کدخبر: 997985

اخبار حوادث

تجاوز وحشیانه صاحبکار به دختر پسر نما | وقتی صاحبکارم فهمید دختر هستم، همان شب به من تجاوز وحشیانه کرد

من مهناز نیستم، محسن هم نیستم. من یک آدم بدبخت هستم که قربانی بی مهری روزگار شده ام وقتی صاحبکارم فهمید دختر هستم، همان شب به من تجاوز وحشیانه کرد.

به گزارش شمانیوز: تجاوز وحشیانه به دختر جوان زمانی رخ داد که او در لباس پسرانه در کارگاه بود. تجاوز وحشیانه مرد صاحبکار با سواستفاده از دختر بی پناه صورت گرفت. تجاوز وحشیانه صاحبکار به دختر پسر نما اتفاق افتاد.وقتی صاحبکارم فهمید دختر هستم، همان شب به من تجاوز وحشیانه کرد.

من مهناز نیستم، محسن هم نیستم. من یک آدم بدبخت هستم که قربانی بی مهری روزگار شده ام و به مرحله ای رسیده ام که نه دوست دارم مهناز باشم و نه محسن.

دختر ۲۶ ساله که به اتهام درگیری خیابانی با تیپ پسرانه دستگیر شده است در دایره اجتماعی کلانتری افزود: ۸ سال قبل مادرم بر اثر بیماری فوت کرد و من که بچه آخر خانواده هستم با پدرم تنها ماندم. دو برادر و یک خواهرم سرگرم زندگی خودشان بودند و پدرم نیز پس از گذشت یک سال با زن دیگری ازدواج کرد.

مهناز افزود: نامادری ام که زنی حسود و زودرنج است از همان لحظه ای که پا به خانه ما گذاشت به جای آن که مرا حتی به عنوان یک کنیز و کلفت بپذیرد و به نوعی جای خالی مادرم را برایم پر کند سر ناسازگاری گذاشت و هر شب شاهد جر و بحث های او و پدرم به خاطر حضورم در خانه آن ها بودم.

من خیلی سعی کردم کم لطفی های این زن را تحمل کنم اما فایده ای نداشت و رفتار او روز به روز بدتر و بدتر می شد. نامادری ام اذیتم می کرد و با تهمت های ناروا قصد داشت مرا از چشم پدرم بیندازد. احساس می کردم دچار مشکل روحی و روانی شده ام و به همین دلیل حدود ۶ سال پیش از خانه فرار کردم.

ابتدا لباس های دایی ام را پوشیدم و با تیپ پسرانه در خیابان ظاهر شدم و خودم را به عنوان یک پسر مجرد شهرستانی معرفی کردم و در یک کارگاه تولیدی مشغول کار شدم و شب ها نیز در همان جا می خوابیدم. در تمام این مدتی که با ظاهر پسرانه کارگری می کردم به حدی محتاط بودم که هیچ کس متوجه نشد دختر پسرنما هستم. اما از مدتی قبل مدیر کارگاه گیر داده بود که می خواهد مرا داماد کند.

چون خیلی دلم شکسته بود و ناگفته های زیادی در زندگی ام داشتم با صاحبکارم درددل کردم و واقعیت را به او گفتم. متأسفانه از آن روز به بعد مزاحمت های مدیر کارگاه شروع شد و او که فهمیده بود دختر هستم یک شب در خوابگاه به سراغم آمد و مرا در چنگال هوس های شیطانی و پلید خود گرفتار کرد و… .

من از او کینه به دل گرفته بودم و می خواستم برای همیشه از این جا بروم به همین دلیل هم با چاقو به سراغش رفتم و او را زخمی کردم. دختر ۲۶ ساله در پایان گفت: اگر نامادری ام کمی انسانیت به خرج می داد و می توانست برایم یک مادر مهربان و دوست و راهنمای واقعی باشد این همه بلا و بدبختی به سرم نمی آمد.

در ادامه به حادثه دیگری از مرگ دختر جوان که برای کوهنوردی با اعضای تیمشان به ارتفاعات عسلویه رفته بود می‌پردازیم:

مرگ دختر کوهنورد در ارتفاعات عسلویه

دختر کوهنورد بوشهری که به‌همراه یک گروه کوهنوردی به ارتفاعات عسلویه رفته بودند در یک حادثه جان باخت.

محمد وفایی، رئیس هلال احمر شهرستان عسلویه در تشریح‌ این حادثه گفت: یک گروه کوهنوردی شامل 2 زن و 3 مرد از شهرستان بوشهر عصر جمعه به آبشار درزو در کوه‌های اَخَند شهرستان عسلویه رفته بودند که دچار حادثه شدند و یکی از آنان که دختری ٢٠ ساله بود در این رخداد جان باخت و ۴ نفر دیگر مصدوم شدند.

این رخداد ساعت ۱۷ روز جمعه به‌هلال احمر گزارش شد که با کمک گروه‌های مختلف امدادی شهرستان عسلویه و شهرستان لامرد استان فارس به بیمارستان منتقل شدند.

 عبدالنبی یوسفی، فرماندار عسلویه صبح شنبه در گفت‌وگو با خبرنگار صدا وسیما با تأیید یک کشته در این رخداد گفت: بارانی که در شهرستان عسلویه بارید سیل آسا نبود،با این حال دلیل این حادثه در دست بررسی است. ۳ نفر از کوهنوردان حادثه دیده با شرایط بد جسمی به بیمارستان منتقل شدند و نفر چهارم شرایط مناسبی داشت. عصر جمعه در برخی نقاط در شهرستان‌های عسلویه، جم و کنگان در جنوب استان باد شدید وزید و باران و تگرگ بارید.

منبع: ایران