگردم و اگر هم نشد اصلا بازیگری را کنار بگذارم .تا اینکه آقای شهاب حسینی که در زمان « سرزمین کهن » به من پیشنهاد بازی در فیلمی به کارگردانی خودشان را داده بودند، تماس گرفتند و گفتند که میخواهند فیلمشان را شروع کنند و پیشنهاد بازی در نقش جوانی خودشان را به من دادند که نقشی کوتاه بود و به عشق شهاب حسینی آن را پذیرفتم، ولی فرصتی برای بازگشت دوبارهام به بازیگری بود. بعد از آن سریال «کیمیا » را شروع کردم.
علی شادمان از یک روز زندگی اش بگوید؟
بستگی به شرایط آن روز دارد. اگر کلاس داشته باشم، باید ساعت 9 بیدار شوم تا به دانشگاه برسم و بعد از آن هم به خانه میآیم و کارهای شخصیام را دنبال میکنم. زمان زیادی از وقتم را با دوستان صمیمیام سپری میکنم و گاهی هم مجبورم آشپزی کنم؛ هرچند مهارت زیادی در آشپزی ندارم و بیشتر اوقات از رستورانها غذا تهیه میکنم. بخش عمدهای از وقت روزانهام را تماشای فیلم و مطالعه در خانه تشکیل میدهد و زیاد اهل بیرون رفتن از خانه نیستم. گاهی هم برای تماشای تئاتر یا فیلمهای سینمایی از خانه بیرون میروم.
بیوگرافی علی شادمان
اینکه من از کودکی وارد وادی هنر شدهام، درواقع دلیلی بر این موضوع نیست که من نسبت به همسن و سالان خودم، برتر یا بهتر باشم و خودم را از آنها بالاتر ببینم. از نظر من همه انسانها به اندازه کافی تواناییهایی در وجودشان دارند که بتوانند در زندگیشان از آنها استفاده کرده و پیشرفت کنند. شاید تنها تفاوتم با برخی از همسن و سالان خودم این باشد که من خیلی زود مستقل شدم و تقریبا از 10 سالگی که وارد حرفه بازیگری شدم، زندگیام مثل کارمندها شد و صبحها سر کار میرفتم و غروب به خانه برمیگشتم و خیلی زود از نظر اقتصادی مستقل شدم. در حال حاضر چند سالی است که بهطور کامل مستقل شدهام. ولی در کل تفاوت عمدهای بین خودم و دیگران حس نمیکنم و دوست ندارم این حس ایجاد شود که من از بقیه بالاتر و برتر هستم.
نظرت درباره شبکه های اجتماعی چیست؟
متاسفانه این روزها شاهدیم که مخصوصا در شبکههای اجتماعی اتفاقاتی میافتد که افراد به یکدیگر به راحتی توهین میکنند! همانطور که گفتم اعتقاد دارم که هیچکس از دیگری بالاتر نیست ولی در این بین هستند افرادی که خودشان را پایینتر از دیگران میبینند و درنتیجه سعی در تخریب طرف مقابل خود دارند؛ مخصوصا در شبکههای مجازی که ارتباط رودررو نیست و مسائلی ایجاد میشود که چندان خوشایند نیستند. با این حال من همیشه سعی کردهم که با احترام رفتار کنم و زندگی حرفهای و شخصیام را از یکدیگر جدا نگه دارم.
رها