بالای شهر، پایین شهر / ملودرام‌سازی که کمدی‌ساز موفقی شد

به گزارش شمانیوز: معصومه جامی - مهم‌ترین مولفه فیلمسازی منوچهر هادی را باید در زیست شخصیت‌های اصلی آثارش جستجو کرد. شخصیت‌هایی که معمولا از طبقه فرودست جامعه هستند و برای آنکه بتوانند زندگی بهتری داشته باشند دست به کارهای مختلف می‌زنند. گاه خلاف می‌کنند و گاه تلاش بیشتری می‌کنند تا از پوسته تنگ جغرافیای زندگی خود رها شده و زندگی بهتری را تجربه کنند. این مولفه آنقدر در آثار او مشخص و پررنگ است که حتی در آثار تجاری که در چند سال اخیر ساخته است می‌توان آن را جستجو کرد. در این گزارش نگاهی می‌اندازیم به فیلم‌ها و سریال‌های منوچهر هادی به بهانه پخش سریال نیوکمپ که این روزها از فیلیمو در حال پخش است.

قرنطینه | 1386

هادی در نخستین تجربه فیلمسازی‌اش به سراغ یک داستان عاشقانه متفاوت رفت و روایتی از عشق میان زن و مردی را دستمایه کارش قرار داد که هر دو به بیماری سخت سرطان مبتلا هستند و روزهای آخرین زندگی خود را در محیط بیمارستان سپری می‌کنند. یک عاشقانه تلخ و گزنده که برای فیلم اول یک فیلمساز که قرار است وارد حیطه جدی سینما شود یک کار پرریسک به حساب می‌آید که البته نتیجه کار مورد پسند مخاطب خاص و منتقدان سینما بود و باعث شد قدم نخست در فیلمسازی برای دستیار فیلم‌های فرهادی و عیاری درست و حساب شده باشد.

یکی میخواد باهات حرف بزنه | 1390

دومین فیلم سینمایی منوچهر هادی هم در ادامه روند منطقی فیلم اولش یک درام تلخ و خانوادگی است و این بار هادی به موضوع اهدای عضو می‌پردازد. فیلم از لحاظ هدایت بازیگران یک قدم رو به جلو به حساب می‌آید و از این نظر می‌توان گفت فیلمسازی برای منوچهر هادی به یک مقوله مهم و جدی تبدیل شده که در ابتدای دهه 90 سر و شکل متفاوتی به آن داده است.

خداحافظ بچه | 1391

هادی در جدی‌ترین تجربه سریال‌سازی‌اش در تلویزیون سریال خداحافظ بچه را با موضوع متفاوتی برای ماه رمضان سال 91 ساخت. حضور شهرام حقیقت‌دوست و مهراوه شریفی‌نیا در فیلم با قصه‌ای متفاوت از دزدیدن بچه برای زوجی که به هیچ وجه بچه‌دار نمی‌شوند فضایی کمدی را شکل می‌دهد که خداحافظ بچه‌ را به یکی از سریال‌های خاطره‌انگیز ماه رمضان تبدیل کرده است.

زندگی جای دیگری است | 1392

زندگی جای دیگری است با یک داستان تراژدی و فرازی از زندگی یک پزشک که خودش متوجه می‌شود با تمام کارهایی که برای بیمارانش کرده و بسیاری را از مرگ نجات داده است به واسطه یک بیماری سخت چند ماه بیشتر در این دنیا نیست؛ تلخ‌ترین فیلم کارنامه منوچهر هادی است. فیلمی با حضور متفاوت حامد بهداد و بازی خوب یکتا ناصر که قدمی رو به جلو برای هادی به شمار می‌رود.

من سالوادور نیستم | 1394

منوچهر هادی بعد از ساخت چند فیلم متفاوت که جامعه هدفش منتقدان و سینمادوستان بودند ثابت کرد زبان متفاوت سینما را به خوبی بلد است. او بعد از چندین تجربه متفاوت در سینما به سراغ ساخت کمدی رفت. هادی که در سریال خداحافظ بچه نشان داد می‌تواند در فضای کمدی هم موفق باشد در اولین تجربه کمدی سازی در سینما به سراغ یک داستان متفاوت رفت و ماجرای یک شباهت در چهره را دستمایه کارش قرار داد و داستان معلمی مذهبی را روایت کرد که به واسطه کار خوبی که کرده بلیط سفر به برزیل به او داده می‌شود و از همین طریق وقتی معلم به همراه خانواده‌اش به برزیل می‌رود متوجه می‌شوند شخصیتی شبیه به او اما با رفتارهای متفاوت و ساختارشکن در برزیل حضور دارد که با هم اشتباه گرفته شدند. شوخی با همین تضادها و نگاه‌های متفاوت در فضای ذهنی یک فرد مذهبی باعث شد من سالوادور نیستم که از حضور رضا عطاران بهره می‌برد به یکی از پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در دهه 90 تبدیل شود که تا چند سال رکورد پرمخاطب‌ترین فیلم را در دست داشت.

کارگر ساده نیازمندیم | 1395

هادی از میانه دهه نود به ترتیب به سراغ یک اثر جدی و ملودرام و یک فیلم کمدی رفت و کارگر ساده نیازمندیم دیگر فیلم جدی و ملودرام هادی است که بعد از موفقیت من سالوادور نیستم در گیشه ساخته شد. فیلم فضایی تلخ و متفاوتی دارد و نشان می‌دهد که منوچهر هادی اشراف خوبی روی طبقه فرودست جامعه و نیازها و زاویه دید آن‌ها دارد. 

آینه بغل | 1396

آینه بغل اثبات این نکته بود که در ابتدای این گزارش به آن اشاره کردیم. قهرمان آثار منوچهر هادی چه آن‌ها که نگاه جدی به موضوع داشتند و چه فیلم‌هایی که به قصد گیشه ساخته شدند همگی از قشر فقیر و ضعیف جامعه هستند. آینه بغل با نگاهی ابزورد و متفاوت به تفاوت قشر ضعیف و ثروتمند جامعه پرداخته است و داستان یک تصادف میان یک کارگر مکانیکی با ماشین یکی از مشتریان و تضاد طبقاتی و فاصله میان اقشار مختلف جامعه را به تصویر کشیده است. فیلم در گیشه هم موفق بود و باعث شد هادی فیلم بعدی‌اش را هم در فضای کمدی بسازد.

رحمان 1400 | 1397

داستان رحمان 1400 هم یک ایده متفاوت چند خطی است که تبدیل به ساخت یک فیلم شده است. رحمان آبدارچی یک شرکت بزرگ است که به واسطه بیماری خطرناکی که دارد و پزشکان از او قطع امید کردند تصمیم می‌گیرد با شکل دادن یک مرگ تصادفی خانواده‌اش از دیه دریافتی زندگی بهتری داشته باشند. خط داستانی تلخ که هادی با ظرافت خاصی آن را تبدیل به یک فیلم کمدی کرده است و تماشایش برای هر مخاطبی یک خاطره خوش باقی می‌گذارد.

شبکه نمایش خانگی

منوچهر هادی از میانه دهه نود به سراغ ساخت سریال در نمایش خانگی رفت. او کارش را در نمایش خانگی با سریال عاشقانه آغاز کرد. سریالی پر بازیگر با ملودرامی پیچیده و روابط پیچیده میان شخصیت‌ها که بیننده را تا انتها با خود همراه می‌کرد. اگرچه تصمیم هادی برای ساخت ادامه سریال عاشقانه با عنوان گیسو به یکی از شکست‌های او تبدیل شد اما هادی در سریال دل نیز تجربه موفقی در جذب مخاطب داشت و قصه سریال به نحوی بود که مخاطب تا قسمت آخر این سریال را تماشا کرده و با شخصیت‌های آن همذات‌پنداری کرد. اما نقطه عطف کارنامه منوچهر هادی ساخت سریال کمدی نیسان آبی بود. سریالی موفق که مولفه‌های آشنای سینمای کمدی به کمک هادی آمد و نتیجه آن یک سریال پربیننده با انبوهی شخصیت بامزه بود که تک تک لحظه‌هایش خنده به لب تماشاگر آورد. 

منوچهر هادی بعد از نیسان آبی باز هم در نمایش خانگی سریال نیوکمپ را ساخت. سریالی که این روزها از فیلیمو پخش می‌شود و ادامه منطقی سریال نیسان آبی است که البته داستانی جداگانه از آن دارد و روایتی بامزه از یک اتفاق فوتبالی را به تصویر کشیده است. 

کارنامه پر فراز و نشیب و پر داستان منوچهر هادی نشان می‌دهد سینما و قصه‌گویی اولویت اصلی این فیلمساز است که هم رگ خواب منتقدان در دستانش است و هم می‌تواند به خوبی مخاطبان انبوهی را به تماشای آثارش دعوت کند.