یلدا در شعر فارسی | شب یلدا یا شب چله همانند دیگر جشن
«شب یلدا» یا «شب چله» همانند دیگر جشنهای ایرانی در شعر فارسی نیز نمود داشته؛ شاعران تاریکی و ظلمت شب یلدا را استعارهای از دوری و فراق یار دانسته و گاه گیسوی یار را به شب یلدا مانند کردهاند.
به گزارش شمانیوز: شب آغاز زمستان به شب یلدا و یا شب چله معروف است و یکی از جشنهای ایرانیان باستان به حساب میآید که گرامی داشته میشود؛ البته واژه یلدا ریشه سریانی داشته و به معنای زایش و میلاد است.
شاعران کلاسیک و معاصر و در دورههای مختلف تاریخی از واژه یلدا در آثارشان استفاده کردهاند؛ گاه شب هجران و غم دوری یار را و گاه زلف یار را از حیث سیاهی و درازی به یلدا تشبیه کردهاند.
نمونههایی از نمود یلدا در شعر شاعران:
شب یلداست هر تاری ز مویت، وین عجب کاری
که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را (سلمان ساوجی)
****
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را (پروین اعتصامی)
****
توصیف زلف پُرشکنت کردم
گردید بزم ما شب یلدا گرم (صابر همدانی)
****
قسمت من بین و روزی رقیب
روز عید او را، شب یلدای مرا (حکیم نزاری)
****
روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست (سعدی)
****
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم (سعدی)
****
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست (سعدی)
***
روز فراق تو که نبینم جمال تو
با من حکایت شب یلدا کند همی (ادیب صابر)
****
دوستان را تا به اقبال تو شبها روز شد
روزهای دشمنان تو شب یلدا شدند (ادیب صابر)
****
دوشینه شبم بود شبیه یلدا
آن مونس غمگسار نامد عمدا
شب تا به سحر ز دیده دُر میسفتم
میگفتم رب لاتذرنی فردا (مهستی گنجوی)
****
شب محنت من ز امداد فکرت
درازی شبهای یلدا گرفته (انوری)
****
هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست (امیرخسرو دهلوی)
****
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری (اوحدی)
****
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد (وحشی بافقی)
****
ای دل مسکین برآید آفتاب روز وصل
غم مخور خوش باش کاین شبهای یلدا بگذرد (جهان ملک خاتون)
****
بر من و یاران شب یلدا گذشت
بسکه ز زلف تو سخن رفت دوش (قاآنی)
****
کوته نمیشود شب یلدای غربتم
گر دست من به دامن صبح وطن رسد (صائب تبریزی)