آرام آرام از زیرزمین بیرون آمدم و به طبقه بالا رفتم زن پدرم با من درگیر شد که در همین هنگام چاقو را بیرون کشیدم و ضربه ای به گردنش زدم. تیغه چاقو روی گردنش باقی ماند و من پیکر خون آلود او را به داخل حمام منزل کشیدم.
وقتی بعد از گفت وگو با جاری ام گوشی تلفن را گذاشتم، تنم لرزید. این جمله او که «نگذار تا آخر عمر نفرینت کنم!» مدام در ذهنم رژه می رفت. اما به خاطر آن که فرزندانم را از دست ندهم هم چاره دیگری نداشتم چرا که…
رکنا: مردان پولدار فریب زنی بی حیا را می خوردند که از شوهر صیغه ای اش دستور کثیفی داشت.
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز با ارسال لوح از بانک کشاورزی قدردانی کرد.
دو پسر نوجوان در دام کثیف یک زن یک زن جوان افتادند.