الناز شاکردوست و همسرش
این آقا همسر الناز شاکردوست است؟ | عکس الناز شاکردوست در لندن
الناز شاکردوست بازیگر سینما و تلویزیون است. الناز شاکردوست متولد 7 تیر سال 1363 در تهران در محله پاسداران است. الناز شاکردوست ازدواج نکرده و متاهل است.
الناز شاکردوست بازیگر سینما و تلویزیون است. الناز شاکردوست متولد 7 تیر سال 1363 در تهران در محله پاسداران است. الناز شاکردوست ازدواج نکرده و مجرد است. انتشار عکس های دونفره الناز شاکردوست و برادرش باعث ایجاد شایه ازدواج برای این بازیگر شده بود.
الناز شاکردوست در تخت بیمارستان
الناز شاکردوست و برادرش
الناز شاکردوست در 7 تیرماه سال 1363 در محله پاسداران تهران متولدشد. او فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران می باشد و علاوه بر بازیگری در زمینه عکاسی و طراحی صحنه و لباس فعالیت دارد.
الناز فرزند دوم خانواده است که یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. البته شباهت الناز و برادرش بسیار زیاد است.
پدر وی تاجر ابزارآلات صنعتی و الکترود و مادرش خانه دار است. الناز علاقه بسیار عجیبی به مادرش دارد.
یکی از اتفاقات مهم زندگی الناز شاکردوست می توان به سفر زیارت خانه خدا اشاره کرد که مادرش به جای وی در سال 1390 به این سفر معنوی رفت. در این سفر زیارتی که هنرمندان مشهور کشورمان همچون مهراوه شریفی نیا، الهام حمیدی، سام درخشانی، قاسم جعفری، محمدرضا ورزی، یاسر جعفری، مهدی عربی، حسن سدخسروی و... حضور داشتند.
الناز در بین خوانندگان پاپ رضا صادقی و در میان بازیگران زن بازی گوهر خیراندیش و گلشیفته فراهانی، از بین بازیگران مرد مرحوم منوچهر نوذری و شهرام حقیقت دوست را می پسندد.
عجیب ترین نکته در زندگی او دوست صمیمی او، گوهر خیر اندیش است که حداقل 30 سال از او بزرگتر است. در تصویر زیر الناز شاکردوست را در کنار بازیگر محبوبش در رستوران مشاهده می کنید.
همچنین وی به بازی فوتبال علاقه فراوانی دارد و از طرفداران پرسپولیس است.
سفر الناز شاکردوست به لندن
الناز شاکردوست سال گذشته برای ادامه تحصیل به لندن انگلیس مهاجرت کرد.
فعالیت بازیگری الناز شاکردوست
او بازیگری را با تئاتر آغاز کرد. در سن نوزده سالگی، با بازی در فیلم گل یخ در سال 1383، به کارگردانی کیومرث پوراحمد، پا به عرصه سینما گذاشت و ظرف کمتر از یک سال در 4 فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد.
گل یخ فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد و تهیه کنندگی غلامرضا موسوی ساخته سال 1383 است.گل یخ در 19 اسفند 1382 بر روی پرده سینما رفت و در 56 روز نمایش 163 میلیون فروش کرد.
خلاصه داستان فیلم گل یخ:
ترگل(الناز شاکردوست) که زندگی خانوادگی خوبی ندارد دلبستهٔ عباس(محمدرضا گلزار) است، اما پدرش با ازدواج آن ها مخالف است ترگل از خانه می گریزد و با عباس ازدواج می کند. عباس که قصد دارد برای کار به جزیره کیش برود، ترگل را نزد مادرش به روستا می فرستد...
البته داستان این فیلم شباهت زیادی به فیلم قدیمی سلطان قلب ها با بازی مرحوم محمد علی فردین دارد.
تفاوت بازی او در دو فیلم « گل یخ » و « مجردها » نشان از توانایی های او دارد. الناز شاکردوست در « بی وفا » اولین ساخته منتقد قدیمی سینما - اصغر نعیمی - بهترین بازی کارنامه سینمایی اش را به نمایش گذاشت.
به گفته کیومرث پوراحمد وقتی دنبال یک بازیگر حدودا 20 ساله میگشته که الناز رو دیده و از بازی وی که در ان موقع در تئاتر بازی می کرده خوشش امده و او را در فیلم گل یخ به عنوان بازیگر نقش اول بازی داده است.
بازی های مختلف و نقش های مختلف که از الناز شاکردوست دیدیم او را یک بازیگر باهوش و با استعداد معرفی کرده است. بازی های متفاوت نظیر یک دختر پولدار در عروس فراری ...
یک دختر شل و ول در مجردها(واقعا فوق العاده بود)..یک دختر نسل سومی در چه کسی امیر را کشت (بازی او در این فیلم عالی بود..بسیار بهتر از نیکی کریمی . مهناز افشار و...)
و بازی بسیار زیبای الناز شاکردوست در فیلم بی وفا (به عنوان یک دختر پایین خیابونی که عمرا هیچ بازیگری نمی توانست این نقش را به این خوبی بازی کند). در این سه سال و تا سن 22 سالگی بازی در 11 فیلم یک آمار فوق العاده برای یک بازیگر است. منتقدین بسیاری از همان اول از بازی الناز شاکردوست تعریف کرده اند. حتی هنرمندانی مانند مرحوم منوچهر نوذری از بازی وی تعریف کرده اند.
الناز شاکردوست برای بازی در فیلم تابو لوح تقدیر و جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم سان فرانسیسکو آمریکا را از آن خود کرد.
فیلم شناسی الناز شاکردوست
1393 اسب سفید پادشاه
1393 مبارک
1393 تابو
1392 آتیش بازی
1391 رسوایی
1390 تو و من
1389 بوی گندم
1388 نقطه بی بازگشت
1388 سلام بر عشق
1388 شرط اول
1388 ناسپاس
1388 چراغ قرمز
1388 فاصله
1387 پوسته
1387 حرکت اول
1387 دل خون
1387 دو خواهر
1387 کارناوال مرگ
1387 کیش و مات
1387 از ما بهترون
1386 باد در علفزار می پیچد
1386 در میان ابرها
1386 مجنون لیلی
1385 بی وفا
1385 اتوبوس شب
1385 خدا نزدیک است
1385 قاعده بازی
1385 ارابه مرگ
1384 چند می گیری گریه کنی
1384 چه کسی امیر را کشت
1384 قتل آنلاین
1383 عروس فراری
1383 مجردها
1383 گل یخ
1382 اینجا... آخر دنیا
الناز شاکردوست در شبی که ماه کامل شد
آیین اکران ویژه فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» با حضور کارگردان و بازیگران فیلم عصر امروز (دوشنبه ۳۰ اردیبهشت) در کتابخانه ملی ایران برگزار و با حضور اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و هانیه گرائیلی مشاور رئیس سازمان، تندیس و استوارنامه سفیر آرشیو ملی هنر ایران به نرگس آبیار، هوتن شکیبا، فرشته صدرعرفایی و الناز شاکردوست اهدا شد.
پس از نمایش فیلم نرگس آبیار با اشاره به اینکه از مدتها قبل تصمیم داشت تا درباره افراطیگری در دین فیلم بسازد، گفت: «برای این امر حتی سفرهایی به خارج از کشور رفتم و از اردوگاههای سوری نیز بازدید داشتم ولی دوست داشتم فیلمی با مضمون ایرانی بسازم که طرح فیلم «شبی که ماه کامل شد» پیشنهاد شد و با وجود سختی و حواشی که میتوانست ساخت این فیلم داشته باشد به ساخت این فیلم اقدام کردم.»
الناز شاکردوست یکی از بازیگران فیلم نیز با اشاره به شخصیت فائزه منصوری در فیلم «شبی که ماه کامل شد» که شخصیتی واقعی بود، گفت: «این فیلم ادای دین به زنانی است که قربانی افراطیگریها شدند حالا و بعد از فیلم هر زمان که به ماه نگاه میکنم سکانسهای این فیلم برایم تداعی میشود.»
شبنم مقدمی دیگر بازیگر فیلم نیز گفت: «این کاراکتر یک نقش بسیار سختی بود و چون سخت بود از بازی در آن لذت بردم و خیلی خوشحال هستم که نرگس آبیار این نقش را بر عهده بنده گذاشت چون تجربه خوب و دلچسبی بود و خوشحالم در فیلمی بازی کردم که کارگردان آن یک زن کاربلد بوده است.»
هوتن شکیبا بازیگر نقش عبدالحمید ریگی که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را نیز برای بازی در این فیلم از جشنواره فیلم فجر دریافت کرده، گفت: «ساخت این فیلم یک لیدر خوب داشت که همانا نرگس آبیار بود، کارگردانی که دغدغه ساخت کار خوب داشتند.»
او ادامه داد: «فیلمبرداری این فیلم ۵ ماه در شرایط سخت طول کشید و همه سعی خودم این بود که این نقش یعنی عبدالحمید که خود یک قربانی بود را به خوبی بازی کنم.»
پدرام شریفی دیگر بازیگر فیلم نیز در این نشست گفت: «این فیلم به واقع فیلمنامه خوبی داشت و من هم سعی داشتم تماشاگر به صورتی بازی بنده را تماشا کند تا نقش یک کاراکتر جوان و خوشحال در نهایت با آن سرنوشت تراژدی که برای او رخ داد، ارتباط برقرار کند.»
سخنران بعدی این نشست، فرشته صدرعرفایی در نقش مادر عبدالحمید بود که گفت: «واقعیت این است که در فیلمنامه «شبی که ماه کامل شد» نقش مادر عبدالحمید به خوبی ترسیم شده بود، و تصور میکنم شاید هرگز دیگر چنین فرصتی پیدا نکنم تا باری در نقش چنین شخصیتی را تجربه کنم.»
او ادامه داد: «خانم آبیار در تحقق این نقش بسیار کمک کرد و امیداوارم در به تصویر کشیدن نقش مادر عبدالحمید جفا نکرده باشم.»
در پایان این مراسم نیز از کتاب «رساله جهادیه»، نوشته میرزا عیسی قائم مقام فراهانی که در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نگهداری میشود، رونمایی شد. این کتاب در سال ۱۲۳۳ هجری به دستور فتحعلیشاه قاجار توسط قائم مقام تحریر شده و اولین کتاب فارسی است که در چاپخانه سربی که آن زمان در تبریز دائر کرده بودند به چاپ رسیده است.
فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی و نویسندگی نرگس آبیار و تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی محصول سال ۱۳۹۷ است.
این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در ۱۳رشته این جشنواره، توانست ۶ سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهره پردازی را به خود اختصاص دهد.
مصاحبه جنجالی با الناز شاکردوست
می گویند واژه مخالفت در خانواده شما کاملا بی معناست! درست است؟
بله، همینطور است. برای چه این سوال را می پرسی؟
راست است که وقتی می خواستی به عنوان بازیگر وارد سینما شوی هیچ مخالفتی از سوی پدر و مادرت با تو صورت نگرفته؟
بله، برای اینکه ما قبل از اینکه یک خانواده باشیم، دوست هستیم. یعنی پیش از آن که در قالب خانواده باشیم و جبری حاکم باشد که مثلا من فرزندم، تو پدری، تو مادری و... بهترین دوست برای همدیگر هستیم.
آخر شنیده بودم برای ورود به سینما یک نفر را واسطه کردی تا رضایت پدرت را بگیرد.
نه، من خودم با پدرم صحبت کردم و پدرم گفت مهم نیست که تو چه کاره شوی، مهم این است که در هر کاری که انتخاب می کنی بهترین باشی. حتی اگر رفتگر هم باشی باید در آن بهترین باشی، اگر می خواهی نقاش باشی سعی کن بهترین شوی و... . از همه چیز مهم تر علایق فرد است که به چه سمتی گرایش دارد، چون اگر کاری که انجام می دهی را واقعا دوست داشته باشی حتما می توانی در آن به بهترین بودن هم برسی، در غیر این صورت هرگز این اتفاق نخواهد افتاد.
چقدر احساس خوشبختی می کنی؟
از چه نظر؟
از نظر داشتن یک چنین پدر و مادری. بگذار بهتر بگویم؛ ببین خیلی ها شاید چهره و استعداد تو را داشته باشند اما خانواده هایشان به آنها اجازه ورود به دنیای بازیگری و رفتن به سمت علاقه اصلی شان را نمی دهند. واقعا این تفکر که محیط سینما چندان جالب و سالم نیست را تصدیق می کنی؟
مطمئنا به خاطر داشتن چنین خانواده و پدر و مادری خیلی زیاد احساس خوشبختی می کنم. اما در جواب سوال بعدی ات باید بگویم نه، واقعا محیط سینما اینطوری که می گویی نیست، به نظر من همه چیز به خود آدم برمی گردد؛ ما در همه اقشار و اصناف کشور خوب و بد داریم. در یک شرکت می توانی یک منشی کاملا موفق، پاک و خوب باشی اما برعکس اش هم می توانی باشی. این خود آدم است که تعیین می کند خوب باشد یا بد. ضمن اینکه تربیت صحیح بچه در خانواده نیز کمک می کند در هر شغل و جمعی که وارد شود بتواند خودش را خوب حفظ کند. پدر م همیشه می گوید آنقدر از تربیت دخترم مطمئنم که هر جا باشد خودش می تواند گلیم اش را از آب بیرون بکشد.
خب شاید پدرت تصورش را هم نمی کرد روزی تا این جایگاه بالا بیایی و تا این حد در بازیگری موفق بشی که یکدفعه خانواده ات با یک حجم زیاد طرفدارها، منتقدان و حتی شایعه هایی که برای هر بازیگری هست مواجه شوند. به نظرم فکر می کرده علاقه ای هست که وقتی خودت دنبالش بروی از رسیدن بهش خسته می شوی و مسیرت را عوض می کنی!
نه، اتفاقا خانواده ام همیشه به من می گفتند تو می توانی و بهترینی. در واقع اعتماد به نفس امروزم ریشه در خانواده ام دارد. اگر خانواده ای باشی که فرزندت را مدام سرکوب کنی و اعتماد به نفسش را از بین ببری و پر و بالش ندهی مطمئنا آن فرزند در آینده فرد موفقی نخواهد شد. من از همان کودکی در هر کاری مثل نقاشی دست می گذاشتم مادرم می گفت تو بهترینی و خلاصه اعتماد به نفسم را بیشتر می کردند. به نظر من خانواده در موفقیت فرزندانشان تاثیر انکارناپذیری دارند.
اصلا به چهره ات نمی آید اینقدر درس خوان و منظم بوده باشی که معدل دیپلمت بالای 19 و رتبه دانشگاهی ات اینقدر خوب باشد!
چرا من خیلی درس خوان بودم. اتفاقا امروز در همین باشگاهی که ورزش می کنم استادم می گفت اولین روزی که تو را دیدم گفتم خب حالا الناز شاکردوست آمده و می خواهد یک ورزش رزمی هم بکند که باید هوایش را داشته باشم و کلاسم با تاخیر شروع شود و...، ولی دیدم برعکس تو همیشه 5 دقیقه هم زودتر خودت را می رسانی و فکر نمی کردم تو با این موقعیتت اینقدر زمان، آن تایم بودن و نظم و ترتیب برایت اهمیت داشته باشد، به نظرم این موفقیت و جایگاه امروزت هم مدیون همین است که اینقدر برای همه چیز ارزش قائل می شوی.
تا حالا کسی بهت گفته که خصوصیات اخلاقی ات شبیه پسرهاست؟!
واژه «برادر شاکردوست» هم از همین حرف ها نشات می گیرد! آره، خیلی ها به من می گویند! (خنده) ولی خودم هم نمی دانم چرا؟ به نظرم یک زن کامل می تواند محکم باشد و اجازه ندهد کسی پایش را از حریمش درازتر کند. اینکه آدم این نکات را رعایت کند به مرد بودن ربطی ندارد. من یک زن کامل هستم. خیلی از مردها را می بینیم که فقط لقب مرد بودن را یدک می کشند در حالی که نامردند، خیلی از زن ها هم هستند که به اصطلاح خیلی مردند، حتی مردتر از هر مردی. اینها یکسری اصطلاحات عامیانه و کلی است اما ربطی ندارد که حتما مردها باید این خصوصیات را داشته باشند.
یعنی تو می گویی الناز شاکردوست نمونه ای شاخص از یک زن کامل است؟
شاید. ریشه اصلی وابستگی زن ها به مردها به مسائل مالی برمی گردد. اگر هر زنی بتواند روی پای خودش بایستد و از لحاظ مالی مستقل باشد همه زن های مملکت مان به اصطلاح مرد خواهند بود. این که آدم صادق و با معرفت باشد فقط خصوصیت یک مرد نیست. خیلی از اهالی سینما می گویند الناز مثل مردهاست، با معرفت است و...؛ با معرفت بودن مختص مردها نیست.
شاید چون روابط عمومی ات خیلی خوب است اینگونه می گویند.
روابط عمومی؟ واقعیت این است که من با همه خیلی صادق و روراست هستم. همین. شاید بشود اسمش را به قول تو روابط عمومی خوب گذاشت. اتفاقا اصلا عادت ندارم نه از کسی تعریف و تمجید کنم، نه به اسم شان لقب خاله و عمو و دایی بچسبانم! شاید خیلی جاها هم اخلاق های تندی داشته باشم اما در کل انسانیت همیشه از هر چیزی با اهمیت تر بوده است و همواره به همه احترام گذاشته ام و در قبالش احترام دیده ام. حالا اگر می گویی اسم این نوع رفتار کردن روابط عمومی قوی است از این بابت خوشحالم.
برگردیم به خواسته پدرت که همیشه می گفتند الناز باید بهترین باشد. الان خودت فکر می کنی بهترین هستی؟
خودم که نمی توانم این جمله را درباره خودم بگویم اما همیشه سعی بر بهترین بودن کرده ام و باز هم سعی خواهم کرد. دوست دارم در درسم، کارم و هر چیزی که انجام دادم و قرار است انجام دهم بهترین باشم.
سینمای ایران بابت کشف تو باید از کیومرث پوراحمد متشکر باشد یا معترض؟
این را مردم باید تصمیم بگیرند. من خودم را مدیون آقای پوراحمد می دانم.
الان هر چند وقت یک بار با ایشان تماس می گیری؟
من همیشه به فکرشان هستم و یادشان می کنم. سر فیلم «اتوبوس شب» هم وقتی از من به عنوان بازیگر دعوت کردند حتی فیلم نامه شان را نخواستم بخوانم و نخواندم. سر بستن قرارداد هم هیچ قراردادی نخواستم ببندم، گفتم من تا آخر عمر هر فیلمی که آقای پور احمد بگویند بدون اینکه فیلم نامه اش را بخوانم چشم بسته بهشان اعتماد می کنم و کار می کنم چون همیشه خودم را مدیون ایشان می دانم و معتقدم دین بزرگی به ایشان دارم.
کلا علاقه زیادی به قیصر داری، درست است؟
خب قیصر یکی از اسطوره ها و بزرگان تاریخ سینمای ایران به حساب می آید، اما چرا این سوال را می پرسی؟ به یاد ندارم از ایشان حرفی زده باشم!
چرا در یکی از گفتگوهای قبلی ات دیدم که گفته بودی دوست دارم قیصر سینمای ایران در قالب زن باشم، اینطور نیست؟
نه .من نگفته بودم،آاقای کامران تفتی این جمله را گفته بودند: «زمانی که قیصر در قالب یک زن به سینما می آید.» این جمله تعریف ایشان از نقش افسانه در فیلم «رسوایی» بود.
فکر نمی کنی در یکی از مصاحبه هایت خیلی تند رفته باشی؟
مثلا آنجا که گفته بودی خیلی از آقایان بازیگر سینما دوست داشتند نقش روحانی رسوایی را بازی کنند اما بهترین انتخاب آقای اکبرعبدی بود. فکر نکردی شاید به یکی از بازیگرانی که قبل از اکبر عبدی برای این نقش تست داده بود بربخورد؟
نه، چون من قصد مقایسه هیچ بازیگری را با آن یکی نداشته ام که بخواهد به کسی بربخورد! صرفا نظر شخصی ام را مطرح کردم در رابطه با نقش روحانی در رسوایی که باید کسی بازی می کرد در «رسوایی» را باید کسی بازی می کرد که بین مردم محبوب باشد و اکبر عبدی با حضورش در این نقش این مسئله را حل کرد. ببین... با توجه به شرایط امروز جامعه مان که یکسری از مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و گرانی دچار سیاست زدگی شده اند و سیاست زدگی هم برای بعضی از آنها دین زدگی را منجر شده باید انتخاب درستی برای این نقش صورت می گرفت.
همین مسئله فاصله ای بین مردم و روحانیت ایجاد کرده است. برای همین به نظر من این نقش را باید یک آدم محبوب بازی می کرد که از نظر شخص من، بهترین گزینه هم آقای اکبر عبدی بودند.
چقدر تا حالا پیش داوری باعث ضررت شده؟
ببین خب این یک امر طبیعی است که مردم در مورد هنرمندهایشان قضاوت و پیش داوری کنند، آن هم بدون آن که آنها را خوب بشناسند، البته این حق مُسلم شان است و بخشی از حرفه ما به حساب می آید و باید پذیرایش باشیم. این بر عهده خود بازیگر است که قضاوت نادرست مردم را با انتخاب کارها و بازی های خوب، رفتار صحیح در جامعه و... به نفع خود تغییر دهد، همانطور که ممکن است تنها با یک خطا بر قضاوت نادرست شان مهر تایید بزند.
خودت هم از آن دسته آدم هایی هستی که از روی ظاهر آدم ها دست به قضاوت می زنی؟
آنهایی که با من ارتباط بیشتری دارند می دانند که به هیچ عنوان اهل قضاوت درباره آدم ها نیستم.
حتی مسعود ده نمکی؟!
حتی مسعود ده نمکی!
همه در جریان سروصداهایی که بعد از حضور تو در «رسوایی» مسعود ده نمکی بلند شد هستیم. حالا این همکاری چطور بود؟
من بازیگرم و سعی کردم نقشی که بهم محول شده بود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنم. فکر می کنم با توجه به بازخوردی که در جامعه دیدم کارم را درست انجام داده باشم. آقای ده نمکی هم کارگردانی هستند مثل همه کارگردان هایی که تا امروز با آنها همکاری کردم. هیچ وقت و در هیچ یک از کارهای دیگرم هم به خودم اجازه ندادم وارد مسائل و اعتقادات شخصی آدم ها شوم چون اعتقادات هر کسی به خودش مربوط است. «رسوایی» فیلم نامه ای بود که با توجه به فقدان فیلم نامه ها و نقش های خوب (به ویژه برای خانم ها، چون فیلم نامه های ما اصولا برای آقایان نوشته می شود) و از آنجا که تنها مسعود ده نمکی قادر به اخذ مجوز ساخت چنین فیلم نامه ای بود پذیرفتم.
مثل این که خیلی دوست داری انجمن حمایت از بانوان سینمای ایران را تاسیس کنی؟
آره، اتفاقا پیشنهاد بدی هم نیست! سوالش می تواند جرقه ای برای یک فکر بزرگ و بکر باشد، چرا که نه!
پس چرا بقیه اینقدر پشت همدیگر در نمی آیند؟
من که نمی توانم درباره بقیه اظهار نظر کنم، اما فکر می کنم ما انسانها باید همدیگر را حمایت کنیم چون هر اتفاق خوبی که بیفتد کارمایش در درجه اول به خودمان برمی گردد.